eitaa logo
روح!
76 دنبال‌کننده
949 عکس
185 ویدیو
7 فایل
حرفی سخنی؟:) ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
زمین خیلی فرشته داره.شاید بیشتر از آسمون .. نمیدونم چرا اهل زمین اینقدر دنبال بد جلوه دادن آدمان..
نمیدونم کجا بود که خوندم . . وقتی اخرین کسی رو که مخوان به جهنم بفرستن به پشتش نگاه میکنن و خدا ازش میپرسه چرا به پشتت نگاه کردی!؟ و اون بنده گناهکار میگه فکر میکردم خدا خیلی بخشنده ست و از گناهام میگذره و به رحمتت امیدوار بودم. خدا هم رو به فرشته هاش میگه من میدونم بندم دروغ میگه ولی رحمتم دامنش رو میگیره و پس در های بهشتو به روش باز کنید:))
-محبت؟! +نه! احمق اون ازت سو استفاده کرد . اون عوضی های تو خیابون به فکر احساسات تو نیستن. دنبال منفعت خودشونن،حتی اگر به قیمت جونت تموم شه . اونی که دنبال استخدام کارگره یا کارمند فقط بخاطر اینه محتاجه. براش مهم نیس که تو چقدر از اجاره خونت مونده یا پولت ته کشیده. -ولی اون با بقیه فرق میکرد ! +اگر برات فرق نمیکرد که بهش اعتماد نمیکردی تا تورو وسیله بدونه. اونا وقتی کارشون باهات تموم شد مثل تفاله چایی پرتت میکنن تو سطل آشغال.
عزیزم تو همه منی و در عین حال هیچکس نیستی. هیچکس نبودنت غم می آورد به لبخندِ قشنگم. اما هیچکس را من میبینم و فقط برای من است. یک کَسِ هیچ که تنها من برای او هستم. هیچکسی که میتواند یک نویسنده ، یک مهندس یا حتی خلبان باشد! هیچکسِ زیبایم فریاد بزن هیچ بودنمان را. فریاد بزن من و تو میشویم هیچکسانی! در شهربازی ، موزه ،سینما،کلاس درس دادَت را بلند کن که این عشق خالی را دوست داریم؛ نگران غرورت هم نباش هیچکس نمیبیند،نمیشنود: )
نری، من بمونمُ خنده هایی که خاطره شد..
+میخوام برم ولی یه چیزی جا گذاشتم. -چه چیزی؟! +تورو -دوستت دارم همین؛)
همیشه فرق دارم🐸
روح!
چالش نوشتن 30 روز روز اول: شخصیت خود را توصیف کنید روز دوم: چیزهایی که شما را خوشحال می کند. روز
اولین عشق من! اگر که خیال و هوس های جاهلیت را برچسب عشق بزنیم حرف ها زیاد است، اما کمی جدی باشیم. اولین عشق من و احتمالا اخریش هم مربوط به اوست. او همانی بود که من روحش را لمس کردم. نور های مشکی که از روحش به منِ رنگین کمانی میتابید سنگین بود! او به من و من به او کمک کردیم ،با بودنمان. روز به روز انسان بودنش را به رخم میکشید و منم مدهوشُ مستِ یک انسان. پشیمان؟!نه اصلا . به من وعده های بهشت آسمان را میداد، غافل از اینکه بهشت را در زمین برپا کرده بود. کاش میفهمید کیست؟ چیست! کاش خودش را داشت تا میفهمید چه میگویم. اسم او می آید پر چانگی هایم شروع میشود اما همینقدر میگویم ؛اوقسمت من بود!
چشم سوم من بود؛چشم هاش رو میگم.
هیچ جوره نداره این رابطه اُفت تدریجی، حتی وقتی سرد باشه باهم پخته تر میشیم.
روح!
نه میگم بله ماله عروسه!
حقیقت تلخه مثِ یه کافی سر صبح!
عذاب وجدان گرفتم💧💧💧🙂 کاش بتونم پیداش کنم ازش معذرت خواهی کنم.