خواستم باور کنی دیگر دلم پیش تو نیست خواستم اما بدانم حرف آن قلب تو چیست؟ تا ندانم، در عذابم همچو آتش روی آبم دوست دارم پر بگیرم دلبری بهتر بیابم قلب من دیگر ز یادت رنگ آرامش ندارد از من بیچاره بگذر غیر از این خواهش ندارد گر عسل باشی نخواهم ذره ای از تو بنوشم با یکی دلدار دیگر ،دوست دارم تا بجوشم شاید اشعار فراوان بهرِ عشقِ تو سرودم خَبط کردم اشتباهی عاشق و دیوانه بودم اوّلش سخت است با یادِ تو بیگانه شوم عقل دستم را گرفته تا که فرزانه شوم دیر شد اما دلم را ،از خطایش دور کردم سخت بود از تو گذشتن،لیک من با زور کردم در دلم دیگر نباشی، با تو من دل ریش باشم خسته از آشوب عشقم کاش بی تشویش باشم #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

آزاد کردم جانِ خود از عشقِ بی سامانِ تو دیگر نمی بیند دلم زخمی از آن پیکانِ تو دیگر نمی بینی مرا در جمعِ دلدارانِ خویش دیگر جهیدم از تو و از چوبه یِ چوگانِ تو #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

یادِ تبریز مرا سویِ خودش می خوانَد دل به هر جا بِرَوَد، باز پِی اَش می رانَد یار آنجاست و پایِ سفری نیست مرا کلبه یِ شعر فقط چاره یِ من می ماند من از این خانه بِدان یار، سلامی دارم با دلِ سنگ دلش ، تکّه کلامی دارم تو که ای دوست ،ز من فاصله پیدا کردی پیشِ تو این منِ دیوانه ،چه نامی دارم؟ من از این فاصله جانم به لب آمد چه کنم مثلِ تبریز تنم زیرِ تب آمد چه کنم تو که اشعارِ مرا در طلَبَت می خوانی صبرم از صبرِ تو اَندَر عجب آمد ،چه کنم؟ #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

با پایِ دل به تشییع جنازه یِ سید روانه ام #انا_علیَ_العهد گویِ این سیّدِ جاودانه ام امشب سرَم به بالین نمیرود به خواب بس تازه شد برایِ من این داغِ ناباورانه ام _________________ تو آن نصرِ خدا بودی و رفتی تو از آلِ ضحی بودی و رفتی به عهدت با خدا بودی وفادار یکی از اولیا بودی و رفتی بر آن عهدم که تو بودی بر آن عهد به ضد اشقیا بودی و رفتی دلِ من تنگ میگردد برایت محبِّ قلبِ ما بودی و رفتی شهیدِ راهِ قُدسَت نام کردند سپه سالارِ ما بودی و رفتی ز هجرَت می نمایم گریه زاری تو نورِ چشمِ ما بودی و رفتی شب و روزَت حمایت بود از حق تو فردی بی‌ریا بودی و رفتی تو پشت دشمنان را خم نمودی تو شمشیر اله بودی و رفتی #انا_علی_العهد #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

دلتنگِ تبریزم ولی ، با دردِ آن خو می کنم گلهایِ یادش را در این ،ویرانه دل ،بو می کنم حالِ دلم خیلی بد است،خیلی خراب و افتضاح با وعده دادن هایِ پوچ،این حال نیکو می کنم #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

تمام درد من تمام درد من اینه ،که اون من رو نمی بینه نمی خواد یار من باشه ،ز دامم دانه برچینه چنان در چشم او خارم، که آتیشِ پدیدارم شبیه اون گلستانه ،که با آتیش نمی شینه #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

من که دارم با خودم هی داد و دعوا می کنم تا تو باشی من فقط اندوه پیدا می کنم عشق تو غیر از ضرر چیزی برای من نداشت از همین امروز من پایانش امضا می کنم زانکه با من اخم و دعوا کرده ای ،گفتی برو می روم در قلب دیگر خویش را جا می کنم می روم ، پای سخنهایت بمان ،من را مجوی چون تنفر را از امروز از تو پیدا می کنم #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky

خطاب به عباس علی آبادی وزیر نیرو عباس علی ابادی! از بی برقی ما شادی؟ مازوت نمیسوزه ، زین حرف کنم یادی؟ مازوت نمیسوزه ، اما دلِ ماها سوخت اآتش به جگرها شد ،آن شکل که دریا سوخت بر آخرتَت اکنون ،بس لعن نمودی کسب تو پُستِ وزارت را ،در شان نکردی غصب از وقتی وفاق آمد ،چیزی که کمِه آبه از دست شما دلها ، آزرده و بی تابه این وضع فلاکت بار ،از لطف وفاق آمد تا دولتتان آمد ، این صبر به طاق آمد هر روز بلایی سخت ،از دستِ شما داریم هر روز از این دولت، ما زجر و عزا داریم نفرین به کسانی که، تقصیر و خطا دارند همّت به زمین خوردن، در خلقِ خدا دارند نفرین به وفاقی که، جز جور ندارد هیچ خواهد که مشاغل را ، بدجور کند اِفلیج شمشیر شما بر ما، در حد بسا تیز است کاری که یهودی کرد، در حدّ شما ریز است از خلق نمیترسی ،آیا که خدایَت هست؟ از روز جزا چیزی،در فکر و هوایت هست؟ این حد که شما بر ما، این جور و ستم داری من مانده ام ای آقا ،زین حد چه جنم داری! مامور که می باشی؟ ،بر ما تو ستم داری تدبیر که اجرا شد؟ سرکوبِ نِعَم داری #سمیه_آبدنگچی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky