تا حالا به لحظه تحویل سال ۱۴۵۰ فکر کردید؟! همه بلند میشن، روی همدیگر رو می بوسن و فرا رسیدن سال نو رو بهم تبریک میگن و...
اون وسط یه مهربون از جمع جدا میشه و قاب عکسی رو می بوسه و روش دست می کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ، روحت شاد پدر بزرگ. میدونید اون عکس کیه؟!
اون عکس من و شماست!
تبدیل شدیم به یک خاطره، آن هم شاید اگر خیلی خوش شانس باشیم.
این واقعیت روزگار من و توست.
۵۰ سال دیگر فقط یک خاطره ایم توی یک قاب عکس خاک گرفته. شاید هم، نه عکسی و نه قابی.
همین و واقعا همین.
پس چرا حرص؟! چرا تظاهر؟! چرا چاپلوسی؟! چرا دروغ های ریاکارانه؟! چرا تعصبات بیهوده؟! چرا ادعاهای جاهلانه؟! چرا بی مهری؟! چرا هر جا رو که نگاه میکنی، مطالبی که میخونیم این روزا، یکی داره به یکی دیگه فحش میده. بس کنید.
بیاید مهربون باشیم، شاد باشیم، به مردممون بیشتر برسیم، کینه ها رو دور بریزیم، همین الان دلی بدست بیاریم.
اون سالها چه بخوایم چه نخوایم بزودی میرسه. پس بهتره خاطره ای خوش و یادی از انسانی شایسته بجا گذاشته باشیم نه یه موجود منفور!
📎 @shabnamshabna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماشاءالله به قامت رعنای رهبرم 🌸
ماشاءالله لاحول ولا قوه الا بالله 🌸
سه گام با امام علی (ع)
گام اول:
دنیا دو روز است...یک روز با تو و روز دیگر
علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که
علیه توست ناامید مشو...
زیرا هر دو پایان پذیرند ...
گام دوم:
بگذارید و بگذرید ..... ببینید و دل نبندید .
چشم بیاندازید و دل نبازید.... که دیر یا
زود ...... باید گذاشت و گذشت...
گام سوم:
اشکها خشک نمیشوند مگر بر اثر قساوت قلبها و قلبها سخت و قسی نمیگردند مگر به سبب زیادی گناهان
👇
@shabnamshabna
🌹🌹شهیدی که "آقا" بر مزارش رفت را بشناسید
♦️روز گذشته رهبر معظم انقلاب علاوه بر شهدای دیگر بر سر مزار شهید طالب طاهری هم رفته اند که قطعاً با پستی که درصفحه ی ایشان منتشر شد ما وظیفه داریم این شهید را بیشتر بشناسیم! وبدانیم چه کسانی برای این انقلاب فدا شدند.
♦️درتاریخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۶۱ سازمان تروریستی منافقین اقدام به ربایش وشکنجه ی سه تن از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی میکند که یکی از آن افراد #شهید_طالب_طاهری رحمه الله علیه بود!
♦️عزیزان، طالب ۱۷ سال بیشتر نداشت که زنده زنده گوش وبینی اش را بریدند و یک چشمش را از حدقه درآوردند؛ با #اتو کل بدن طالب را داغ کردند وآب جوش روی تمام بدنش ریختند، وبا شیشه خرده پوستش را جدا کردند و در آخر هم گفته شده زنده به گورش کردند!!!
♦️بخشی از #وصیتنامه شهید را بخوانیم:
من در زندگی که کردم یعنی ۱۷ سال سن، شاید مرتکب خیلی گناهان و کارهای بد و غیره شده باشم به این خیال که دنیا هست و هر آن میباید زندگی عادی بکنم! اما به آخرش فکر نکرده بودم تا اینکه سرم به سنگ خورد و فهمیدم که نه دنیا همینطور باقی نمیماند، بلکه همه چیز از بین میرود، ولی اعمال خودم و ورق اعمالم از بین نمیرود و همه وجود دارند و حال چرا تو برادر، تو دوست، تو رفیق و … به خودت فکر نمیکنی؟! یک لحظه شد به خودت فکر کنی؟ چرا نماز نمیخوانی؟ چرا گناه میکنی؟ چرا دروغ میگویی؟ چرا چاپلوسی میکنی؟ و من میخواهم به تمام این کسانی که اگر شد نماز را میخوانند و اگر نشد نه و همیشه کارشان را بر نماز مقدم میشمرند و خیلی کارها را بر این مقدم میشمرند بگویم بالاخره یک روز باید جواب بدهی، یک روز باید تاوان پس بدهی و آن وقت است که عذابت سنگینتر و مشکلتر خواهد بود؛ پس چرا زودتر توبه نمیکنی؟! پس چرا زودتر به خودمان نمیآییم؟ بچهها به خدا خیلیها که توبه کردند و در مسیر حق و خدا قرار گرفتند درست میشوند و هیچ مشکلی هم ندارند، فهم و اراده خودتان را قوی کنید و با نفس خودتان بجنگید.
✍ پ.ن:
#خواهر_شهید میگویند مادرم از وقتی فهمید که طالب را با اتو بدنش را داغ کردند وسوزاندند بیشتر از ۳۰ سال است که دست به اتو نزده!
♦️ما میتونیم پاسخگوی شهدامون باشیم؟؟/ مصطفی رحیمی
شادی روح همه شهدا صلوات
🇮🇷🕊🕊 @shabnamshabna
shabnam:
°🌸°✨°💖°✨°🌸°✨°💖°✨°
°✨°💑
°💖
راز همسران :
_ شوهرتان را علیرقم تفاوت ها همانطور که هست بپذیرید و از تلاش برای تغییر او دست بردارید.
_کاری کنید که وقتی شوهرتان در کنار شماست احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد.
_ در برخورد و ارتباط با همسرتان دقت به خرج دهید.
_ برای داشتن زندگی عاشقانه و رمانتیک وقت و انرژی صرف کنید.
_ به نیازهای جسمی شوهرتان توجه کنید.
_ زنی شاد باشید و مسولیت شادی خود را به عهده بگیرید.
_ احساسات خود را بشناسید، به آنها بها دهید و با همسرتان پیرامون آن صحبت کنید.
🌸°✨°💖°✨°🌸°✨°💖°✨
💑 @shabnamshabna
shabnam:
°🌸°✨°💖°✨°🌸°✨°💖°✨°
°✨°💑
°💖
خصوصیات خانم ها که آقایان دوست ندارند:
زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
زنان وابسته و دست و پا چلفتی
زن های هپلی ، بیمار نما و پولی
زن هایی که خود را دست کم می گیرند
زنهایی که بیش از حد وابسته هستند
زنانی که در ابتدای یک رابطه سعی میکنند به جای طرف، خود تصمیم بگیرند و انتخاب کنند
زنانی که خصوصیات زنانه ندارند
زنانی که قدرت مراقبت از خودشان را ندارند
🌸°✨°💖°✨°🌸°✨°💖°✨
💑 @shabnamshabna
🔸#چله_عزت
با انقلابمان چهل ساله شدیم.
چهل سالگی سن کمال است.
اغلب انبیا در سن کمال به پیامبری رسیدند.
کودکی و خامی و جوانی و آزمون و خطا و انتخابهای درست و انتخابهای اشتباه که بگذرد،تجربه چهل سالگی رخ نشان می دهد.
چل چلی چهل سالگی یعنی فصل استفاده از تجربه ها
فصل هرس کردن فرصتهای سوخته
فصل برداشت اندوخته های این سالها....
چهل سالگی میتواند #چله_عزت باشد اگر با حفظ اصول و ارزشها، انقلابی دیگر در کلماتمان ،در خلق و خویمان و در رفتارمان داشته باشیم
وقتش رسیده از خود بپرسیم:
اینهمه بدرفتاری با زبان مادری در این سالهای اخیر از کجا سرچشمه گرفته...
بقول نویسنده ی نازک خیالمان که گفت:
"ما همان خشونتی را که با همه کس و همه چیز داریم با زبانمان هم داریم؛ آسیب می زنیم و لت و پار می کنیم و شرمساری نیز نداریم.
ما یک عالم خشم فروخورده و اعتراضِ به زبان نیاورده داریم که همه را یک جا و یک نَفَس بر زبانمان خالی می کنیم.
ما قصد براندازی زبان و ادبیات را داریم.
اصلاً ما در برابر همه چیز یا براندازیم یا بی خیال
ما تخریبگران خوبی هستیم و آبادگرانی بی حوصله.
ما هر کدام کلی نارنجک دست ساز داریم که هر جا می رسیم پرتابش می کنیم: لابه لای کلمات، زیر پای جملات، روی قواعد و دستور زبان، روی تاریخ، روی فرهنگ، روی زندگی"...
خشم کافیست..
عصبیت بس است...
چله ی عزت را با احترام به زبان و کلمات شروع کنیم.
✍ جمیله توکلی
🍃عارفی که ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﻬﺮﯼ ﺷﺪ، میگويد:
ﺩﯾﺪﻡ ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ، ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ...
ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼِ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺍﺭد، ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ.
ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮑﯽیکی ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪﻫﺎ خانهشان نزدیک ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ...
ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺯﺩ...: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻨﻢ ﺩﺭ ﺭا باز ﮐﻦ!
مادر: باز نمیکنم!
- ﭼﺮﺍ ﻣﺎﺩﺭ؟!
چونکه هرشب دیر میای خانه با لباسهای کثیف و پاره که هی باید بشورم و بدوزم، ﻣﻦ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ..
- ﺩﺭ را باز ﮐﻦ، شب است ﻣﺎﺩر...
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻧﮑﺮﺩ.
پیش ﺭﻓﺘﻢ... ﺩﺭ را ﺯﺩﻡ...
- ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ ﺭا باز ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎ ﻫﺴﺘﻢ...
ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺭ را باز ﮐﺮﺩ.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺭا ﺑﺮﺍﯼ ﭼﯽ ﺭاه ﻧﻤﯿﺪﯼ؟
ﮔﻔﺖ: آﻗﺎ خستهام ﮐﺮﺩﻩ.. ﺍﺯ ﺑﺲ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎید خانه...
ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻔﺘﻢ: ﻗﻮﻝ میدی ديگه شبها ﺩﯾﺮ ﻧﯿﺎیی خانه؟ لباست را آﻟﻮﺩﻩ ﻧﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: بلی...
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﻭ خانه..
ﺑﭽﻪ ﺭﻓﺖ داخل خانه...
ﺻﺒﺢ ﮐﻪ آمدم در کنار میدان منتظر شدم.. ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭِ آن خانه ﺑﺎﺯ ﺷﺪ.. ﺑﭽﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ بیرون آمد، چیزی ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭش آورد و ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﺭفیقهایش بازى...!
ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺖ ﺩﯾﺸﺐ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
دوباره ﺗﺎ ﻏﺮﻭﺏ ﺑﺎﺯﯼ کرد...
ﻏﺮﻭﺏ به رفیقش محمد گفت: ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﯿﺎیم خانهتان؟
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﮔﻔﺖ: نه رفیق، پدرم ﺭﺍهت نمیده، خودم را هم ﺑﻪ ﺯﻭﺭ راه میده!
ﺑﻪ آن ﯾﮑﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣﺴﯿﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻣﻦ ﺑﯿﺎیم خانهتان؟
ﮔﻔﺖ: نه! نکنه ﻣﯿﺨﻮﺍهی مادرم من را ﺑﮑﺸﻪ؟!
هیچ کس ﺑﭽﻪﯼ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺭا ﻧﺒﺮﺩ خانهاش..!
ﺑﺎ ﻏﺼﻪ ﻭ ﺗﺮﺱ یک ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺭِ خانه ﻣﺎﺩﺭﺵ...
ﺭﻓﺖ طرف خانه... ﭼﯿﮑﺎﺭ کند ﺭﺍﻫﯽ ﺩﯾﮕر ﻧﺪﺍﺭﻩ!
ﻫﺮ ﭼﯽ ﺩﺭ ﺯﺩ... ﻣﺎﺩﺭ اصلاً ﭘﺸﺖ ﺩﺭ نیامد...
این ﺻﺤﻨﻪ، من را ﺁتش ﺯﺩ... ﺩﯾﺪﻡ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﻻ ﭘﺸﺖ بام .. ﺍﺯ آن بالا گریه میکند..
ﺑﭽﻪ در پایین ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ..
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮﺍی ﺑﭽﻪ .. ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺍی ﺧﺎﻧﻪ ..
ﺑﭽﻪ نمیداند ﻣﺎﺩﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻩ..
ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ كنه بالأخره وقتى آدم نميشه؟!! ..
ﺩﯾﺪﻡ، ﺑﭽﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﮑﻤﺶ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ.. صورتش را روی خاک گذاشته!
او ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ به ناله ﺯﺩﻥ...
ﻣﺎﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺭا ﺩﯾﺪ. نتوانست ﺗﺤﻤﻞ کند..
ﺩﻭﯾﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺩﺭ ﺭا باز ﮐﺮﺩ.. ﺑﭽﻪ ﺭا ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ.. ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎﻫﺎ ﻭ ﮔِﻞﻫﺎ ﺭا ﺍﺯ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ...
ﺑﭽﻪ ﮐﻪ کمی ﺁﺭام ﺷﺪ..
ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ؟
ﮔﻔﺖ: ﺟﺎﻧﻢ...
ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ یک ﭼﯿﺰﯼ ﺭا ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ نمیفهمیدم..
ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﭼﯽ ﺭا ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ؟!!
ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ ﺟﺎﻥ، ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺮ آمدم خانه، غذا نده.. ﺷﻼﻗﻢ ﺑﺰﻥ.. ﺍﺯ ﻏﺬﺍ ﻣﺤﺮﻭﻣﻢ ﮐﻦ.. ﺍﻣﺎ ﻣﺎﺩﺭ، ﺩﯾﮕﻪ در را برویم ﻧﺒﻨﺪ..
ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ خانه؛ خانهای ﻧﺪﺍﺭﻡ...
🍃ﯾﺎ ﺭﺏ ﺍﻟﻌﺎﻟﻤﯿﻦ، ﺩﺭِ ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﻟﻄﻒ ﻭ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭا ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻣﺎ ﻧﺒﻨﺪ.
🍃ﻣﺎ ها چقدر گنه کاریم
ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﯾﻢ، ﭘﺎﮎ ﺷﺪﯾﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺻﺒﺢ رفتیم ﺑﻪ ﺧﺎﮐﯽ بازی و کثافت کاری.
🍃الهی ﻓﻬﻢ ﺍین را ﺑﻪ ﻣﺎ ﻋﻄﺎ ﮐﻦ
🍃ﮐﻪ ﺟﺰ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ
🍃الهی ما را جز به خودت محتاج دیگران نکن ...
🍃الهی ﻧﮕﺬﺍﺭ بعد از اینکه سرمان را داخل ﻗﺒﺮ گذاشتیم آنگاه ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ...
🍃الهی میدانی ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ ﺁﺗﺶ براى بندگانت حسرت است، پس ما را محفوظ بگردان ...!
آمیــــــن یارب العالمــیـــــــــــن🙏
🔰🔰🔰🔰
@shabnamshabna