بعضی شب ها دلتنگی مثل یه چراغ کوچیک تو وجودت روشن میشه، تا به خودت میای میبینی کل وجودتو گرفته. بعضی شب ها تو دلتنگی غرق میشی و فقط میتونی بگی،
و خدا رحم کند این همه دلتنگی را.....
کاش وقتی دلتنگ یه جایی میشدی، دلتنگ جزئیات کوچیک و قشنگ یه مکان. چشماتو میبستی و خودتو اونجا میدیدی، کاش دلتنگی چاره داشت. کاش دلتنگی اصلا بیماری بود، دارو داشت. کاش....
من دلم تنگه واسه اون لحظه که سرمو تکیه بدم به دیوار حرم و زیر لب بخونم، خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد...