eitaa logo
شین حا الف...
661 دنبال‌کننده
921 عکس
349 ویدیو
37 فایل
مسیرهای طولانی را فقط شوق و علاقه درمان می‌کند و یک زمزمه‌ی آرام از تو گفتن و شنیدن و یک قلبِ‌زیبا برای تکیه دادن... #امام_زمان ✍️انتقادات و پیشنهادات: 📧لینک پیام ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16907159673435
مشاهده در ایتا
دانلود
شلمچه به وقت حرفهای نگفته درد دلهای جا مانده به وقت دلتنگی @sh_hosein
🌸تداوم یاد ابا عبد الله؛ راز قرابت با او خوب است که هر وقت شخص تنهاست و فراغت دارد و هیچ کس هم از حالاتش خبر ندارد، سلامی به امام حسین بکند. امام صادق به یکی از اصحاب فرمود: آیا هر روز امام حسین را زیارت میکنی؟ گفت نه. آن حضرت فرمود: چقدر جفا میکنید! آیا هر ماه او را زیارت میکنی؟ گفت: نه امام فرمود: آیا هر سال او را زیارت میکنی؟ گفت: این را انجام می دهم. امام صادق فرمود: چقدر به حسین علیه السلام با این کار جفا میکنید؟ چه می شود که هر جمعه پنج بار آن حضرت را زیارت کنی و در بقیه روزها یک مرتبه ؟! او عرض می کند: بین ما و قبر مطهر،فاصله زیادی است. امام فرمود: برو روی بام خانه ات و به راست و چپ نگاهی بینداز و سپس سرت را به سوی آسمان بلند کن و به طرف قبر حسین علیه السلام متوجه شو و بگو: «السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُه» ۱ ۱. كامل الزيارات، ص ۲۸۷ @sh_hosein
اصلا چه کسی گفته است دلتنگی بد است من وقتی دلتنگ تو هستم، زنده ام. با تو در قلبم زندگی می کنم. اصلا مگر می شود عاشق بود و دلتنگ نبود. عاشقیِ من با دلتنگی برای تو معنا می شود. من دلتنگت هستم... @sh_hosein
زیارت عاشوراهای دم غروب شلمچه غوغا می‌کرد. غروب که بچه ها جمع می‌شدند کنار خاکریز و کتابچه‌های دعاشان را توی دست می‌گرفتند، صورت‌هاشان از اشک خیس میشد. هر بار که به سلام زیارت عاشورا میرسیدند، بلند می شدند و میرفتند لب خاکریز می‌نشستند و دستهایشان را میگذاشتند روی سینه و از ته دل سلام میدادند. ابتدای جاده شهید صفوی نزدیک ایستگاه حسینیه تابلویی بود که روی آن نوشته بود: کربلا ۳۶۰ کیلومتر. بچه ها وقتی از اهواز میخواستند بیایند شلمچه، همیشه از این مسیر عبور میکردند و چشمشان به تابلو میخورد آنهایی که بار اولشان بود پا می گذاشتند به منطقه با دیدن آن تابلو دلشان می لرزید و اشک از چشم‌هاشان جاری میشد. دلشان پر میزد برای حرم اباعبدالله علیه‌السلام. اصلاً بیشتر بچه ها به عشق زیارت حرم آقا می آمدند جبهه؛ برای همین هم پشت پیراهن هاشان مینوشتند زائر کربلا... توی همین شلمچه بود که بچه ها برای خودشان قبر میکندند و شبها میرفتند توی قبرهاشان و دعا و مناجات میخواندند حتی کسانی که تا قبل فقط سه وعده نماز واجب‌شان را می‌خواندند، اهل نماز شب و شب‌زنده‌داری شده بودند. خود بچه ها می‌گفتند گیر کردن پاهایمان توی خاک شلمچه، بهانه است که دلمان را این جا گیر بدهد. شلمچه روزهای سختی را به یاد دارد. جنگاورانی که با دستان خالی به نبرد با دشمن رفتند. در آن روزها در هر گوشۀ این دیار خون می‌بارید. و اگر خوب گوش بسپاری، میتوانی زمزمه شبانه جنگاوران را با گوش دل بشنوی. و صدای چکاچک شمشیرهاشان را باید آداب زیارت را به جا آورد نیت کرد و با شهیدان هم کلام شد. کفش ها را در آورد و پابرهنه شد، آنگاه گام برداشت بر هر گوشه این خاک. همانند آن که بر کربلا و مشهد شهیدان قدم میگذاری شهدا راهنما هستند، برای همۀ ما از قافله جاماندگان در شلمچه میتوان چشم دل باز کرد در اینجا میتوان نفس را زیر پا گذاشت. در شلمچه میتوان خدا را پیدا کرد و به شهر بازگشت... @sh_hosein
اگر حس و حال دارید خلوت کنید و بخونید...
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه 📖فراز: اِلهی لا تَرُدَّ حاجَتی وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعی وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجائی وَ اَمَلی؛ خداوندا، حاجتم را نابرآورده نگردان و چشمداشت من را نومید، و آرزو و امید من را قطع نكن. گوینده در این فراز از مناجات گویا به احساسى دست یافته كه شایستگى آمرزش و رحمت پیدا كرده، با این بیانات متعدّد و توجّه خود به صفات جمال و رحمت و بخشش الهى، قابل ترحّم گشته و لذا براى تأكید درخواست‌هاى گذشته‌اش یك پله بالاتر آمده و مى‌گوید: از این‌كه توفیق دادى و این مرتبه از هدایت را شامل حال من كردى من تفأل به خیر مى‌زنم و معلوم مى‌شود اراده خیرى داشته و مى‌خواهى مرا عاقبت به خیر كنى وگرنه توفیق نمى‌دادى. در حالى كه اگر آسمان‌ها از گناه من مطلع مى‌شدند مرا مى‌ربودند و زمین مرا در درون خویش فرو مى‌برد و دریا مرا در خود غرق مى‌كرد، ولى رسوایم نكردى تا بتوانم در جامعه باقى بمانم، تحصیل علم كرده و از مؤمنان استفاده نمایم. اِلهی لَوْ اَرَدْتَ هَوانی لَمْ تَهْدِنی؛ خداوندا، اگر تو مى‌خواستى مرا پست وخوار كنى مرا هدایت نمى‌كردى. من عدم رسوایى خود را به این دلیل مى‌دانم كه تو نمى‌خواهى آبرویم ریخته شود و مى‌خواهى به راه خیر كشیده شوم تا عاقبت به خیر گردم. خداوندا، علاوه بر آن‌كه در كنار دریاى بى‌كران رحمت تو ایستاده‌ام و امید برخوردارى از آن رحمت عمومى كه شامل همه مى‌گردد دارم، خصوصیّت دیگرى هم دارم و آن این‌كه مرا رسوا نكردى و لطف بیش‌ترى در حق من نمودى و به همین خاطر امیدم به تو بیش‌تر است. إِلهی ما أَظُنُّكَ تَرُدَّنی فی حاجَة قَدْ أَفْنَیْتُ عُمْری فی طَلَبِها مِنْك؛ خداوندا، من گمان نمى‌كنم كه تو مرا از حاجتى محروم كنى كه عمر خودم را در طلب آن سپرى كرده‌ام. اگر مستمندى درخواستى بكند هركسى به اقتضاى شخصیّت و بزرگوارى و موقعیّت خود به او پاسخى مى‌دهد. اگر مستمند به جاى یك بار، ده بار و صد بار دست نیاز دراز كند، انسان بزرگوار همان بار اوّل هم او را بى‌جواب نمى‌گذارد، چه رسد به این كه به خانه او بیاید، قطعاً او را ناامید نمى‌كند و اگر كسى ده‌ها بار دست نیاز به در خانه او بیاورد خیلى بعید است او را ناامید گرداند، چه رسد به این‌كه عمر خود را صرف گرفتن چیزى از او كرده باشد. انسان خواسته‌هاى زیادى از خداوند متعال دارد و در طول عمرخود دعاهاى زیادى عرضه مى‌دارد، امّا مؤمن از آغاز تكلیف كه گناهان او ثبت مى‌شوند و نیاز به آمرزش دارد، از خدا آمرزش مى‌طلبد، در نماز شب هفتاد بار استغفار مى‌كند و سیصد مرتبه العفو مى‌گوید و با این وجود دیگر گمان نمى‌كند خداوند او را از رحمت و آمرزش خود محروم گرداند بلكه كاملا مطمئن است كه با این تأدّب، مشمول آمرزش و رحمت الهى قرار گرفته است. @sh_hosein
💌دعوتنامه‌ای از طرف شهدا💌 اگه خیلی وقته دوست داری رو بشناسی و بیشتر با زندگی و رفتار و منش شهدا آشنا بشی، یه سر به کانال👇 بزن... این کانال قلبـ❤️ــت رو وقف شهدا میکنه شهدایی که پیش خودمان هم غریب مانده اند😔 انگار دستمان را گرفته‌اند و با خود قدم👣 به قدم میبرند... 🌴کانال شهدای استان بوشهر https://eitaa.com/joinchat/1225065160Cfd00f8164a 📌می‌خواهیم بیشتر با شهدا رفیق شویم
رحمة‌الله به عشاق ابی‌عبدالله...🖤!' @sh_hosein
اَلذِّکْرُ مُجالَسَةُ الْمَحْبُوبِ ذکر، همنشینی با محبوب است. 🌱غرر الحکم، حکمت۳۲۲ @sh_hosein
🌸عاشورا؛ صحنه گذشت از تعلقات و محبوبها مشکل ابلیس چه بود که وقتی گفتند به آدم سجده کن سجده نکرد؟ او گفت: «أَنَا خَيْرُ مِنْهُ خَلَقْتَني مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طين» (من از او بهترم مرا از آتش و او را از گل آفریده ای) او قبول دارد که هر دو آفریده خدا هستند، ولی چطور شد که قبول نکرد سجده کند؟ علتش این بود که شیطان «عزّت پرست» بود پا روی عزّت خودش نمی گذاشت. پیش از آن عزّت او و بندگی خدا را در یک امتداد می دید؛ بنابراین شش هزار سال عبادتی را که در امتداد عزّت خودش بود، انجام می داد.ظاهرش عبادت بود و باطنش عزّت طلبی. خدا نمی خواست او را رسوا کند می خواست نجاتش دهد. روی خودت پا بگذار و از خودمحوری به خدا محوری منتقل شو. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (هرگز به نیکی دست نخواهید یافت مگر از آنچه دوست دارید به دیگران ببخشید). می فرماید آنچه دوست داری را خرج کن. خرج کردن عزت واقعاً سخت است. آدم همه چیز را برای عزّتش خرج میکند ولی کمتر کسی است که عزتش را برای چیزهای دیگر خرج کند. حسین بن علی در عاشورا چه کرد؟ محبوبانش را به میدان آورد: دخترش را، زنش را، بچه شیرخوارش را، او همۀ اینها را انفاق میکند. عاشق ها این کار را می کنند و غیر عاشق ها این کار را نمی کنند. عاشق اگر به خاطر عشقش بدنام شود، صدایش در نمی آید و اعلام برائت و پشیمانی نمی کند. @sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه 📖فراز: إِلهی فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَ لا یَبِیدُ كَما تُحِبُّ وَ تَرْضى؛ خداوندا، پس تو را حمد و ستایش مى‌كنم همیشه و براى ابد و دائم كه همواره در تزاید است و قطع نمى‌شود و آن‌گونه است كه تو دوست دارى و راضى شوى. مناجات‌كننده، از آغاز كه هیچ راهى به حریم دوست نداشت تا اكنون كه یقین به اجابت درخواست خود دارد، به طور یقینى فاصله‌اى طى كرده، حال آن كه خود را خیلى نزدیك احساس مى‌كند و زبان به ستایش و حمد مى‌گشاید و مى‌گوید: حالا كه مطمئن شدم مرا مى‌بخشى در مقام حمد و ستایش تو برمى‌آیم و پیوسته تو را ستایش مى‌كنم، آن هم ستایشى كه تو دوست مى‌دارى و مى‌پسندى. نه لحظه‌اى و زودگذر است و نه موجب خستگى و ملالت كه آن را رها كنم، بلكه ستایشى است روزافزون. اِلهی اِنْ اَخَذْتَنی بِجُرْمی اَخَدْتُكَ بِعَفْوِكَ. اِلهی وَ سَیِّدی وَ عِزَّتِكَ وَ جَلالِكَ لَئِنْ طالَبْتَنی بِذُنُوبی لاَُطالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ وَ لَئِنْ طالَبْتَنی بِلُؤْمی لاَُطالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ وَ لَئِنْ اَدْخَلْتَنِی النّارَ لاَُخْبِرَنَّ اَهْلَ النّارِ بِحُبّی لَك؛ خداوندا، اگر تو مرا به گناهم بگیرى من هم تو را به عفوت مى‌گیرم، اى خدا و اى سرور من، به عزت و جلالت سوگند، اگر تو مرا به گناهانم مطالبه كنى من نیز تو را به عفوت مطالبه مى‌كنم و اگر تو مرا به خاطر لئامت من مطالبه كنى من نیز تو را به بزرگواریت مطالبه مى‌كنم، و اگر تو مرا به آتش جهنم ببرى من به دوزخیان خواهم گفت كه من تو را دوست مى‌دارم. فرض كنید كه پدرى، گوهرى گران‌بها به فرزندش هدیه داده و براى حفظ آن، سفارش اكید نموده است. ولى فرزند با سهل‌انگارى آن گوهر را از دست داد. چنین فرزندى در مقابل پدر ابتدا دچار ترس و وحشتى مى‌شود و خود را سزاوار كیفر مى‌بیند و چاره‌اى جز عذرخواهى ندارد چرا كه زندگى او توسط پدر اداره مى‌شود و به همین خاطر چون جرأت جلو آمدن را ندارد، با رعایت فاصله سر خود را پایین انداخته و آهسته آهسته عذرخواهى كرده كه من نفهمیدم و از دست رفتن گوهر براى تو اهمیّتى ندارد و مى‌توانى صدها برابر آن را به من بدهى. از این به بعد حواسّم را جمع مى‌كنم. اگر بداند چگونه احساسات پدر را تحریك كند با سخنانى لطیف و مؤدبانه دل پدر را به خود مهربان مى‌كند و كم‌كم به نزدیك پدر رفته و بعد از عذرخواهى‌هاى فراوان و اظهار خشوع و خضوع، كار به جایى مى‌رسد كه پدر دستى به سر او مى‌كشد و خاطر جمع مى‌شود كه دیگر او را كیفر نخواهد كرد بلكه از سر مهربانى به روى او لبخند نیز مى‌زند. پس ترس او از بین رفته و به امید این كه پدر او را در آغوش بگیرد و پذیراى او شود قدم به قدم جلو آمده و وقتى كه در آغوش او قرار گرفت، باب گفتوگو با پدر را باز كرده و تشكّر مى‌نماید و اندك اندك با حالت ناز و دلال مى‌گوید: پدر جان اگر تو بخواهى مرا به واسطه جرمم مؤاخذه كنى من نیز تو را با بخششى كه دارى مؤاخذه مى‌كنم. اگر بگویى چرا آن جرم و سهل‌انگارى را مرتكب شدى؟ من هم دست به دامن بخشش تو مى‌شوم و مى‌گویم: پس بخشش تو كجا رفت؟ اگر بگویى، كارهاى پَستت چه مى‌شود؟ من هم مى‌گویم: پس بزرگوارى تو چه مى‌شود؟ اگر بخواهى مرا بزنى، من در همان حال كه كتك مى‌خورم به اطرافیان مى‌گویم تو را دوست دارم، و اگر بخواهى مرا به زندان ببرى، به زندانیان خواهم گفت كه من پدرم را دوست دارم. اگر فرزند در ابتدا چنین سخنانى مى‌گفت خیلى دور از ادب و نهایت بى‌ادبى بود، ولى حال كه خودش را در آغوش پدر دیده است، این چنین سخن مى‌گوید. مناجات‌كننده نیز همه این حالات را پشت سر گذارده و اكنون به ناز و دلال پرداخته و مى‌گوید: «اگر مرا به جهنم ببرى به جهنمیان مى‌گویم كه خدا مرا كه دوستش داشته‌ام به جهنم آورده است. آن وقت تو چكار مى‌كنى»؟ اگر كسى در شرایط عادى با خداوند چنین حرف بزند او را توبیخ مى‌كنند كه اى بى‌ادب با این حرف‌ها مستحق عذاب و عقاب بیش‌ترى شدى، ولى وقتى كه خود را در آغوش رحمت الهى مى‌بیند، لب به غنج و دلال مى‌گشاید. پس یكى از شیوه‌هایى كه در مقام راز و نیاز با خداوند مورد استفاده قرار مى‌گیرد تنها در بیانات اهل‌بیت(علیهم السلام) است و اگر در گفتار منظوم و منثور دیگران، خواه به عربى یا فارسى دیده مى‌شود نقل به مضمون گفته‌هاى آن بزرگواران در صحیفه علویه و صحیفه سجّادیه و دعاهاى امیر مؤمنان(علیه السلام) در مفاتیح الجنان و... مى‌باشد. به تعبیر حضرت امام خمینى(قدس سره) به نقل از یكى از اساتیدشان، دعا قرآن صاعد است. @sh_hosein
تو را از دور دیدن هم مرا آرام خواهد کرد کسی جز آنکه دلتنگ است حالم را نمیفهمد..‌. @sh_hosein
🌿در من کسی فراق تو را داد می زند... @sh_hosein
همانا به سوی تو گریختم فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْک @sh_hosein
دعاکنید خدا بعضی از توفیقات رو ازمون نگیره... التماس دعا @sh_hosein
آقا رسول اللّه صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم می‌فرمایند: لا تَزالُ اُمَّتي بِخَيرٍ ما تَحابّوا وتَهادَوا وأدَّوُا الأَمانَةَ. امّت من تا هنگامى كه يكديگر را دوست بدارند، به يكديگر هديه دهند و امانتدارى كنند، سعادتمند خواهند بود. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ۲، ص ۲۹ @sh_hosein
📜شرح فرازهای مناجات شعبانیه 📖فراز:اِلهی اِنْ كانَ صَغُرَ فی جَنْبِ طاعَتِكَ عَمَلی فَقَدْ كَبُرَ فی جَنْبِ رَجائِكَ اَمَلی؛ خداوندا، اگر در مقایسه با اطاعت تو عمل من اندك است، در رابطه با رجاى تو آرزوى من بزرگ است. گفتیم كه فرزند در آغوش پدر به ناز و دلال پرداخته ولى باید توجّه داشت كه این شیرین‌كارى‌ها و نازها نباید خیلى طول بكشد وگرنه روابط پدر و فرزندى تیره خواهد گشت، بنابراین آن فرزند از گفتار خود كه مى‌گفت: «اگر تو كارهایى بكنى من هم كارهایى مى‌كنم»، خیلى زود برمى‌گردد و به وظایف خود و اطاعت از پدر مى‌پردازد. به همین سبب است كه تعابیر برخاسته از ناز و دلال در مناجات‌ها حجم بسیار اندكى نسبت به سایر مناجات‌ها دارند، چرا كه زیادتر از این مقدار موجب مى‌شود كه نمكین بودن خود را از دست داده و از حدّ ادب خارج شوند. البتّه همان‌طور كه فرزند یك باره خود را در آغوش پدر نمى‌افكند بلكه آرام آرام به این مرحله مى‌رسد، بنده نیز براى رعایت حریم حرمت خداوند باید آرام آرام به حدّى برگردد كه بتواند ادب عبودیّت را مراعات كند. حال بعد از آن شیرین‌زبانى‌ها بار دیگر به رعایت ادب پرداخته و با نهایت لطافت و ظرافت مى‌گوید: من در انجام وظایف بندگى خودم كوتاهى كردم. اعمالى كه مى‌بایست به عنوان بندگى انجام دهم در مقام مقایسه با آن‌چه كه مقتضاى ربوبیّت تو است بسیار ناچیز و اندك است ولى در عین حال جود و كرم و بزرگوارى كه تو دارى و موجب امیدوارى به رحمتت مى‌گردد، سبب شده است آرزوى من به رحمت تو بسیار شود. پس گرچه عمل من اندك است ولى امیدم بس فراوان مى‌باشد و گویا آن، این را جبران مى‌كند. اِلهی كَیْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِكَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوما؛ خداوندا، چگونه از نزد تو محروم و دست خالى برگردم؟ خداوندا، حالا كه این‌قدر به لطف تو دل بسته‌ام و امیدوار شده‌ام و نسبت به تحقق آمال و آرزوهایم حسن ظنّ به تو دارم، حال چگونه مرا از خانه‌ات محروم و دست خالى برمى‌گردانى؟ اگر آرزویم برآورده نشود، با آن جود و كرم تو سازگار نیست. درست است كه عمل من كم و اندك است ولى سرانجام امید من به جود توست. مناجات‌كننده از آن اوج دلال، آرام آرام به قوس نزولى بازمى‌گردد و به تواضع روى مى‌آورد. @sh_hosein
درک دنیای مطهر به عطر حجت خدا رایحه ایِ که تنها نصیب صابران می شود نصیب آنهاکه تا آخرین نفس پای یار می مانند... @sh_hosein
پس از روزی دراز و بس سوزان، امّ عبدالله ظرف شیری برای افطار رسول خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرستاد. حضرت ظرف را به وی بازگرداند و به وی پیغام فرستاد که: این شیر را از کجا آورده‌ای؟ امّ عبدالله گفت: از گوسفند خویش. سپس فرمود: این گوسفند را از کجا آورده‌ای؟ امّ عبدالله گفت: از مال خود خریده‌ام. سپس ایشان، شیر را آشامید. فردای آن روز، امّ عبدالله نزد پیامبر خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و عرض کرد: ‌ای پیامبر خدا! به خاطر گرمی هوا و درازی روز، ظرف شیری برایتان فرستادم؛ امّا شما آن را همراه پیکی باز گرداندی؟ پیامبر خدا‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «بِذَلِکَ اُمِرَتِ الرُّسُلُ اَنْ لَا تَاکُلَ اِلَّا طَیِّباً‌ وَلَا تَعْمَلَ اِلَّا صَالِحاً»؛   «به همین خاطر که، پیامبران، فرمان یافته‌اند که جز حلال نخورند و جز کار نیک، انجام ندهند.» بر همین اساس در وصیتش به امام علی‌ (علیه‌السلام) می‌فرماید: «یَا عَلِیُّ! اثْنَتَا عَشْرَةَ خَصْلَةً یَنْبَغِی لِلرَّجُلِ الْمُسْلِمِ اَنْ یَتَعَلَّمَهَا فِی الْمَائِدَةِ اَرْبَعٌ مِنْهَا فَرِیضَةٌ وَاَرْبَعٌ مِنْهَا سُنَّةٌ‌ وَاَرْبَعٌ مِنْهَا اَدَبٌ فَاَمَّا الْفَرِیضَةُ فَالْمَعْرِفَةُ بِمَا یَاکُلُ»...؛  یا علی! دوازده خصلت است که سزاوار است انسان مسلمان در رابطه با غذا خوردن فرا گیرد؛ که چهارتا از آن واجب و چهارتای دیگر سنت و مابقی (جزء) ادب (سفره) است: ‌(یکی از واجبات) ‌شناخت به آن چیزی است که می‌خورد....» حکمت نامه پیامبر اعظم، ج۱۳، ص۳۴۸ الخصال، ج۱، ص۴۸۶ @sh_hosein
◾️نسل کشی کسب و کار صهیونیست هاست! @sh_hosein
«إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» مگر کسى که با روح و قلب پاک به سوىِ خدا آید. 💌 شعراء/ ۸۹ در بدن بخشی است که اگه سالم باشد کل بدن سالم است و اگر فاسد باشد کل بدن فاسد می‌شود و آن قلب است. @sh_hosein
مرحوم ملااحمد نراقی‌ (رحمه‌الله) در کتاب «معراج السعاده» مال حرام را از بزرگ‌ترین عوامل هلاکت انسان و مهم‌ترین موانع رسیدن به سعادت (دنیوی و اُخروی) معرفی می‌کند و می‌فرماید: «بیش‌تر کسانی که به‌ هلاکت رسیده‌اند، به‌سبب خوردن مال حرام بوده و اکثر مردمی که از فیوضات و سعادات محروم مانده‌اند، به‌واسطه آن است ... کسی که تامل کند، می‌داند که خوردن حرام، اعظم حجابی است که بندگان را از وصول به درجه ابرار (باز داشته) و قوی‌تر مانعی است برای اتصال به عالم انوار». ایشان در ادامه می‌فرماید: «آری، دلی که از لقمه‌ حرام روییده شده باشد کجا و قابلیت انوار عالم قدس کجا؟ و نطفه را که از مال مردم به هم رسیده باشد با مرتبه رفیعه انس با پروردگار چه کار؟ چگونه پرتو لمعات عالم نور، به دلی تابد که بخار غذای حرام، آن را تاریک کرده؟ و کی پاکیزگی و صفا از برای نفس حاصل می‌شود که کثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرک نموده باشد؟» معراج السعاده، ص۴۴۰ @sh_hosein
این جمله را باید آویزه گوشمان کنیم و مدام با خود تکرار کنیم، و اگر می‌توانیم آن را در کاغذی بنویسم و در محل دیدمان نصب کنیم. جمله‌ای که قلب انسان را تکان می‌دهد: عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق میافتد مواظب باشیم... 🌱سی شب سی آیه @sh_hosein
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جونِ تو قسم، تویی همه کسم اگه منو رها کنی غریب و بی کسم از هرچی حاجته یه کربلا بَسَ‌ام 🎙کربلایی جواد مقدم @sh_hosein