eitaa logo
شـجـــــره‌‌ی طـیـّـــبـــهـ
431 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
7.6هزار ویدیو
32 فایل
#امام_خامنه‌ای مُدّظله‌العالی: همه موظّف به حراست از #شجره_طیبه_انقلاب با همه‌ی وجودند... لینک کانال: https://eitaa.com/joinchat/2080440372C20c32d30c9 س.ر. بهشتی‌نژاد تبادل نداریم. 💞
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀🔰 آقای رضا کیانیان! خراب آباد اون مغز زنگ زده‌ی شماست که به پوچی رسیده و هیچ رنگی جز سیاهی برای مملکت متصور نیست. خراب‌آباد آن کودن وطن‌فروشی است که هر روز سر از یک سفارت‌خانه در می‌آورد و به خاطر خوشامد آنها از هیچ دروغ‌پردازی و لجن‌پراکنی‌ ابا ندارد! از این مردک خود تحقیر سلب تابعیت کنید ببینم کجای این زمین خاکی ازش مالیات نمیگیرند، کجا می‌تونه هر دروغی بگه و امنیت اون کشور رو به خطر بندازه و کاری بهش نداشته باشند ᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥ 🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀🔰 این انیمیشن زیبا و پر معنی را نگاه کنید اگر ما هم مثل اینها یک‌دست و هم‌صدا باشیم قطعا نه مزدور داخلی دشمن می‌تونه به ما ضربه بزنه و نه خود دشمن خارجی 💠 یدالله مع الجماعه ᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥ 🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️🔰 سیدمحمدحسین طباطبایی حافظ قرآن رو که یادتون هست حالا با فرزندش اومده برنامه محفل و از خاطرات حج در دوران کودکی میگه 😂😁 ᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥ 🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
18.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌀🔰 خاطره طنز یک روحانی از سفر به کربلا و قاچاق مواد مخدر 😳😱😁 ᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥ 🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
🔺🔻 حواستان هست؟ گفته‌ایم "چرا شرکت‌های بزرگ دولتی و شبه‌دولتی مواد اولیه را به دلار می‌فروشند؟" صدای طرفداران اقتصاد بازار و نئولیبرال‌ها و اصلاح‌طلبان درآمده است! پیدا کنید پرتقال فروش را... 👤 سید یاسر جبرائیلی ᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥ 🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
11.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️🔰 خیاطی که یک دست و دو پایش را در راه دفاع از حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام تقدیم کرد ᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥ 🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
✳️🔰 🔸این مبلغ را نذر شما کردم🔸 📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ... به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده می گرفتند و خودشان پاک می کردند. از نیمه های شب چند ساعتی به حمام زیر زمین میرفتند و آنها رو خوبِ خوب تمیز می کردند و بار می گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند. 🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و می‌خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله‌ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره‌ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!» گفت: «وجوهات نیست، نذر است». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی‌حساب می‌دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می‌دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» ᪥࿐࿇🍀࿇࿐᪥ 🇮🇷@sh_tayebe🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 معراج مومن 🔸 رهبر انقلاب: شب قدر معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می‌توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی‌ها، بدخلقی‌ها، روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله‌های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ⭐️ 💻 Farsi.Khamenei.ir