۲۰ فروردین ۱۴۰۰
_ هیچ دعایی نیست الا اینکه میان آن دعا و میان خدای تعالی حجابی باشدتا آنکه #صلوات بر من دهند وچون #صلوات دهند آن حجاب دریده شود و دعا #اجابت شود
و چون صلوات ندهند دعا باز گردد و به محل اجابت نرسد.
#رسولاللهصلیاللهعلیهوآلهوسلم✨
شباهنگام
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
+آھـ...
اَمـــــانازغـــــروبِجمعــــہ...
مولاےمن
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
↷⸤ شَبــٰــــــــhengamــــــ⸣ 🌙
🌙°•. #نمازشب قرارمون یادت نره!؟
نماز امشب هدیه به
#حضرتعباسعلیهالسلام✨
به نیابت از #شهیدمجیدقربانخانی🌹
قرارمون۵بامداد
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
↷⸤ شَبــٰــــــــhengamــــــ⸣ 🌙
● • • • 🌱 یـــــاوࢪان••• • یـه مســـــئلهای رو ما بـارها • تو کـانـال عنـو
+ بیکار نباش... ذکر بگو رفیق🌱 :)
یـااڪرمالاڪرمین
یااڪرمالاڪرمین...
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
یـــــہ منتظـــــرِ واقعـے
همیشـہ نمــازش رو اول وقـت مےخونـہ♥️
۲۱ فروردین ۱۴۰۰
_ سوگند به خون شهدا هرگز عهدی را که با خدای بسته ام اگر در آتش بسوزم و خاکستر
شوم نخواهم شکست و هرگز از هدف مقدس خود دست بر نمی دارم و قسم به آن کس
که جان من در قبضه اوست ،هزار مرتبه در میدان پیکار به خاک و خون غلتیدن از مردنی که
بر روی بستر صورت گیرد گوارا تر و شیرین تر است.
[قسمتی از وصیت نامه سردارِ
#شهدحجتنعیمی ]
شباهنگام
۲۱ فروردین ۱۴۰۰
۲۱ فروردین ۱۴۰۰
↷⸤ شَبــٰــــــــhengamــــــ⸣ 🌙
_ سوگند به خون شهدا هرگز عهدی را که با خدای بسته ام اگر در آتش بسوزم و خاکستر شوم نخواهم شکست و هرگ
⇦ یعنی بابا و تو . . . !
قسمتهایی از نامه ی یه همسر و دختر مفقودالاثر به همسرش:
_ حجت عزیز! حالا دیگر جنگ تمام شده است، تعدادی از هم رزمانت که با تو بر خاک های جنوب به سجده عشق، پیشانی ساییده بودند از سفر بازگشتند اما گویا تقدیر آن است که من، هم همسر مفقودالاثر بمانم و هم دختر مفقودالاثر! خیلی ها با دو چشمان خود انتظار یک نفر را می کشند اما من با دو چشمانم که حالا دیگر اشکی برایش نمانده انتظار دو نفر را می کشم. یعنی بابا و تو!
همدم عزیزم! آن روز که با تو بر سفره عقد نشستم و به این سنت نبوی پای بند شدم می دانستم که عروس تو در دنیا من نیستم بلکه عروس واقعی تو شهادت است! اما چه کنم با این که می دانستم تو اهل ملکوتی اما مهرت، محبت ات آن قدر در خانه دلم نشست که همان لحظات کوتاه و معنوی با تو بودن را، برای ذخیره آخرتم غنیمت دانستم. دلبندم! اگر تو پرواز کردی به حقت رسیده ای و من از این که تو به حقت رسیده ای خوشحالم!
هر وقت یاد تو را در سرزمین دلم زنده می کنم برای این که در دل بی قرارم تسکینی بیابم برمزار هم رزمانت یعنی حاج حسین بصیر و محمد حسن طوسی می نشینم و از آن ها با اشک دیدگانم از تو سراغ می گیرم، چون معتقدیم شهیدان را شهیدان می شناسند!
خیلی ها با دو چشمان خود انتظار یک نفر را می کشند اما من با دو چشمانم که حالا دیگر اشکی برایش نمانده انتظار دو نفر را می کشم. یعنی بابا و تو!
بابای عزیزم و آقا حجت دلاور! به هر دوی شما می گویم: خیالتان راحت باشد. هرگز از هیچ چیز و هیچ کس گلایه ای نداریم چون شما را قربانیان راه خدا می دانیم و مطمئن هستیم که با خوب کسی معامله کردیم! خریدار شما خدا بود و بس!
[دل نوشته همسر سردارِ
#شهیدحجتنعیمی🌹]
۲۱ فروردین ۱۴۰۰