اربعیــن گذشت!
حالا ڪمڪم،
تمـامِ خستـهگان آرام میگیرند،
جز بانوے خستهاے 💔
ڪه دیگر
رمقے برایش نمانده…
وسَلامٌعَلَیقَلبِزَینَبِالصَّبور...🍁
ོ شَبیهِ اَبر...
دیگه رفت تا محرم و صفر سال دیگه از این ترسناک تر هم هست؟؟
کی زنده...
کی مرده...
خدایا میشه مارو به محرم سال دیگه هم برسونی؟؟
حاجت خود را از خدا بخواه..
و بر آن پافشاری کن!
خداوند بندگان مومن خود را که در خواسته هایشان اصرار و پافشاری میکنند دوست میدارد... 🙂💛
_ امام صادق علیه السلام
@shabih_abr
#بغض
نمیدونم دیروز غروب چند نفرتون نظاره گر پخش زنده وداع با #شهدای_خان_طومان بودید...
حرف های اون طلبه جوان و شنیدید؟؟
گفت
اهل خواب و مکاشفه نیستم! اما مردم بدونید #حاج_قاسم هنوز حواسش بهمون هست...
یکی از همرزمان #شهید_محمود_رادمهر تعریف کرده که چند وقت پیش شهید رادمهر رو تو خواب دیدم!!
گفتم کجایی؟ اوضاع واحوالت چطوره ؟
بالا بالاها نشستی ، هوای برگشت نداری!؟؟
گفت ؛ هوای برگشت نداشتیم!! 🙂
#حاج_قاسم اومد گفت برگردید اقا تنها نباشه! آقا به کمکتون نیاز داره!! 💔
#حاج_قاسم به خیلی ها گفت : آقا تنهاست ، برید کمکش!
نشنیدند ، نفهمیدند
به سربازاش گفت پاشید ؛
وقت برگشتنه ! اونام گفتن : چشم
" قصه همینه بخدا"
🍁
محمود رادمهر برگشته گرا بده،
رضا حاجی زاده بزنه،
محمد بلباسی پشتیبانی کنه،
حسین رجایی فر تجهیزات بیاره،
علی عابدینی بزنه به خط،
✨مالک اشتر آقا هنوز هم دلواپس آقاست...
ما تنهاشون گذاشتیم...
نکنه راه را گم کردیم و بیراهه رفتیم که دلواپسش شدن؟؟
قصه ما نشه قصه کوفیان زمان ائمه...
قبل این که دیر بشه بجنبیم یه کاری بکنیم....
و یادمون نره سردارمون چی گفت!؟
🍃اگــر ڪسی
صداۍ#رهبــر خود را نشنود
به طور یقین #صداۍامام زمـان(عج)
خود را هم نمےشنود...
❗️و امروز #خط قرمــز باید
توجه تمام و اطاعت از ولےخود،
رهبرۍنظام باشد...
#سیدعلیخامنهای
#حاجقاسمسلیمانی
#ما_ملت_امام_حسینیم
@shabih_abr
ོ شَبیهِ اَبر...
بسم رب الحسین... پنجره های تشنه به قلم آقای مهدی قزلی ✍🏻 درمان خوبی برای دردِدل های جا مانده گاهی در
♥️ کاش برگردی...
:) که برگشتی...
#بسم_الله
این کتاب هم از اون کتابهایی بود که حکمتش و سر وقتش متوجه شدم...
اردیبهشت ماه از بین اینهمه کتابی که میتونستم سفارش بدم، چون امضای مادرشهید و داشت بهونه ای شد برای خرید...
گذشت تا مهر ماه و بازگشت غریبانه و قهرمانانشون...
و اسم شهید زکریا شیری هم بین اسامی شهدای تفحص شده بود...
وقتی پیکر ها رسیدن به آغوش امام رئوف 🕊
دستم رفت طرف کتاب و برگ به برگش و ورق زدم، خندیدم، بغض کردم و حسرت خوردم...
کاش برگردی...
روایت زندگی شهید زکریا شیری از زبان مادر بزرگوارشون...
کتاب،وقتی تموم شد که فهمیدم همون موقع ها ننه رقیه بعد از چندین سال دوباره پسرش و به آغوش کشید...
کتاب وقتی تموم شد که دیدار عاشقانه شهید و خانوادشون توی معراج شهدا، رقم خورد🍃
به قلم محمد رسول ملاحسنی ( نویسنده یادت باشد)
بله :)
کتاب روایت عاشقانه ایست از زبان مادر :))
_ خوندنش فراموش نشه...
و قسمت بود امروز معرفی بشه✨
از انتشارات شهید کاظمی...
261صفحه
قیمت: 30000T
#معرفی_کتاب
@shabih_abr