فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادی کنیم از کسانی که میگفتن پهباد ایرانی فوتشاپه!! 😆🤣
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ساختمان متروپل دوباره فروریخت
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴🆕«روئل مارک گرکت» طراح عملیات ترور شهید سلیمانی کیست؟
ترور سردار شهید قاسم سلیمانی یک عملیات تروریستی گسترده بود و عوامل متعددی در طرحریزی، اجرا و توجیه آن نقش داشتند. یکی از این افراد، «روئل مارک گرکت» مأمور سابق سیآیای و کارشناس مسائل ایران است که صراحتاً پیشنهاد ترور شهید سلیمانی را به دولت آمریکا داده بود و پس از آن نیز تمامقد از این اقدام تروریستی دفاع کرد. در گزارش پیش رو بیشتر با این شخصیت جنگطلب آمریکایی آشنا خواهید شد
اطلاعات شخصی:
◄ نام: روئل مارک گرکت (یا گرچت)
◄ تاریخ تولد: احتمالاً ۱۹۵۹
◄ نام مستعار: «ادوارد شرلی[۱]»
تحصیلات:
◄ کارشناسی تاریخ، دانشگاه جان هاپکینز
◄ کارشناسی ارشد تاریخ اسلام، دانشگاه پرینستون
◄ مطالعات اسلامی در دانشگاههای قاهره، دانشگاه آمریکایی قاهره، ادینبورگ
مسئولیتها:
◄ کارشناس و مشاور وزارت دفاع آمریکا (۱۹۸۵-۱۹۹۴)
◄ مأمور آژانس مرکزی اطلاعات (سیآیای) در خاورمیانه (۱۹۸۵-۱۹۹۴)
◄ پژوهشگر اندیشکدهی آمریکایی مؤسسهی امریکناینترپرایز
◄ مدیر پروژهی قرن جدید آمریکایی
◄ ستوننویس نشریات شناختهشده و کارشناس شبکههای خبری
◄ پژوهشگر ارشد اندیشکدهی آمریکایی بنیاد دفاع از دموکراسیها مستقر در واشینگتن
مواضع خصمانهی برجسته:
◄ حامی جنگ در عراق و سوریه و حمله به ایران
◄ حمایت از خشونت علیه مجاهدین عرب
◄ حمایت از تجاوز جنسی به زندانیان ابوغریب (در مجلهی ویکلیاستاندارد)
◄ عضو دپارتمان اطلاعاتی-امنیتی «دفتر ایران» در پنتاگون
◄ عضو گروه فشار «کمیتهی سیاست ایران» حامی تغییر رژیم در ایران
◄ حمایت نظامی و اقتصادی از سازمان مجاهدین خلق برای ترور و براندازی حکومت در ایران
◄ حمایت از شکنجه به عنوان راهکاری برای جمعآوری اطلاعات
معرفی اجمالی
روئل مارک گرکت[۲] مسئول سابق «اهداف خاورمیانهای» در «آژانس مرکزی اطلاعات» (سیآیای) آمریکا و متخصص در زمینهی ایران است. گرکت در حال حاضر پژوهشگر ارشد اندیشکدهی بنیاد دفاع از دموکراسیهاست و سابقهای طولانی در این مؤسسه دارد. بنیاد دفاع از دموکراسیها رویکردی نومحافظهکار و جنگطلبانه دارد و از این لحاظ با رویکرد گرکت همخوان است. هم گرکت و هم اندیشکدهی بنیاد دفاع از دموکراسیها حامی تشدید جنگ در سوریه، عراق، و افغانستان و جنگ با کرهی شمالی هستند و بخش عمدهای از آثار و نظراتشان معطوف به تخریب حکومت ایران و ترغیب سیاستمداران آمریکا به جنگ با جمهوری اسلامی است. افراد بسیاری این بنیاد و گرکت را لابی اسرائیل در آمریکا توصیف کردهاند[۳]. گرکت به طور ویژه حامی سیاستهای عربستیز دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، در قبال فلسطین و رژیم صهیونیستی بود. برخی از خبرنگاران سرشناس آمریکایی، مانند «گلن گرینوالد»، نیز از او تحت عنوان یک نومحافظهکار حامی بمباران ایران[۴] یاد میکنند[۵]. همچنین بسیاری از پژوهشگران و جامعهشناسان، بنیاد دفاع از دموکراسیها را مرکز تولید و ترویج اسلامهراسی خواندهاند
رویکرد گرکت علیه ایران، خصمانه، اما هوشمندانه است. اگرچه به طور کلی با سیاست «فشار حداکثری» ترامپ علیه ایران و حمایت دولتهای آمریکا از معارضان ایرانی همراه است، اما وقتی ترامپ از ورود ایرانیها به کشور آمریکا خودداری کرد، این سیاست را بیمعنا دانست؛ چراکه مهاجرت ایرانیها به آمریکا از هر لحاظ به نفع آنهاست. ایرانیها اغلب در آمریکا تحصیل و تجارت میکنند و هزینهی حضور خود را برای اعتلای رؤیای آمریکایی پرداخت میکنند. گرکت در همینباره میگوید در دههی ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، زمانی که مأمور سازمان اطلاعات بوده، بیشترین ویزای آمریکا را به ایرانیها داده تا به سوی این کشور مهاجرت کنند[۶]. این در حالی است که گرکت نفرت زیادی از مردم ایران دارد و یک بار در مصاحبه با شبکهی آمریکایی پیبیاس گفت: «تروریسم در ژن ایرانیهاست
شاید بتوان گفت دورهی اوج شکوفایی گرکت در زمان ریاستجمهوری دونالد ترامپ بود؛ چراکه ترامپ صراحتاً ضدایران بود و رویکردی تهاجمی داشت. گرکت پس از امضای توافق هستهای با ایران در دورهی ریاستجمهوری باراک اوباما، اوباما را به شدت مورد انتقاد قرار داد و این اقدام را در راستای پیشرفت مواضع ایرانیها دانست[۸]. پس از امضای قرارداد نیز طی مقالهای مشترک با «مارک دوبوویتس»، رئیسش در بنیاد دفاع از دموکراسیها، از احتمال تشدید روابط ایران و آمریکا و احیاناً جنگ نظامی میان آنها خبر داد[۹]. آنها معتقد بودند ایران نمیتواند به تعهدات برجامی خود جامهی عمل بپوشاند و آنگاه آمریکا توجیه کافی برای حمله به تأسیسات ایران را خواهد داشت. در واقع، سیاست گرکت و دوبوویتس این بود: «اگرچه نمیتوانیم جلوی توافق را بگیریم، اما میتوانیم از آن به عنوان حربهای برای جنگ
با ایران استفاده کنیم.» جنگ نظامی با ایران یکی از رؤیاهای گرکت است. او در یکی از کنفرانسهای مؤسسهی رسانهای آمریکایی «بلومبرگ» در سال ۲۰۱۰ به طنز گفته بود که دربارهی بمباران ایران بیش از ۲۵۰۰۰ کلمه نوشته و حتی مادرش هم فکر میکند در این کار زیادهروی کرده است
گرکت چند سال بعد ترامپ را به خاطر زیر پا گذاشتن توافق هستهای برجام و افزایش تحریمها ستایش کرد و حتی در برخی موارد معتقد بود ترامپ باید شدت بیشتری به خرج دهد[۱۱]. مثلاً در خصوص حضور ایران در سوریه، گرکت دولت ترامپ را مورد انتقاد قرار داد و معتقد بود باید از سیاست خشنتری علیه ایران استفاده کند. به عنوان نمونه، در مقالهای نوشت اگر ترامپ میخواهد توافق هستهای را برای همیشه از میان ببرد، باید حملهی مستقیم به مواضع ایران و گروههای شیعی در سوریه را در دستورکار قرار دهد
گرکت که سال ۲۰۰۸ در یکی از «مهربانانهترین» مقالاتش دربارهی ایران، در روزنامهی آمریکایی نیویورکتایمز گزارشی تحت عنوان «به ایران حمله کنید، با کلمات[۱۳]» منتشر کرده بود، در جریان فتنهی سبز ۱۳۸۸[۱۴] (سال ۲۰۰۹ میلادی) و اغتشاشات دیماه ۱۳۹۶ از عدم وجود سیاست حضور حداکثری و حملهی نظامی در دولت اوباما شکایت کرد و معتقد بود اکنون فرصت مناسبی برای آمریکاست تا با دخالت بیشتر معترضان را تشویق و هدایت کند. طی گزارشی در نیویورکتایمز نوشت نظام ایران «قابلاصلاح یا قابلتعدیل نیست» و باید فکری اساسی (مانند تغییر حکومت) جایگزین شیوههای دیپلماتیک بشود. همچنین با لحنی تمسخرآمیز نوشت: «برخی آمریکاییها هنوز هم معتقدند میتوان به طریق صلحآمیز جمهوری اسلامی را به پدیدهای کمشرارتتر تبدیل کرد[۱۵].» از زمان اوباما تا امروز طرفدار فشار حداکثری و اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران است؛ در این مقاله نیز نوشت: «واشینگتن باید سونامی تحریمها را نیز به سمت ایران روانه کند.»
به طور کلی باید گفت رزومهی گرکت نشانگر تخصص او در مقابلهی نظامی با ایران است. از چند دهه پیش که در دپارتمان اطلاعاتی-امنیتی «دفتر ایران» در پنتاگون حضور داشت و از گروهک منافقین برای ترور اشخاص و تغییر نظام در ایران حمایت میکرد، تا امروز اغلب مواضع و مشاورههای او ترغیب برای براندازی حکومت جمهوری اسلامی بوده است. در دورهی ترامپ این تمایل بیشتر جلوه کرد؛ به طوری که در مقالهای مشترک با «رِی تکیه» کارشناس ایرانی-آمریکایی مسائل خاورمیانه، صراحتاً براندازی نظام ایران را به ترامپ پیشنهاد داد[۱۶]. مواضع گرکت در راستای اهداف دیگر جنگافروزان بنیاد دفاع از دموکراسیها و سرمایهگذاران آن است. به عنوان مثال، «شلدون آدلسون» حامی مالی این مؤسسه و صهیونیست دوآتشهی آمریکایی در یکی از سخنرانیهای خود در سال ۲۰۱۳ به دولت آمریکا پیشنهاد داده بود: «یک بمب اتم به بیابانهای ایران بیندازید، و به آنها بگویید بمب بعدی در وسط تهران خواهد افتاد؛ حالا اگر میخواهید برنامهی هستهای خود را ادامه دهید
ترور سردار قاسم سلیمانی
چنانکه گفتیم گرکت و بنیاد دفاع از دموکراسیها، از چند دهه قبل حامی پروپاقرص حملهی نظامی به ایران و ترور شخصیتهای برجستهی ایرانی، از جمله سردار سلیمانی، بودهاند. گرکت به طور ویژه حامی انتقامجویی خشن در مقابل اقدامات منسوب به ایران است. به عنوان مثال، در مقالهای که در کتاب «خطرات موجود: بحران و فرصت در سیاست خارجی و دفاعی آمریکا» در سال ۲۰۰۰ منتشر شد، مینویسد: «اگر واشینگتن ایرانیها را در حین ارتکاب یک عملیات تروریستی دستگیر کرد، ارتش آمریکا باید با شدت انتقام بگیرد... و برای اینکه حکومت آخوندها نتواند پاسخ متقابل بدهد، باید این حمله، شدید و نابودکننده باشد... همچنین اگر اسرائیل شواهدی مبنی بر ارتباط ایرانیها با انفجارهایی علیه اسرائیل یا علیه یهودیها پیدا کرد، باید با تمام قوا و به مستقیمترین شکل ممکن تلافی کند
میدانیم که ترور سردار قاسم سلیمانی در ۳ ژانویهی ۲۰۲۰ (۱۳ دیماه ۱۳۹۸) نیز دقیقاً با همین سیاست انجام شد: حمله به برخی منافع و مواضع آمریکا در عراق بهانه قرار گرفت و ترور سردار سلیمانی به عنوان تلافی آن اقدامات و راهی برای جلوگیری از بیشتر شدن آنها معرفی شد. اما فارغ از مقالات جنگافروزانهی گرکت در نشریات و کتابهای مختلف، مشاورهها و شهادتهای او مقابل اعضای کمیتههای مختلف سنا هستند که اهمیت بیشتری دارند؛ چراکه به طور مستقیم در سیاستگذاری کلان آمریکا تأثیرگذار هستند. اولین حضور گرکت برای شهادت در مقابل اعضای کمیتهی خدمات مسلح مجلس نمایندگان آمریکا در سپتامبر ۲۰۰۵ صورت گرفت. آنجا نیز برای حمله به ایران تلاش کرد؛ گفت: «تنها نیروی قابلتصوری که میتواند روحانیون حاکم [بر ایران] را وادار به تغییر رویه [و صرفنظر از ساخت سلاح هستهای] کند، باور قطعی این است که در غیر این صورت، «جورج دابلیو بوش» (بمبارانگر مجنون) قط
عاً آنها را بمباران خواهد کرد.»
ماه اکتبر سال ۲۰۱۱ یک حملهی ناموفق علیه «عادل الجبیر» سفیر وقت عربستان در آمریکا، باعث ایجاد تنشهای بسیاری برای ایران شد. همین مسئله بهانهی خوبی برای گرکت و همفکرانش بود تا مجدداً طرح نظامی علیه ایران را پیش بکشند. اینبار نیز گرکت به مجلس شهادت در مقابل اعضای سنا دعوت شد تا نظر خود را در این رابطه ابراز کند. وی در کنار «جک کین» یکی دیگر از طراحان عملیات ترور شهید سلیمانی
و «متیو لویت» مقام سابق دولت و کارشناس مسائل تروریسم، به اظهارنظر پرداخت و اینبار صراحتاً ترور قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران در یکی از سفرهایش را خواهان شد
«رهبریِ بازوی عملیاتی حمایت دولتی ایران از تروریسم در خارج از مرزهایشان [منظور، نیروی قدس سپاه پاسداران] به عهدهی ژنرال قاسم سلیمانی است، که بیش از ۱۵ سال است این مسئولیت را دارد. ژنرال سلیمانی هیچ رئیس [و بالادست] نظامی یا سیاسیای ندارد؛ فقط به یک نفر جواب [و گزارش] میدهد: رهبر عالی ایران، [آیتالله] خامنهای [بهاشتباه «خمینی» نوشته شده است]. بنابراین، نتیجه میگیریم اگر ژنرال سلیمانی نقشهای برای عملیات در خاک آمریکا بکشد، که منجر به کشته شدن آمریکاییها شود، قطعاً رهبر عالی ایران دستکم آن را تأیید کرده؛ و چهبسا اصلاً دستورش را داده باشد.» بخشی از شهادت ماه اکتبر سال ۲۰۱۱ «جک کین» یکی دیگر از عاملان ترور شهید سلیمانی، مقابل کمیتهی امنیت داخلی مجلس نمایندگان کنگرهی آمریکا دربارهی حاج قاسم سلیمانی. «روئل مارک گرکت» همان ماه همراه با «کین» در مجلس سنای کنگرهی آمریکا حاضر شد و صراحتاً پیشنهاد ترور شهید سلیمانی را مطرح کرد
پیشتر نیز هنگامی که گرکت از ترور و شکنجهی سران القاعده دفاع میکرد، از ترور با پهپاد سخن گفته بود و از کشته شدن چندده یا چندصد غیرنظامی در کنار هدف اصلی، به عنوان هزینههای اجتنابناپذیر، و همچنین شکنجه دفاع کرده بود. در یک میزگرد خبری در شبکهی تلویزیونی آمریکایی سیانان در سال ۲۰۱۳ در پاسخ به سؤال مجری دربارهی اینکه آیا قتل یک نفر به کشته شدن یا کینهدار شدن مردم یک روستا میارزد، گفته بود: «در برخی حملات پهپادی این قبیل مسائل محتمل است. اگر کسی آنقدر میارزد که برای او یک موشک صرف کنیم، احتمالاً مسئلهی جان آمریکاییها در میان است و میتوانیم او را بگیریم و شکنجه کنیم.» در ادامهی همین مصاحبهی خبری نیز بهشدت از شکنجه دفاع کرد و گفت: «بیرون آوردن هر اطلاعاتی، حتی بدون داشتن اعتبار، توجیهگر شکنجه است.»
بعد از ترور سردار سلیمانی نیز گرکت از حمایت و تشویق ترامپ برای این اقدام جسورانه خودداری نکرد. او و رِی تکیه در مقالهی مشترکی سردار سلیمانی را با قتل اسامه بنلادن مقایسه کردند و ترور شهید سلیمانی را در زمرهی برجستهترین اقدامات ترامپ نوشتند؛ اگرچه که همچنان خواهان تشدید اقدامات او نیز بودند[۱۹]. گرکت معتقد است ترور سردار سلیمانی ضربهی مهلکی به ایران زد و تهران هنوز نتوانسته جایگزین مناسبی برای او پیدا کند! وی ادعا میکند ترور سلیمانی اقدام مناسبی بود و او تاوان خون هزاران سُنی در عراق و سوریه و چندصد آمریکایی حاضر در منطقه را داده است
جمعبندی
آنچه دربارهی روئل مارک گرکت بیان شد، بخش کوچکی از کارنامهی سیاه و جنگافروزانهی وی است. بخش زیادی از اطلاعات شخصی و حرفهای او به دلایل امنیتی مخفی مانده است. بر خلاف حضور پررنگ او در رسانهها، اطلاعات دربارهی گذشتهی او بسیار محدود است و بسیاری از اسناد این گزارش نیز از منابعی به دست آمدهاند که دیگر به صورت عادی در اینترنت قابلدسترسی نیستند. به هر حال او مدتی طولانی به عنوان مأمور سیآیای در حوزهی ایران فعالیت کرده است و فاش شدن اطلاعات و مشخصات وی هرگز به سود آمریکا نیست. با این وجود، سیاست خصمانهی وی از میان اندک منابع در دسترس و منابع محرمانهای که در اختیار ما قرار گرفته، واضح است
گرکت یکی از مبدعان ترور سردار شهید قاسم سلیمانی است و بهصراحت از این پیشنهاد خود دفاع نیز میکند. همچنین استفاده از پهپاد برای ترور شخصیتها و بیتوجهی به کشتار غیرنظامیان در حاشیهی ترور هدف اصلی با این روش، نیز نشان از جنگطلبی و دیدگاههای خشونتطلبانهی او دارد. اگرچه مؤسسههایی مانند بنیاد دفاع از دموکراسیها و حامیان مالی آن مانند «شلدون آدلسون» که سال ۲۰۲۱ مُرد، پشت صحنهی این خشونتطلبیها هستند، اما روئل مارک گرکت نیز روی صحنه به عنوان مجری و مشاور عمل میکند. سال ۲۰۱۱ نیز به خاطر اظهارات علنی گرکت مبنی بر ترور قاسم سلیمانی، ایران از پلیس بینالملل (اینترپل) درخواست کرد او را دستگیر کند و به ایران تحویل دهد[۲۱]. با این وجود، آن زمان هیچ اتفاقی رخ نداد. امید میرود اینبار پس از قتل سردار سلیمانی ترتیبی برای دستگیری و محاکمهی این شخص داده شود
شبکه عماریون
کانال شبکه عماریون
🔴🆕از اپوزیسیون شانس نیاوردیم!
حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
۱- چند سال قبل، خبرنگار یکی از روزنامههای مشهور آمریکا برای مصاحبه به کیهان آمده بود. پرسید درباره داعش و حکومتی که درپی تشکیل آن است چه نظری دارید؟
پاسخ این بود که داعش درپی تشکیل حکومت نیست. از پاسخ تعجب کرد و گفت ولی نام داعش برگرفته از دولت اسلامی عراق و شام است، چرا تصور میکنید که درپی تشکیل حکومت نیست؟! گفتم؛ حتی خونریزترین دیکتاتورها نیز قبل از تشکیل حکومت، همه تلاش خود را بهکار میگیرند تا از خود چهرهای مهربان و مردمدوست ارائه بدهند و به شدت از اینکه نزد مردم به خشونت و سختگیری متهم بشوند، پرهیز میکنند ولی داعش اصرار دارد که خود را وحشی و خونریز معرفی کند! هرجا پا میگذارد به قتل عام مردم دست میزند، سر میبرد، با تبر سر مخالفان را از بدن جدا میکند، انسانها را زنده زنده میسوزاند، با ریختن خون بیش از هزار و هفتصد دانشجوی عراقی، حمام خون به راه میاندازد و... از همه این جنایات هولناک نیز فیلم و عکس تهیه کرده و منتشر میکند!
آیا گروهی با این اوصاف در پی تشکیل حکومت است؟! آنهم حکومت بر مردمی که این جنایات وحشیانه را علیه آنها مرتکب شده است؟! پاسخش منفی بود و گفت بله میپذیرم. هر حزب و گروه سیاسی که از اندک شعوری برخوردار باشد میداند که این رسم حکومتداری نیست. و پرسید؛ اکنون این سؤال مطرح است که چرا داعشیها به این نکته بدیهی توجهی ندارند؟!
پاسخ این بود که داعش یک جریان اجارهای است، چیزی شبیه «بلکواتر BLACK WATER» در آمریکا. آنها از خود ارادهای ندارند، مامورند و مزدور و البته از بیشعوری آنها نیز بهرهگیری میشود.
۲- گفتوگویمان که به اینجا رسید، خبرنگار آمریکایی گفت؛ از آنجا که هر دو اهل رسانهایم و کار مشابه و مشترکی داریم، میخواهم نکتهای را برایت بگویم ولی باید قول بدهی که هرگز آن را از قول من فاش نکنی! پرسیدم بدون اشاره به نام شما و روزنامهتان چی؟ گفت در آن صورت مانعی نیست، ولی اگر از من و روزنامهام نام ببرید حتماً تکذیب میکنم!
ضبطصوت خبرنگاری را خاموش کرد و پرسید شما ضبط نمیکنید؟ ضبط را خاموش کردم. خبرنگار آمریکایی گفت؛ پدیده داعش برای جمهوری اسلامی ایران و مخصوصاً برای اعتقادات شما سود فراوانی داشته است! پرسیدم؛ کجای جنایات داعش سودمند بوده است؟ آنها تعداد فراوانی از مردم مسلمان و حتی مسیحی و پیروان سایر ادیان و مذاهب را به قتل رساندهاند!
در پاسخ گفت؛ منظور من این بخش از ماجرا نیست. داعش از یکسو با جنایات هولناکی که مرتکب شد، از خود چهرهای نفرتانگیز در افکار عمومی جهانیان به ثبت رساند و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران و اعتقادات شما را به عنوان اصلیترین دشمن خود معرفی میکرد و در ادامه گفت؛ تا آنجا که من با افکار عمومی مردم کشورم در آمریکا آشنا هستم و از سایر مردم غرب نیز بیخبر نیستم، داعش با جنایات وحشیانه خود و اعلام جمهوری اسلامی به عنوان اصلیترین دشمن خود، این پرسش را در اذهان جهانیان پدید آورد که مگر ایران و اعتقادات نظام و مردم آن چیست و چه ویژگیهایی دارد که وحشیترین و جنایتکارترین فرقه و گروهی که نظیر آن در جهان دیده نشده است، آن را اصلیترین دشمن خود میداند؟!
خبرنگار آمریکایی میگفت؛ داعش از این طریق و بیآنکه خود بخواهد اولاً؛ زمینه فراوانی برای گرایش افکار عمومی مردم در آمریکا و سایر کشورهای غربی، به سوی ایران و اعتقادات آن فراهم آورد و ثانیاً؛ نشان داد که دشمنان شما در مقابله با شما به بنبست رسیدهاند.
پرسیدم؛ یعنی شما هم تأیید میکنید که داعش را آمریکا ساخته است؟! گفت؛ شما چنین تصوری دارید؟ گفتم؛ به قول خودتان، داعش ما را دشمن اصلی میداند، آمریکا و اسرائیل و عربستان هم انکار نمیکنند که ایران را دشمن اصلی خود میدانند و از سوی دیگر چرا داعش هرگز علیه آمریکا، عربستان، امارات و مخصوصاً اسرائیل اقدامی نمیکند؟! و حتی مجروحان داعش در بیمارستانهای تلآویو و حیفا مداوا میشوند و نتانیاهو با آنها عکس یادگاری گرفته و منتشر میکند! گفت؛ من در این زمینه هیچ نظری ندارم و البته این به معنای آن نیست که با شما موافقم!
۳- اینکه در برخی از تحلیلها و اظهارنظرها درباره انگیزه آشوبگران اخیر گفته میشود که آنها در پی براندازی جمهوری اسلامی بودهاند، بزرگنمایی درباره این جماعت وحشی و کمشمار است!
در کجای دنیا، آتشزدن اموال عمومی، بریدن گلوی مامور انتظامی، حمله به مساجد و حسینیهها، سوزاندن قرآن، کشیدن چادر از سر زنان محجبه، قتل مردم کوچه و بازار، به آتش کشیدن آمبولانسها که تعدادی از آنها حامل بیمار بودهاند، دزدی اموال مردم و غارت فروشگاهها و دهها جنایت شرمآور دیگری از این دست، را میتوان حرکت یک گروه و یا جریان برانداز تلقی کرد؟!
عوامل میدانی آشوب، نقشی در حد و اندازه کاریکاتوره
کانال شبکه عماریون
ای داعش را برعهده داشتهاند و آنگونه که خود اعتراف کردهاند، مزدورانی اجارهای بودهاند. آنها به خوبی میدانستهاند که نه فقط در قد و قواره براندازی نیستند، بلکه کارفرمایان آنها، یعنی سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل و چند کشور اروپایی دیگر نیز خود را در این حد و اندازه ندیده و نمیبینند.
۴- کوتاه سخن، آنکه آشوبهای اخیر اگرچه رخداد تلخی بود و با خسارتهای جانی و مالی همراه بود ولی امتیازات بزرگی نیز به نفع اسلام و انقلاب درپی داشت.
از جمله آن که، اولاً؛ به وضوح نشان داد دشمنان داخلی تا چهاندازه وحشی، بیشخصیت و به دور از همه اصول و مبانی اخلاقی هستند. ثانیاً؛ تا چهاندازه کمشمارند، بهگونهای که به سختی میتوان آنها را یکصدم درصد از جمعیت ۸۵ میلیونی مردم ایران تلقی کرد.
ثالثاً؛ بار دیگر وفاداری تودههای مردم به اسلام و انقلاب را در سطحی گسترده به نمایش گذاشت و رابعاً؛ که از بقیه موارد اهمیت بیشتری دارد، افشای دست خالی دشمنان تابلودار بیرونی در آوردگاه مقابله با نظام اسلامی است.
۵- و بالاخره این نکته نیز به «مزاح » گفتنی است و آن، اینکه جمهوری اسلامی ایران اگرچه در همه عرصهها از پیشرفتها و دستاوردهای معجزهگونی برخوردار بوده است ولی از اپوزیسیون شانس نیاورده است! و برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر که از اپوزیسیونهای قوی برخوردارند، ایران اسلامی اپوزیسیونی وامانده و فکسنی دارد!
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴🆕مراقب جان علی کریمی باشید!
علی کریمی دیروز در توییتی نوشت: «از طرق مختلفی تهدید شده و میشویم ولی نه از طریق تماس مستقیم. البته من مهم نیستم. من همچنان عزادار و نگران هموطنانم در جای جای میهن عزیزم هستم.»
کریمی در چند هفته گذشته نقش لیدری را برای اغتشاشگران بازی کرده و اکنون در خارج از کشور نیز تلاش میکند همین نقش را ایفا کند. اما یک مسئله جدی وجود دارد:
ضدانقلاب پروژه خطرناکی را در دست اقدام دارد: پروژه کشتهسازی!
پروژه کشته سازی سالها است در دستور کار ضدانقلاب برای ایجاد آشوب و اغتشاش در ایران بوده است. از پیراهن خونینی که احمد باطبی سال 78 سر دست گرفت و آن عکس معروف را در رسانههای مختلف پخش کرد تا ندا آقاسلطان و ترانه موسوی و ... که در سال 88 سوژه ضدانقلاب شد، تا امروز که نیکا شاکرمی و اسرا پناهی و سارینا اسماعیلزاده و ... همه سوژههای جدید ضدانقلاب برای تحریک احساسات جامعه و شعلهور ساختن آتش اغتشاشات است.
مهدی محمدی در توییتی نوشت: «... هیچ هدفی برای دشمن مهمتر از این نیست که بر جمع معترضین بیفزاید و به هر قیمت مجددا اعتراض را با تولید یک شوک یا جرقه به آشوب تبدیل کند...»
انگیزه علی کریمی از انتشار این توییت معلوم نیست؛ کریمی بارها نشان داده است برای خودنمایی حاضر است چنین جوسازیهایی را انجام دهد اما تحلیل پروژههای جاری ضدانقلاب و عملکرد این جریان در هفتههای گذشته نشان میدهد که این توییت میتواند شروع یک پروژه کشتهسازی با محوریت خود علی کریمی باشد. قابل پیشبینی است در شرایط کنونی «خون» کریمی از «نفس» او بیشتر به درد ضدانقلاب میخورد. در شرایطی که آشوبها فروکش کرده است و رسانههای ضدانقلاب برای بازتولید آشوبها نیازمند یک شوک جدی هستند، کریمی میتواند سوژه خوبی برای تحریک عواطف عمومی باشد.
کریمی از چند جهت برای ضدانقلاب جذابتر از امثال نیکا، سارینا و آرنیکا است:
اول: اینکه کریمی شناخته شدهتر است و نیازی به فشار رسانهای برای شناساندن و شهرت او نیست، در حالی که موجسازی رسانهای برای معرفی سوژههای گمنام سختتر است.
دوم: نسبت کریمی با اغتشاشات نیز شفاف است و نیازی به خرج انرژی برای مظلوم نمایی نیست.
سوم: کریمی خارج از کشور است و صحنهسازی و سناریو نویسی برای پروژه کشتهسازی بسیار راحتتر است. تصاویری که قابل تولید است به مراتب میتواند حرفهایتر و اقناعپذیرتر باشد.
چهارم فعال کردن برخی نهادهای بین المللی با توجه به امکان سندسازی در خصوص پروژه کریمی امکانپذیر است و میتواند به عنوان پروژه مکمل در نظر گرفته شود.
ضربالمثل قدیمی ایرانیان میگوید «نترس از آن که هایوهوی دارد؛ از آن بترس که سر به تو دارد» ولی در شرایطی که اوضاع پیچیده است و پروژههای مختلفی از سوی دشمن در حال اجرا است باید از کریمی مراقبت کرد؛ خود کریمی بیشتر از همه باید مسوول این مراقبت است
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کشتهسازیهای جدید رسانههای خارج از کشور/
انتشار تصاویر دوربین بیمارستان نگین عبدالملکی
دختر دیگری که ادعای مرگ او در اعتراضات اخیر مطرح شده، نگین عبدالملکی است که ادعا می شود اهل قروه بوده و ظاهراً در همدان جان باخته است اما دیدن این فیلم دروغ رسانه های معاند را برملا می کند
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
کانال شبکه عماریون
🔴🆕روزنامه اعتماد در شماره امروز خودگفتوگویی دارد با سیدحسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی درباره چالشهای اعتراضات خیابانی، شعارهای ساختارشکن و ضرورت اصلاحات وی در این مصاحبه که با تیتر «تکیه بر اکثریت به جای اقلیت» عکس یک شده، میگوید:
نباید ایران را به سمت سیاهچالههای ناشناخته هدایت کنیم، بلکه کشور را باید به سمت مودت و دوستی هدایت کنیم. سیستم از همین فردا میتواند اقدامات اصلاحی را آغاز کند. ابتدا دولت دست به تغییر کابینه بزند، صداوسیما روند تغییر را آغاز کند. اعتراض به رسمیت شناخته شود و دوستانی که در قوای سهگانه مسوولیت دارند اگر به آینده کشور علاقه دارند باید صدای معترضان را بشوند. هر چند حضور معترضان هنوز میلیونی و گسترده نیست، اما واقع آن است که این صداها از سوی جمعیت چند ده میلیونی مردم حمایت میشود.
مرعشی در ادامه گفته است:
مهم این است که سیاست گذاران متوجه این امر شوند که نمیشود کشور را با اقلیت اداره کرد. کشور باید با مشارکت ۶۵ به بالا پیش برود. جبهه پایداری اقلیتی است که خواب سیطره بر کشور را میبیند که هیچ وقت هم تعبیر نمیشود، آنها هم باید یاد بگیرند که به اندازه سهمشان در مدیریت کشور حضور داشته باشند.
روزنامه آرمان ملی از مطالبات غیرسیاسی نسل امروز گزارش داده و در تیتر یک خود با عنوان «عبور جوانان از ادبیات اصلاحطلبی و اصولگرایی» نوشته است:
نسلی با ادبیاتی متمایز از ادبیات سیاسی کشور و خواستههایی که اجتماعی است. این نسل فاقد هرگونه گرایش سیاسی از اصلاحطلبی و اصولگرایی هستند و با ادبیات سیاسی اپوزیسیون خارج نشین فاصله دارند. از دموکراسی نمیگوید و با جداییطلبی فاصله دارد و فقط میخواهد از استانداردهای یک زندگی معمولی برخوردار باشد.
علی صوفی به این روزنامه اصلاحطلب گفته است:
جوانان امروز اولاً دیگر سیاسی نیستند. دوم این که شعارهای آنها به گونهای است که سلطنتطلب و برانداز و منافق را هم قبول ندارند. از جنگ قدرت که جنگی سیاسی است عبور کردهاند. جوانان امروز حقوق خود را مطالبه میکنند و نمیخواهند همراهی جریانات سیاسی داخلی را به یدک بکشند. نسل امروز که کاملاً غیرسیاسی به دنبال اهدافی است محصول گسست اجتماعی فناوری پرشتاب اطلاعات است، انقلابی که نگرش فکری نسل جوان به وجود آمده را میتوان به انقلابی اجتماعی شناسایی کرد که هیچگونه سنخیتی با نسل قبلی ندارد.
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
🔴🆕روزنامه کیهان گفتوگویی دارد با مهدی جمشیدی پژوهشگر علوم اجتماعی که با عنوان «بررسی اغتشاشات اخیر از نگاه جـامعهشناختی» تیتر دو شده است. وی در این مصاحبه میگوید:
مطالعات نشان میدهد اتفاقاتی که رخ داده است، هویت طبقاتی دارد، اما منظور از طبقه نه به معنای طبقه اقتصادی و معیشتی، بلکه به معنای عام و قشری اجتماعی است. همانطور که «وبر» سهگانه طبقه، حزب و شأن را مطرح میکند، اگر بخواهیم در چارچوب وی صحبت کنیم، اکنون ما با یک شأن اجتماعی مواجه هستیم، یعنی جمع و برشی از جامعه که هویت فرهنگی یکپارچه دارد. ما با یک طبقه اجتماعی مواجه هستیم نه یک نسل؛ در واقع مسئله کنونی دهه هشتادیها نیستند، مسئله فعلی طبقه اجتماعی است که میتوان آن را «طبقه اجتماعی متجدد» نام نهاد.
در ادامه این گفتگو آمده است:
اکنون ما با انتخابهای ناصواب و نابهنجار این طبقه مواجه هستیم. در واقع باید بدانیم که گسست نسلی رخ نداده و اصلاً چنین تصویری از دهه هشتادیها مشاهده نمیشود که مثلاً متولدان این دوره از انقلاب بریدهاند، اکنون اتفاق تازهای نیفتاده، ما با این طبقه اجتماعی در ۴۰ سال گذشته، در حوزههای مختلف تضاد و تنش داشتیم.
🇮🇷 📌شبکه عماریون
https://eitaa.com/joinchat/3835625684Cb092b114d2
کانال شبکه عماریون
🔴🆕به بهانه حضور جمعی از نوجوانان در وقایع اخیر؛
چند نکته پیرامون افراط و تفریط درباره دهه هشتادیها
این روزها با توجه به اینکه در میان دستگیرشدگان اغتشاشات و آشوب، برخی دهه هشتادی ها هم مشاهده شده اند، شاهد تحلیل ها و نظرات مختلفی در مورد آنها هستیم. از همین رو خالی از فایده نیست که چند نکته در مورد این گروه بیان شود:
یک: اینکه نگاه صفر و صدی به قضیه داشته باشیم، منطقی نخواهد بود. هر چند که برخی از دستگیرشدگان، دهه هشتادی ها بودند، اما این به این معنی نیست که دهه هشتادی ها یک نسل سوخته محض هستند. در مقابل این اغتشاشگران که تعدادشان در هر شهر و استانی بسیار محدود است، باید دهه هشتادی های دیگر را هم دید؛ یعنی دهه هشتادی هایی که ممحض در کسب علم و دانش، آشنا به انقلاب و آرمان های آن، دارای باورهای عمیق دینی و یا حتی دهه هشتادی هایی که به هیچ عنوان دوست ندارند وارد مسائل سیاسی شوند و نسبت به بسیاری از وقایع، لا بشرط و بی توجه هستند. گروهی هم وجود دارند که مخالفت های فکری و نظری دارند اما اهل اغتشاش و آشوب نیستند.
دو: از این زاویه هم باید بنگریم که نوجوانان و جوانان دهه هشتادی در اوج احساسات و هیجان قرار دارند و چه بسا برخی از آنها پس از مدتی به همین کارهایی که الآن انجام داده اند، خنده خواهند کرد.
سه: بازی های رایانه ای هم به نوعی در ذهن برخی از این نوجوانان و جوانان تأثیر گذاشته است و آنها فضای خیالی را با فضای واقعی اشتباه گرفتند و همان هیجان و احساسات بازی های رایانه ای را در کف خیابان تخلیه کردند.
چهار: جدای از نکات فوق، متأسفانه امروز عوارض تصمیمات غلط گذشته را به خوبی مشاهده می کنیم. در ایام کرونا با وجود اینکه زیرساخت های آموزش مجازی، غیر استاندارد بود و در واقع شرایط برای آموزش مجازی دانش آموزان وجود نداشت، اما دانش آموزان به یک فضای یله و رهای مجازی فرستاده شدند. برخی از این دانش آموزان از نظر علمی ضربه خوردند و مسیر علمی آنها به طور کلی عوض شد و چه بسا در آینده، جامعه از ظرفیت آنها بی بهره خواهد ماند و برخی هم از نظر اخلاقی و رفتاری. البته بعضی هم از چند زاویه ضربه خوردند.
پنج: متأسفانه آموزش و پرورش در مورد دهه هشتادی ها بسیار کم کاری کرده است؛ دانش آموزان، 12 سال در اختیار آموزش و پرورش گذاشته می شوند و با توجه به سن پایین آنها، در بهترین شرایط برای تربیت و رشد قراردارند.
تکیه بیش از اندازه و افراطی به حوزه آموزش – که البته در همین مقوله آموزش نیز ضعف های جدی وجود دارد – و بی توجهی یا کم توجهی به حوزه پرورش، قطعاً عوارض جبران ناپذیری برای یک جامه به بار می آورد.
شش: دروس آموزش و پرورش و برنامه های آن متأسفانه در اندازه ای نیست که بتوان به آن آموزش و پرورش تراز نظام جمهوری اسلامی اطلاق کرد؛ از طرفی، همیشه باید توجه کرد که با اضافه کردن کتاب دینی و قرآن – که آن هم در حد و اندازه خودش نیست و بسیار ناقص است – نمی توان انتظار تربیت دانش آموزان تراز انقلاب اسلامی داشت. در یک حکومت غیر اسلامی هم می توان کتاب دینی در برنامه درسی دانش آموزان گذاشت؛ اما فرق آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی با بقیه آموزش و پرورش ها در چیست؟
البته برنامه های جنبی در آموزش و پرورش وجود دارد؛ اما این برنامه ها یا در حاشیه قرار می گیرند و یا اینکه واقعاً کافی و متناسب با نیازها و دغدغه ها نیست.
هفت: در زمینه کتب درسی دانش آموزان باید یک باز بینی اساسی صورت گیرد. دانش آموز دهه هشتادی نه وقایع انقلاب اسلامی را دیده است، نه لزوماً با آرمان ها، دغدغه ها و ریشه های آن به خوبی آشنا است، نه 8 سال جنگ تحمیلی و شرایط خاص آن را تجربه کرده است، نه از شرایط سیاسی حاکم بر کشور و اتفاقات پیش آمده در دوران مختلف و نه لزوماً به توامندی ها و نقاط قوت جمهوری اسلامی در حال حاضر، به اندازه کافی مطلع است.
از کسانی که خالی الذهن نسبت به این مسائل هستند و مخصوصاً بخش قابل توجهی از والدین آنها نیز در این زمینه ها کم کاری می کنند و یا خود دچار انحراف هستند، واقعاً چه انتظاری داریم؟
در هر صورت، درباره کیفیت پرداختن به تاریخ معاصر و یا مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، در آموزش و پرورش باید تجدید نظرهای اساسی صورت گیرد.
هشت: نکته دیگر در مورد معلمین این دانش آموزان است. متأسفانه برخی از معلمین در آموزش و پرورش در حد معلم استاندارد و مطلوب نیستند و خود تبدیل به معضلی در نظام آموزش و پرورش شده اند که اطلاعات و تحلیل های غلط به دانش آموزان می دهند. آموزش و پرورش وظیفه دارد که در جذب و گزینش معلمین اولاً نخبگان را برگزیند و ثانیاً تعهد، تقوا و دغدغه مند بودن را ملاک پذیرش قرار دهد. ضمن اینکه برای همین معلمین هم برنامه های جداگانه داشته باشد.
نه: نکته پایانی این است که ما هر کاری که انجام دهیم، در هر صورت در برخی افراد به دلیل شرایط خانوادگی، بی توجهی وال