🗓 #تـقـویـم_شـیـعـــه ↯↯
بـعـد از کــ🚩ـــربلا چـه گذشـت
عبیدالله ابن زیاد سرهای مقدس را به سمت شام و برای یزید فرستاد، یزید دستور داد که اُسرا را هم به شام بفرستید
کسانی که همراه سرهای مقدس سفر میکردند در اولین منزل فرود آمدند تا غذا بخورند
در حالیکه مأمورین مشغول خوشحالی و خوردن غذا و شرب خمر بودند ناگهان دستی روی دیوار پدیدار شد و نوشت:
آیا امتی که حسین را میکشند امید شفاعت جدش را روز حساب و قیامت دارند؟
مأمورین مضطرب و هراسان شدند و خواستند دست را بگیرند که دست ناپدید شد
دوباره مأمورین مشغول خوردن غذا شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
نه این چنین نیست، بخدا قسم که اینها شفیعی ندارند و روز قیامت در عذاب خواهند بود!
مأمورین دوباره سعی کردند دست را بگیرند و نتوانستند، دوباره مشغول غذا خوردن شدند که دوباره دست ظاهر شد و نوشت:
حسین را به حکم حاکم جور کشتند
و این خلاف حکم خدا است
غذا خوردن برای همه ناگوار شد
و از آنجا کوچ کردند
مأمورین ابن زیاد در راه سر حسین علیهالسلام را از صندوق درآوردند و روی نِی قرار دادند تا به منزلی رسیدند که راهبی در آنجا زندگی میکرد
نیمه شب راهب متوجه شد از بیرون نوری از زمین تا آسمان میدرخشد، بیرون آمد
و دید نور از سر حسین علیهالسلام هست
نزد مأمورین آمد و گفت:
شماها کی هستید؟
گفتند مأمورین ابن زیاد
این سر کیست؟
سر حسین ابن علی
کدام علی؟
علی ابن ابیطالب
مادرش کیست؟
فاطمه دختر رسول خدا
دختر پیامبرتان؟
بلی!
وای بر شما که چه بد مردمی هستید!
اگر مسیح فرزندی داشت او را روی
مژه چشمانمان نگه میداشتیم
ممکن است ده هزار دینار به شما بدهم
و این سر را تا صبح به من بسپارید؟
مانعی ندارد
ده هزار دینار را گرفتند و سر را به راهب دادند
راهب سر را شستشو داد و معطر گردانید و روی زانو گذاشت و تمام شب گریه میکرد تا صبح سر حسین را مخاطب قرار داد و گفت:
ای سر مقدس من گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و گواهی میدهم که محمد جد تو رسول خداست و من بر دین جد تو هستم
فردا صبح نزدیک شام که رسیدند
مأموران سر اباعبدالله گفتند:
بیائید دینارها را تقسیم کنیم مبادا یزید
از ما بستاند
وقتی کیسههای زر را گشودند دیدند که دینارهای طلا به خزف تبدیل شده بود که یک طرف آن مکتوب بود:
《وَلا تَحسَبَن الله غافِلاً عَمّا یَعمَل الظالِمون
و در طرف دیگر:
وَسَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَیّ مُنقَلَبِ یَّنقَلِبُون》
اسرای اهل بیت چون نزدیک شام رسیدند، تمام مردمان شام از کوچک و بزرگ برای تماشای اهل بیت و اظهار شادمانی از پیروزی یزید به استقبال شتافتند
به منظور تکمیل تزئین شهر سه روز اهل بیت را در خارج شهر متوقف ساختند و شهر را با انواع تزئینات آراستند
مردم مشغول لهو و لعب و رقص و پایکوبی شدند، اهل بیت وارد دمشق شدند
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
📗نفس المهموم، صفحه ۴۲۳
📔صواعق المحرقه، صفحه ۱۹۷
📘مناقب ابن شهراشوب، جلد۴، صفحه۸۲
📕نفس الهموم، صفحه۴۲۹
📓کامل بهایی، جلد۲، صفحه۱۸۶
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مجموعه درس اخلاق 🔴
💐🎙 #مقام_معظم_رهبری
✅ موضوع:اگر پیش خدا تضرع نکردیم❗️
🌹 بسیار زیبا و دلنشین 👌👌
#پیشنهادویژه_دانلود
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
نماز اول وقت التماس دعا
سلمان فارسی میگوید :
زیر سایه درختی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم. آن حضرت شاخهای را گرفت و تڪان داد. برگ هایی از آن بر زمین ریخت.
سپس حضرت فرمودند: نمی پرسید ڪه چرا چنین ڪردم گفتیم: بفرمایید.
فرمودند: هنگامی ڪه مسلمانی به نماز میایستد گناهانش مانند برگهای این درخت بر زمین میریزد.
📚 وسائل الشیعه : ج۴ ، ص۳۰
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
🍃🍂↶ عــهــد ثـــابـت ↷🍂🍃
☜ روز #جـمعــه☟
🌸🍃 اذکــ📿ــار روز
◽️⇦ #اَللَّهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدﷺ
◽️⇦ یا نــور 256 مرتبہ
🌸🍃 ســوره روز
◽️⇦ سـوره مبـارکہ #جمعـه
◽️⇦ سـوره مبـارکہ #منـافقـون
🌸🍃 ادعیـه و زیـارت روز
🔹دعـای روز جـمعـه
🔷 دعـای نـدبـه
🔹دعـای عهـد
🔷عصـر جمعـه دعـای سمـات
🔹زیـارت آل یاسیـن
🔷زیـارت امـام زمـان عج در روز جمعـه
🌸🍃 نـمــاز روز جمعـه
◽️چهار رڪعت نمـاز بـجا آورد
◽️در هر رڪعت بعد از سـوره حمـد
◽️سـوره ملک و سـوره سجـده
↶ حق تعالی او را وارد بهشت نماید.
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
راهی برای شناخت نقطهضعفها
کسی که برای مهربان بودن به دنبال دلیل میگردد، معمولاً برای نامهربانی کردن دلیل نمیخواهد. کسی که برای تلاش کردن دلیل میخواهد معمولاً برای تنبلی کردن به دنبال دلیل نمیگردد. ببین برای چه کارهایی بیشتر دلیل میخواهی، احتمالاً نقطه ضعفهای بیشتری در آن زمینه داری.
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
🗓 #تـقـویـم_شـیـعـــه ↯↯
بـعـد از کــ🚩ـــربلا چـه گذشـت
چون اهل بیت علیهالسلام وارد شهر شدند
ام کلثوم علیهاالسلام به شمر گفت:
حاجتی دارم ممکن است آنرا انجام دهی؟
ما را از دروازهای وارد کنید که تماشاچی کمتر باشد و به کسانی که سرها را حمل میکنند بگو سرها را از محفل زنها دور کنند که در معرض دید این همه تماشاچی نباشیم!
شمر پست فطرت دقیقاً بر عکس دستور داد سرها را بالای نیزهها نصب کنند و در کنار محمل زنها حرکت دهند و آنها را از دروازه بزرگ شهر وارد کردند
سهل ابن سعد میگوید:
برای زیارت بیت المقدس رفته بودم
عبورم به شام افتاد
دیدم تمام شهر آذین بسته شده
و مردم به رقص و پایکوبی مشغولند!
با خودم گفتم آیا برای مردم شام
عیدی هست که من بیخبرم؟!
ناگهان دیدم در گوشهای چند نفر به آرامی
مشغول صحبت هستند
گفتم: آیا برای شما شامیها عیدی است
که ما بیخبریم؟
گفتند: پیرمرد غریبی؟
گفتم من سهل از صحابه رسول خدایم
گفتند: سهل تعجب نمیکنی چرا از آسمان
خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟
گفتم: مگر چه شده؟
گفتند: سر حسین فرزند رسول خدا را
برای یزید هدیه آوردهاند!
گفتم: الله اکبر! سر حسین را میآورند
و مردم این چنین خوشحالی میکنند؟!!
جلوی دروازه آمدم سواری را دیدم که نیزهای در دست دارد که سری روی آن است که شبیهترین انسانها به رسول خدا است
نزدیک یکی از زنان اهل بیت رفتم و گفتم:
آیا حاجتی داری که من بتوانم انجام دهم؟
حضرت سکینه فرمود:
ای سهل به کسی که این سر را حمل میکند بگو اندکی جلوتر برود تا مردان کمتر ما را نگاه کنند
جلوتر رفتم و به آن مرد گفتم:
اگر سر را جلوتر ببری چهارصد دینار به تو میدهم، مرد پذیرفت و سر را جلوتر برد
از علی ابن الحسین روایت شده:
هنگامی که ما را بر یزید وارد کردند دوازده جوان و اطفال ذکور که همه را به ریسمان بسته بودند جلو یزید قرار گرفتیم و گفتیم:
یزید تو رو به خدا چه فکر میکنی اگر
رسول خدا ما را به این حالت ببیند؟
یزید دستور داد بند از ما برداشتند
فاطمه دختر ابی عبدالله فرمود:
ای یزید! دختران رسول خدا و اسیری؟
ناگهان زنی از بنیهاشم و دوستداران اهل بیت که در قصر یزید بود شیون کشید و گفت:
ای حبیبم حسین
ای سید اهل بیت رسول خدا
ای پسر رسول خدا
ای کشته اولاد زنا
ندبه و گریههای این زن همه زنان اهل
مجلس را گریانید
مردی از اهل شام که فکر میکرد اهل بیت پیغمبر از خوارج هستند فاطمه دختر امام حسین را دید و از یزید خواست دختر را به او ببخشد
زینب دختر علی علیهالسلام غضبناک شد و با پرخاش گفت: دعوی دروغ کردی و پستتر از آنی هستی که چنین خواهشی کنی که نه برای تو و نه امیرت جایز نیست!
یزید از گفتار حضرت زینب خشمگین شد
و گفت: ادعای دروغ میکنی
اگر بخواهم میتوانم
زینب سلام الله فرمود:
چنین نیست! خدا چنین اختیاری به تو نداده مگر اینکه از دین ما خارج بشوی و به دین دیگری در آیی
مرد شامی دوباره درخواستش را تکرار کرد
و گفت این دختر را به من ببخش
یزید نتوانست جوابی به حضرت زینب بدهد و چون سرشکسته شده بود به مرد شامی گفت: خفه شو خدا مرگ حتمی به تو ببخشد
◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️▪️◽️
✍ منابع:
📚بحارالانوار، جلد۴۵،صفحه۱۲۹
📗حیات الحسین، جلد۳، صفحه۳۷۱
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
salavat_abolhassan_zarab_esfahan.mp3
5.65M
سيدابن طاووس مي فرمايد
اگراز هرعملي در #عصر_جمعه غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
🧕💄آرایش مختصر با حفظ حجاب👆
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
نکته های اخلاقی 🔰
#لجبازی
💠لجبازی صفتی بسیار مذموم است و در زندگی مشترک موجب برهم خوردن آرامش و ایجاد سوء تفاهم می شود .
هر چند در روایت آن را به زن نسبت داده اند اما می توان قبل از ازدواج با راه های مختلفی از عدم وجود این صفت در هر دو طرف اطمینان حاصل کرد.
📕رسول خدا(صلی الله علیه)فرمود:
بدترین زنان، زنی ست که لجباز باشد.
📚مستدرک الوسائل ج۱۴ص۱۶۲
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواص درمانی گریه برای سیدالشهدا ء از زبان آقای دکتر خیراندیش متخصص طب سنتی ☝🏻☝🏻☝🏻
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
التماس به خـــدا جرأت است.
اگر برآورده شود،رحمت است،
اگر برآورده نشود،حڪمت است.
التماس به انسان خفت است .
اگر برآورده شود، منت است،
اگر برآورده نشود، ذلت است.
↬🍃🆔 @shababozahra
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─