کمر خم کرد هرکس بُرد بارِ عشق را بر دوش
«جوان» شد پیر،
«گل» شد سربه زانو،
«بید» شد مجنون...
#فاضل_نظری
#شاعرانه
@shaeraneha
فریدون مشیری میگه که:
مشت میکوبم بر در
پنجه میسایم بر پنجرهها
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمدهام از همه چیز
بگذارید هَواری بزنم . . .
#فریدون_مشیری
#شاعرانه
@shaeraneha
با یقین آمده بودیم و مردد رفتیم
به خیابان شلوغی که نباید رفتیم
میشنیدیم صدای قدمش را اما
پیش از آن لحظه که در را بگشاید رفتیم
زندگی سرخی سیبی است که افتاده به خاک
به نظر خوب رسیدیم ولی بد رفتیم
آخرین منزل ما کوچهی سرگردانی است
در به در، در پی گم کردن مقصد رفتیم
مرگ یک عمر به در کوفت که باید برویم
دیگر اصرار مکن، باشد، باشد، رفتیم
#فاضل_نظری
#شاعرانه
@shaeraneha
#سعدی یه غزلی داره که میگه:
نظری کن ای توانگر که به دیدنت فقیرم...
به نظرم خیلی قشنگه که آدم فقیرِ دیدن کسی باشه...
آره خلاصه : )
#شاعرانه
@shaeraneha
فاضل نظری خیلی قشنگ از نصفه و نیمه بودن ها گله میکنه، اونجا که میگه:
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم...
#شاعرانه
@shaeraneha
تمنّيتك،
كطمأنينة جواب في ساعة امتحان عَسِرة!
میخواستمت؛ مثل آرامش بلد بودن جوابها سر جلسهی یک امتحان سخت!
#شاعرانه
@shaeraneha