_ وقتۍ مهـدی عج وارد کوفہ مے شود.
برفراز منبر قرار میگیرد.سخـن آغاز
مے کند.در حالے کہ مردم از شدت
شوق دیدارش آنچنان می گریند.
کہ از شدت گریهـ نمیفهمند امام عج
چہ میفرمایند!🌱
#اماممحمدباقرعلیهالسلام✨
شباهنگام
_ آتش کینه شعله ها دارد
از دل سرسپرده های یهود
لعنت حق به هر چه وهابی
لعنت فاطمه به آل سعود
#هشتم_شوال 🥀
شباهنگام
_ ما من عبدٍ یُحدِّث نَفْسَهُ بقیام ساعةٍ من اللّیل فینامُ عنْها إلا کانَ نُومُهُ صَدَقَةً تَصَدَّقَ اللهُ بُها علیه...، :
هیچ بنده ای نیست که قصد کند پاسی از شب را برای نماز برخیزد اما خوابش برد، جز این که خوابش صدقه ای باشد که خداوند آن را از طرف او دهد و ثواب نیتی که کرده است، برایش منظور گردد.
#پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم✨
«میزان الحکمه، ج2، ص1655»
قرارمون۴بامداد
_روز جمعه بر من بسيار صلوات بفرستيد، زيرا روز جمعه روزي است که اعمال آدمي در آن چند برابر ميشود
#پیامبراکرمصلیاللهعلیهوآلهوسلم✨
[دعائمالاسلام جلد1.صفحه179]
شباهنگام
_ از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت.
می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج) از من راضی باشد.
نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند.
صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است.
ازش پرسیدم: چه شده؟
گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: "صورتت چرا ورم کرده؟" بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود.
[+ #شهید_امیر_امیرگان🌹
در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان(عج) مشرف شده است.]
شباهنگام
_وتورفتیودلمثانیهایبندنشد
حاجقاسم|بهروحشصلوات
[+ با ده دقیقه تاخیر🥀]
⇦ آموزش کامل نمازشب
+سلام رفقا🌱
لازم دونستم روند کار شباهنگام رو برای دوستانی که تازه به جمعمون پیوستند، توضیح بدم؛
• تو این کانال روزانه پست زیادی قرار نمیگیره، هم به خاطر شما که خسته نشید و هم به خاطر خودمون که تولید محتوا داریم و سعی میکنیم پست هامون از کانال های دیگه کپی نباشه، مگه اینکه مسئله ی خیلی مهمی در سطح کشور پیش اومده باشه و باید متنی تو کانالا دست به دست بچرخه🌱
• اینجا اعضاء هرشب یه قرار شبانگاهی دارند. یه عده راس ساعت قرار حاضری میزنند، یه عده قبل خواب یه عده... خلاصه هرطور که خودتون راحت تر هستید! مهم خوندن نمازشبه یکم ساعتش اینور و اونور بشه چندان فرقی نداره. پس سعی کنید شما هم به جمع خوبان درگه اللّٰـہجآن بپیوندید. [برای من روسیاه هم دعا کنید:)]
• بعضی از پست هارو اعضاء برامون ارسال میکنند. اگر شما هم دستی بر قلم دارید، استقبال میکنیم از آثارتون.
• گاهی در مناسبات خاص مذهبی، هیئت امابیها به مدد اهلالبیت🍃 مراسم برگزار میکنه و نذری هم میده که مطمئنم شماهم مثل اعضاء قدیمیتر کانال خوشتون میاد☺️
• یه کانال فروشگاه هم داریم که آیدیش تو بیو درج شده. به منظور ترویج فرهنگ معنوی تمام محصولات با کمترین سود به دستتون میرسه.
• و در نهایت نمازشب یادتون نره :)
آموزش نمازشب هم ساده و هم کامل هرشب
تو کانال قرار میگیرهو فردا پاک میشه.🌙
قرارمون۴بامداد
_ خیلی دلش می خواست بره حوزه و درس طلبگی بخونه، آنقدر به طلبگی علاقه داشت که توی خونه صداش می کردیم آشیخ احمد.
ولی وقتی ثبت نام حوزه شروع شد، هیچ اقدامی نکرد.
فکر کردیم نظرش برگشته و دیگر به طلبه شدن علاقه ای ندارد.
وقتی پاپیچش شدیم گفت:
کار بابا تو مغازه زیاده،
برای اینکه پدرش دست تنها اذیت نشود قید طلبه شدن را زد.
#جاویدالاثرحاجاحمدمتوسلیان🍃
شباهنگام