مثلا خانه ای باشد در کوچه پس کوچه های نجف
با دری کوچک که بالای سردرش حک شده باشد:
ولایة علیابن ابیطالب حصنی...
که
رو به کوچه ی باریکی باز شود
در آنجا پیر شوی
و با قد خمیده و عبا و عمامه نجفیات دم اذان مغرب به حرم بروی
ظهر ها هم که نمیشود گرمای نجف را تحمل کرد
کنج منزل به مطالعه بنشینی
بیخیال از دنیا و دغدغه هایش
ོ شَبیهِ اَبر...
مثلا خانه ای باشد در کوچه پس کوچه های نجف با دری کوچک که بالای سردرش حک شده باشد: ولایة علیابن ابیط
چهارشنبه شب ها در منزل روضه خانگی بگیری
و برای میهمان ها با همان قد خمیده ات تک به تک چای بریزی
پنجشنبه ها اما نمیشود روضه گرفت
با اهل خانه قرار است به کربلآ بروید جهت زیارت شب جمعه
میهمان ها هم که رفتند کنج راهروی تنگ منتهی به درب کوچه بنشینی و استکان های چای را بشویی برای روضه ی هفته ی بعد...
ོ شَبیهِ اَبر...
چهارشنبه شب ها در منزل روضه خانگی بگیری و برای میهمان ها با همان قد خمیده ات تک به تک چای بریزی پنجش
پنجشنبه بعد از اذان ظهر نجف هم که شد حاجیه خانم لقمه ای نان و خرما بردارد
و دوتایی به سمت وادی السلام بروید
چون ماشین های دم وادی السلام ارزان تر به سمت کربلا میروند
سوار شید و منتظر حرکت به کربلآ
ماشین که راه افتاد حاجیه خانم از صندلی عقب به شانههایتان بزند و صدقه ی راه سفر را بدهد
ོ شَبیهِ اَبر...
پنجشنبه بعد از اذان ظهر نجف هم که شد حاجیه خانم لقمه ای نان و خرما بردارد و دوتایی به سمت وادی السلا
به کربلآ که رسیدید به زیارت قمر بنی هاشم بروید و بعد نماز مغرب هم آرام آرام به سمت حرم سید الشهدا...
آرام آرام در صحن قدم بزنی و به کنار ضریح بروی
عبا را جلوی صورتت بکشی و برای تشنگی لب های ارباب گریه کنی
نگاهی به ضریح و شروع زیارت نامه
السلام علیک یا وارث آدم صفوةالله
ོ شَبیهِ اَبر...
به کربلآ که رسیدید به زیارت قمر بنی هاشم بروید و بعد نماز مغرب هم آرام آرام به سمت حرم سید الشهدا...
بعد زیارت آرام از حرم خارج شوی
و دم ورودی حرم هم عطر غلیظ عربی را که پيرمرد عراقی با چهره آفتاب سوخته اش نذر کرده، به کف دستت بزنی و به سمت بین الحرمین بروی تا با حاجیه خانم لقمه های نان و خرما را بخورید
بعد هم روضه ای بخوانی
از روضه های شیخ عبدالزهرا
ོ شَبیهِ اَبر...
بعد زیارت آرام از حرم خارج شوی و دم ورودی حرم هم عطر غلیظ عربی را که پيرمرد عراقی با چهره آفتاب سوخت
مثلا:
و مشی الیه السبط ینعا
کسرت آلان ظهری
یا اخی و معینی
ོ شَبیهِ اَبر...
مثلا: و مشی الیه السبط ینعا کسرت آلان ظهری یا اخی و معینی
اذان صبح کربلا را که خواندند با حاجیه خانم راه زیادی دارید تا پلی که ماشین های نجف هستند
در بین راه تا پل
از چای فروش دم مزار علامه حلی دو استکان چای بگیری و قبل رفتن به نجف، چای صبحتان را در کربلا بنوشید
داغی و ته مزه ی تلخ چای جوشیده
سردی هوای دم سحر کربلا را جذاب ترش میکند
ོ شَبیهِ اَبر...
اذان صبح کربلا را که خواندند با حاجیه خانم راه زیادی دارید تا پلی که ماشین های نجف هستند در بین راه
و این تمام خواسته های ما از دنیا بود...
ོ شَبیهِ اَبر...
و این تمام خواسته های ما از دنیا بود...
تحققش فقط نیازمند گوشه چشمی از عباس است...