eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
31 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مستِ شعر☕️
شربتی تلختر از زهر فراقت باید تا کند لذت وصل تو فراموش مرا @mastesher
قالَ الْكاظِمُ عليه السلام: رَجَـبٌ نَهْـرٌ فِى الْجَنَّـةِ أَشَدُّ بَياضا مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلى مِنَ الْعَسَلِ، فَمَن صامَ يَوْما مِنْ رَجَبٍ سَقاهُ اللّه ُ مِنْ ذلِكَ النَّهْرِ.  امام كاظم عليه السلام فرمود: رجب نام نهرى است در بهشت، از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر. هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، خداوند از آن نهر به او مى نوشاند. شکر خدا را که باز ماه رجب آمده باز شده میکده باده به لب آمده "غفلت از ایام عشق پیش محقق خطاست" ای دل عاشق بیا ماه رجب آمده جوی بهشت است این، بوی بهشت است این بهر طهارت ببین باز سبب آمده بس که نوای مَلَک می رسدش از فلک از نفحاتِ مَلَک جان به طرب آمده از مَلکِ داعی اش، رحمتِ اَللهی اش هر دل افسرده ای هم به طلب آمده رحمت خاص اِله می برد از ما گناه سیل خروشانی از رحمتِ رَب آمده ۲۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶ پ ن: مصراع داخل گیومه از 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ آن دوست که من دارم وان یار که من دانم ؛ شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمن چو ازهمه حیلتی فروماند،سلسله‌ی دوستی بجنباند پس آن‌گه به دوستی کارهایی کند که هیچ دشمن نتواند... 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
✨ بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی به کجا روم ز دستت؟ که نمی‌دهی مَجالی نه رَهِ گُریز دارم، نه طریق آشنایی چه غمْ اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی؟ همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی چه خوش‌است در فراقی همه عمر صبرکردن به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی سخنی بگوی با من که چُنان اسیرِ عشقم که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
از ظلم بی شمارت آشفته شد جهانی حالا تنت بسوزد از آتش نهانی کز سینه های سوزان،وز ناله ی یتیمان برخاست شعله هایش،تا تو در آن بمانی بسیارها که ماندند در زیر بار ظلمت در زیر آه آنان ، حالا بمان زمانی زان سان که در مهار آن شعله های سرکش دست تو بسته مانَد،در اوج ناتوانی سر تا سرِ زمین از،ظلم تو زیر و رو شد حق تو سوختن بود،در آتش ِ گرانی! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توحیدگوی او ؛نه بنی آدمند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مرد خردمند هنرپیشه عمر دو بایست در این روزگار تا به یکی تجربه آموختن با دگری تجربه بردن به کار 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چنان موافق طَبع مَنی و در دلٍ من نشسته ای که گمان می بَرم درآغوشی ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یکی پرسید از آن گم‌کرده‌ فرزند که ای روشن‌گُهر پیرِ خردمند ! ز مصرش بویِ پیراهن شنیدی چرا در چاهِ کَنْعانش ندیدی؟! بگفت: احوالِ ما برقِ جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است گهی بر طارَمِ اعلیٰ نشینیم گهی بر پشتِ پایِ خود نبینیم اگر درویش در حالی بماندی سرِ دست از دو عالم برفشاندی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم رنگ رخساره خبر می‌دهد از حال نهانم گاه گویم که بنالم ز پریشانی حالم بازگویم که عیان است چه حاجت به بیانم؟ هیچم از دنیی و عُقبیٰ نبرد گوشه خاطر که به دیدار تو شغل است و فراغ از دو جهانم گر چنان است که روی من مسکین گدا را به در غیر ببینی ز در خویش برانم من در اندیشه آنم که روان بر تو فشانم نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم گر تو شیرین زمانی نظری نیز به من کن که به دیوانگی از عشق تو فرهاد زمانم نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم دُرَم از دیده چکان است به یاد لب لعلت نگهی باز به من کن که بسی دُر بچکانم سخن از نیمه بریدم که نگه کردم و دیدم که به پایان رسدم عمر و به پایان نرسانم 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
صبای روضه رضوان ندانمت که چه بادی نسیم وعده جانان ندانمت که چه بویی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky