eitaa logo
کلبه ی شُعَرا
2.7هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
36 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
کلاغ ها پرنده می شوند هیچ سفره ای به خونشان رنگین نیست صدای گلوله که می آید بیچاره کبوترها 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
مراببخش! باید به تو دل می بستم ! سال‌هاست تنهایی  مثل ساعت‌شنی یخ‌زده ای در گوشه‌ی اتاقم ایستاده بود  و زندگی حتی یک قطره نور از پنجره‌های مُهر و موم‌ شده اش به روی شعرهایم نمی‌ریخت. وبا آمدنت ناگهان گُل انجماد آب شد و در باغ بی‌رنگِ گذشته‌ام پَرِ قُقنوسِ تازه‌ای رویید تا  اینکه دنیا را در جامه‌ی ابریشم بهارببینم از وقتی چشمانت چلچراغِ امید را روشن کرد و لبخندت مثل بارانی از گُل‌های سپیده‌دم بر کویر وجودم باریدن گرفت و من فریاد زدم:  دیوانه‌ای!  دیوانه...  وبعد  قفسِ سکوتِ دلم از آوازِ هزار پرنده‌ی سبز پر شد حالا هر صبح پنجره‌ها پرده‌های شب را می‌درند  و من  با تو  در باغِ زنده‌ی فراست آیینه  وار قدم می‌زنیم کوچه‌های‌شعر را ... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
بر شاخساران بی برگ رؤیا نشسته ام به تماشا زلال عطشناک آرزو را در آفتابگیر حوصله چشمانم درخت بهانه بود من در آغوش سایه فهم لذت یک عاشقانه را بی هیچ تردیدی رخ در رخ جاده سخت مشتاقم 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ارتفاع گریه‌های بی‌صدا در تاریکیِ خیمه‌ها، نوری ایستاده بود بلندتر از نیزه‌ها، خاموش‌تر از فریاد. چادرش خاکی بود اما چشمانش آسمانی را نگاه می‌کرد که از داغ برادر، خون گریسته بود. از شانه‌هایش سایه‌ای عبور کرد که تاریخ را لرزاند. او گفت: «ما رَأَیتُ إلّا جَمیلاً» و دیوارهای شام ترک خوردند. نه شمشیر داشت، نه سپر؛ اما دشمن، از نگاهش شکست خورد. او زینب بنت علی، عقیله بنی هاشم زینب کبری و است همین بس. ۱۴٠۴/۴/۵ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
هستی؛ در میان تمام نبودن ها سرک می‌کشی، گاهی به موجی از نور  گاهی به خاطره‌ای از باران حال وهوای شرجی نگاهت آکنده از تپش های رقصانی ست میان حوض ماهی سرخ که موج می‌لغزد من در کالبد غمگینم، اما  شادمانه می‌خرامد ماهی‌ات در چشم‌هایم  و در هر تپش، نهالی می‌ شکفد    به سمت لحظه‌هایی با تو    جایی که هستی حتی اگر نفس‌هایت را در سینه حبس کنی! 📚 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خیالِ من کافه صندلی چوبی فنجانی خالی نبض ساعت که کند می چرخد و من که اینجا نشسته‌ام غرق در اندیشه تو گم شده در جهان چشم‌هایت و لبخندت که گرمای وجودم بود نیستی دلتنگی، بارانی ست سنگین بر شانه‌هایم و در این سکوت مبهم در خیالم صدای قدم‌های تو می‌آید و تو که به سوی من می‌آیی آرام، آرام ۱۴٠۳/۸/۱۸ با تشکر از استاد بزرگوارم جناب آقای 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
2.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو... تبسم  ملیح  تو در  باوری  سرشار  از  شعر تب  تند  عمیق  مکاشفه ای  بود  که خواب ‌‌‌ دزدِ  رؤیاهای من  شد حالا دیگر من ،  یقین  دارم به اینکه تو نیمه  گمشده  منی چقدر  مدام در صافی نگاهت ترنم  احساسی  عمیق  می  بینم و در چپ  چپ  روی خیالم راستگردی   که  پر است   از هیاهوهای آرامشبخش ▫️ 📚 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
پیش از باران پشت پلکِ پنجره چشمانِ باران خواب می‌بیند و من، در امتدادِ نبضِ تو خیسِ خاموشی‌ام کوچه‌ها، به لهجه‌ی برگ‌ها تو را تکرار می‌کنند دست‌هایم، بی‌هوا سایه‌ی لبخندت را لمس می‌کنند باران، هنوز نیامده اما عطرش روی لب‌های لحظه‌ست و تو در چینِ پرده آهسته افتاده‌ای مثل اولین نفس ساعت، با صدای تو می‌چرخد به سمتِ هیچ و پنجره، در خودش فرو می‌بارد بی‌آنکه باز شود ۱۴٠۴/۴/۲۵ باتشکر و سپاس از زحمات بی شائبه استاد گرانقدرم جناب آقای 🟩‌ اعضا‌ کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Sohrab Pakzad1_20029746520.mp3
زمان: حجم: 11.25M
به کمی از تو نیازمندم تا پلی بزنم به آینده دیگر تحمل تأمل را ندارم در من درختان سیب کنار درختان گردو در حال قد کشیدنند غزل وار بیا که غزال وار وحشی نگاهم را رام کند چشمانت تا تابعیت از سرزمینم برگیرم و پناهنده شوم به کرانه های آبی مهر ِ آن سپیدهای ناسروده... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
2.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در تنهایی هایت چه کسی از شانه های تو اندوه را می تکاند من در بیکرانه ی اشتیاق با دلی به شور نشسته در تنگنای حادثه از تو دور افتاده ام؛ اما نمی توانم به تو به دغدغه های تو فکر نکنم این روزها از قبل تر از این هم بیشتر دل نگران گلواژه های احساس توام که چگونه از زخم حنجره ات حوالی چشمها شعر می شوند و بارش افکار خواهند داشت ▫️ 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به خاطرما موهایت را دانه به دانه مهتابی کردی بانو... صورتت را ببین چگونه آفتابی کردی بانو... به خاطرما جوانی ات را به طوفان هدیه دادی بانو... روضه ها زیاد می خوانندازشما ولی روضه ی شما را فرشته ها آرام خواندند تا کهشانها بانو ... قصه ی شما غمگین ترین داستانِ این دنیای تلخ است براین جگر،داغ شما بدجورپیداست بانو... صورت های جوانان برایتان ، گریان وبارانی ست بانو... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
Mohammad Esfehani ~ Music-Fa.Com1_6337235247.mp3
زمان: حجم: 5.38M
دست و پا می زند شیدایی های مکرر من و چقدر اما و اگرها داری درسی تازه بگیز از زوجیت حالا که با هیچ سلفی تک نفره ای حالت خوب نمی شود تبلور تبسم تبدارت را هنوز درخاطر دارم جیغ جغجغه های جغرافیایی را هم پشتوانه نگاه هایت می کنم و فریاد برمی آورم در سکوتی سهمگین که به تاراج برده ای تمام دارایی مرا از عشق گرفته تا سوی چشمانم و همین نفس که دارم می کشم در هوایت… ✨️خوان پنجم خورشید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky