eitaa logo
شبهای با شهدا
289 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
285 ویدیو
5 فایل
💫 در شب‌های ظلمانی ، با این ستاره ها می شود راه را پیدا کرد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 یاد شهید #محمود_احمدی_شیخانی بخیر؛ اهل خرمشهر و دانش جوی رشته کشاورزی در اهواز بود. اما هر وقت به خرمشهر میامد بیشتر وقتش را در حسینیه اصفهانیها می گذراند. از وقتی انقلاب شده بود، مسئول فرهنگی آنجا شده بود. یکی از مهمترین طرح ها و فعالیتهاش برگزاری کلاسهای #مطالعه و #بحث روی کتابها و نوارهای #سخنرانیهای_شهید_مطهری بود. #شادی_روحش_صلوات @shabhayeshahid
🌴یاد شهید #مصطفی_صدرزاده بخیر؛ تو وصیتش نوشته بود ؛ داداشای عزیزم چند تا نکته که بر حسب وظیفه سفارش می کنم؛ 1⃣ وقتی کار فرهنگی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. اولین مشکل، مشکل #تنبلی و #سهل‌انگاری است. 2⃣ وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود #تازه_اول_مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می‌آید ... 🍃🍃🍃🍃 از کتاب #اسم_تو_مصطفاست @shabhayeshahid
یاد شهید #سید_مرتضی_آوینی بخیر؛ وارد خانه که می شد، آنقدر #شوق داشت که گویی مدتهاست ما را ندیده، #مهربان بود، زیاد اهل حرف زدن نبود، بیشتر به حرفهای ما، دل می داد. اگر از چیزی ناراحت می شد، سعی می کرد به جای برخورد و تذکر، شرایط را به گونه ای فراهم کند تا تغییرات مورد نظرش خودبخود اتفاق بیفتد. با وجود مشغله های سنگینی که داشت، هیچ وقت #خرید_خانه را فراموش نمی کرد از کتاب #دانشجو @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید مدافع حرم #امین_کریمی بخیر؛ در یکی از سفرهای استانی دختربچه‌ سرایدار، نامه‌ای به امین داد تا به آقای رئیس جمهور بدهد. امین به همکاران گفت تا این نامه به دفتر و مراحل اداری‌اش برسد زمان می برد، بیایید #خودمان_پول_بگذاریم و بگوییم رئیس جمهور فرستاده است! همین کار را کردیم. البته بیشترین مبلغ را امین گذاشت و هدیه در پاکتی به پدر بچه اهدا شد. اشک شوق پدرش دیدنی بود. @shabhayeshahid
🌴 یاد آیت الله شهید #سید_محمد_بهشتی بخیر؛ بالای وضوخانه نوشته بودیم: « النظافة من الایمان» اما کمتر فرصت می کردیم داخل آن را نظافت کنیم. آقای بهشتی این را که دید، فورا تذکر داد که یا این #شعار را بردارید و یا مطابق آن #رفتار کنید و #نگذارید_اینجا_کثیف_باشد. از کتاب #دانشجو #شادی_روحشان_صلوات @shabhayeshhid
🌴 یاد شهید #سید_محمدتقی_رضوی بخیر؛ یک شرکت خارجی شش‌ماه وقت خواسته بود با کلی امکانات یک سایت پدافندی راه بیندازد. محمدتقی #دوازده_روزه_همان_سایت_را_ساخت، با امکانات و #هزینه_کمتر. بالای بلندی های اهواز #شادی_روحش_صلوات از کتاب #یادگاران ، جلد ۱۷ @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #سید_حسین_علم‌الهدی بخیر؛ فرماندهی بود که باارجاع به منابع #قرآن و #نهج‌البلاغه درس می داد ،اما وقتی در جمع خانواده می خواست مسئله ای را مطرح کند ،با #درک_شرایط_موجود و #تحلیل_نیازهاى_انسان_امروز از متفکرین دنیای معاصر هم نقل قول می کرد. هم #مطالعه خوبی داشت هم #بیان خوبی و هم #عواطف خوبی به خانواده. در یک کلام؛ حسین #بصیرت بالایی داشت. #شادی_روحش_صلوات @shabhayeshahid
یاد شهید #مجید_شهریاری بخیر؛ دکتر هیچ وقت دیر به کلاس نمی آمد و زود هم نمی رفت. #تمام_وقت را می ماند و معمولا ۹۹ درصد زمان هم به #درس و #بحث می گذشت. یک روز که ایام #شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها بود، همراهش چند کتاب عربی و فارسی آورد و حدود نیم ساعت درباره ایشان صحبت کرد. ناگهان با صدای بلند شروع کرد به گریه کردن. اصلا انتظارش را نداشتیم. از کتاب #شهیدِ_علم @shabhayeshahid
🌴یاد شهید بخیر؛ درس پزشکی اش که تمام شد چند جا برای تخصص قبول شد اما نرفت می گفت؛ رو ول کنم برم تخصص بگیرم که چی بشه؟ هیچ وقت راه نمی رفت توی بیمارستان؛ ، می دوید که یک موقع دیر نشود و به خاطر معطل کردنش یک مجروح دیگر از دست نرود. 😔 از کتاب ، ج ۱۶ 🌸 شادی روحش @shabhayeshahid
🌴 یاد شهیده #مریم_فرهانیان بخیر؛ دوستش می گه یه روز وارد خونه شدم و مريم را رو به قبله ديدم وقتي جلوتر رفتم، ديدم مريم روي دستانش مي‌زند و از او سؤال كردم كه مشكلي پيش آمده، چيزي نگفت. اما بعدها براي من تعريف كرد كه من هر روز اعضاي بدنم را مواخذه مي‌كنم و از آنها مي‌پرسم كه #امروز_براي_خدا_چه_كاري_انجام_داد‌ه‌ايد❓❓ شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #ایوب_بلندی بخیر؛ خانومش می گفت همیشه تو ماه رمضون اصرار داشت که افطاری بده و من همیشه قبل از دعوت کردنش میپرسیدم مهمونا چند نفرند؟ میگفت:چهار یا پنج نفر. می گفتم فهرست کامل مهمونا رو بده. می گفت #میهمان_حبیب_خداست. روزی اش میرسد یه وقتایی همون ۴، ۵ نفری که می گفت به ۴۰ تا ۵۰ نفر میرسید. و روزی شون هم می رسید. از کتاب #بر_بلندی‌های_بهشت شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid
🌴 یاد شهید #حسین_خرازی بخیر؛ شب به سنگر ما آمده بود تا شب را در سنگر بگذراند ولی ما او را نمیشناختیم. هنگام خواب گفتیم: پتو نداریم! گفت: ایرادی نداره .. #یک_برزنت_زیر_خود_انداخت_و_خوابید. صبح وقت نماز فرمانده گردانمان آمد و گفت: برادر خرازی شما جلو بایستید. و ما آنوقت تازه او را شناختیم.... شادی روحش #صلوات @shabhayeshahid