💌 شھـــــیدانه
از مدرسه برگشت و با ناراحتی وارد خانه شد و یک گوشه نشست و به مادر گفت: «من دیگر مدرسه نمی روم». مادر دلیل ناراحتی اش را پرسید. عصمت گفت:
«من می خواهم با #حجاب کامل به مدرسه بروم. خانم مدیر می گوید یا باید لباس فرم مدرسه را بپوشی یا اجازه ورود به مدرسه را نداری. من دیگر مدرسه نمی روم. لباس فرم لباسِ پوشیده ای نیست!»
مادر فردا می رود مدرسه تا پرونده ی عصمت را بگیرد. به مدیر می گوید :« من چهار دختر دارم. میخواهی بلیط جهنم را برای خودم بخرم و دخترانم را بیحجاب کنم! برای آخرتم چه کنم!»
و این جا اعتقادات عصمت و اقتدار کلام مادرش بر قانون مدرسه غالب می شوند و عصمت با پوشش کامل به مدرسه می رود و هم رنگ جماعت نمی شود تا لبخند خدا را ببیند.
💌¦↫ #شهیدانه
📿¦↫ #تلنگرانه
⌈.🌱. @sha_god ⌋
📸« #حجاب، مانند اولین خاکریز جبهه است که دشمن برای تصرفِ سرزمینی حتماً باید اول آن را بگیرد» #شهید_مرتضی_مطهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
23.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سرود سلام یا زهرا با ریتم سلام فرمانده . در مورد عفاف و حجابه . خیلی قشنگههه😍😍حتمااا ببینید
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#حجاب
میدونیچرااز حجاب بدشمیاد⁉️
چونبالاسرشیہناظمےبودهڪهمدامبهشبا
اخمگفٺہࢪوسریتنیفته...🤨
چونیہمعلمیداشتهڪہبہشنگفتهچقدࢪ
چادࢪبہشمیاد🌱
چونهمشبہشگفتناگہحجابنداشٺہباشی
میریجہنم!🔥
نگفتناگہباحجابباشیخداعشقمیڪنه♥️
بادیدنت!🙃
چونبهشنگفتناگہحجابداشٺهباشینگاه طمع کسیسمتتنمیاد!🖇
چونفڪرکردهاگہبہشمیگیࢪوسریسرت باشہبخاطراینهڪهبقیہبہگناهنیفتن!🕊
چوننفہمیدهڪهتوبرا؎خودشمیگی..🦋
👈باࢪوشدࢪستامربهمعروفونهیازمنکر
حجابداشتهباشیم...
╰┈• 𝑱𝒐𝒊𝒏 ៚•❬ @sha_god ❭
اگردختࢪهامیدۅݩستݩ
همشۅن ݩامۅسامامزمانݩ هستݩ
شایددیگہ آتیش
بهہ ؤجۅدمہدیـےفاطمهہ نمیزدݩ!
شایدعکساشۅنݩ ࢪواززیࢪدستوپاےنامحࢪم
جمعمیڪردن...
شایدحجابشونۅࢪعایتمیڪࢪدݩ...💔
#یادگـارمادرمونـھ( :♥️'
#حجاب
سری از روی #تأسف تکون داد و چیزی نگفت...
کیانا:آرمین #پسر خوبیه جانا...
چرا #ردش می کنی؟
در حالی که به #ظاهرم اشاره می کردم گفتم:آرمین به من #میخوره؟
کیانا: به جانایی که من می شناختم #آره...
- کیاناخانم...اون جانا... #مُرد! تموم شد...
چرا #فراموشش نمی کنید؟
با صدای #بلندتری گفتم:مشکل شما #دقیقا چیه؟؟
مامان قدم برداشت و به من #نزدیک شد. نگاهشو به #چشمام دوخت و گفت:اون پارچه #سیاهی که #روسرت می اندازی... مشکل ما #اونه!
- یعنی با،#حجاب مشکلی ندارید؟
+ ظاهر خودته...هرطور دوست داری #بِگَرد!
#بغضمو به سختی #قورت دادم و زیر لب #باشه ای گفتم و به اتاقم برگشتم...
https://eitaa.com/joinchat/1674051752C620c5b737b
سری از روی #تأسف تکون داد و چیزی نگفت...
کیانا:آرمین #پسر خوبیه جانا...
چرا #ردش می کنی؟
در حالی که به #ظاهرم اشاره می کردم گفتم:آرمین به من #میخوره؟
کیانا: به جانایی که من می شناختم #آره...
- کیاناخانم...اون جانا... #مُرد! تموم شد...
چرا #فراموشش نمی کنید؟
با صدای #بلندتری گفتم:مشکل شما #دقیقا چیه؟؟
مامان قدم برداشت و به من #نزدیک شد. نگاهشو به #چشمام دوخت و گفت:اون پارچه #سیاهی که #روسرت می اندازی... مشکل ما #اونه!
- یعنی با،#حجاب مشکلی ندارید؟
+ ظاهر خودته...هرطور دوست داری #بِگَرد!
#بغضمو به سختی #قورت دادم و زیر لب #باشه ای گفتم و به اتاقم برگشتم...
https://eitaa.com/joinchat/1674051752C620c5b737b