در ذهنِ سبز شاخهها، جامانده بُغضی آتشین
مشروطهخواهی سر به دار، شد پاسدار سرزمین
سردارِ جنگل یونسم، باشد ستوده رهبری
آری! رئیس نهضت است، استاد سرایی مهجبین
با نعرهی طوفانیش، دست اجانب میبُرد
در خلوتش دلواپسِ احوالِ دهقانِ زمین
شیر نری سلطان شده، مردِ حرامی! دور شو!
نامآوری گمنام بود، سردار جنگل! بهترین
میراث دارِ آینه! برنو گرفته روی دوش
در انعکاس مبهمِ آئینهها او را ببین!
یک ثروت ملی شده، از جنس غیرت مردیش
چشمان مستِ غیرتش، شد افتخارِ صالحین
رشتست و یَل پرودهست، گیلان قَدَر آوردهست
جنگل به میدان میرود با ریشههای آهنین
#کبری_رحمتی(بی تاب)