eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
12.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
30 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
16.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر٣شهیدکه دربیمارستان زیرتیغ جراحی دوام نیاورد وبیش از٢ساعت ازمرگش گذشته بود باصحبت هایی که درآن عالم با سه فرزند شهیدش داشت مجددروح به بدنش بازگشت 🌹 لطفا"سعی کنید این فیلم را ببینید ودر اختیاردیگران قرار بدهید وبدین وسیله مهمان سفره با کرامت شهدا شوید. هدیه به ارواح مطهر شهدا صلوات بفرستید :اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌸 🌸 تمام شب بیدار بودم و خوابم نمی اومد. همه خواب بودن، به اتفاقات امروز فکر می کردم. به لحظه ای که عباس اونجوری باهام حرف زد، چقدر از رفتارش جا خورده بودم، شاید کمی بچگانه رفتار کردم ... اصلا حالا که فکرشو میکنم بهش حق میدم، حق میدم که بخواد سرزنشم کنه باید قبل عقد باهاش هماهنگ می کردم و همه چیو بهش می گفتم، قبول داشتم که کمی سر خود عمل کردم، دست انداختم و موبایلم رو از رو عسلی برداشتم تا ببینم ساعت چنده .. نمیدونم چرا امشب بی خوابی زده به سرم ساعت نزدیک چهار صبح بود!! چند تا پیام و تماس از دست رفته داشتم، باز گوشیم رو سایلنت بود، کدوم بدبختی بوده که بهم زنگ میزد .. یک تماس از شماره ناشناس! بی توجه به تماس وارد لیست پیام ها شدم، از همون شماره ناشناس چهار تا پیام، باز کردم "سلام معصومه خانم، امیدوارم منو ببخشین من رفتار درستی نداشتم با شما، حلالم کنین " . عباس بود، شمارمو از محمد گرفته یعنی؟!! معصومه خانم میشه دلیل این کاری رو که کردین بدونم، واقعا ذهنم آروم نیست ... درگیرم" . و پیام بعدیش ... "خب اگه از دستم ناراحتینو جواب نمیدین، اشکالی نداره حق میدم بهتون، ولی منم حق دارم بدونم چرا جواب منفی ندادین بهم" نمیدونم چرا داشت خنده ام میگرفت تا جایی که من تو فیلما و داستانا دیده بودم پسرا شاکی میشن از این که دخترا چرا جوابشونو مثبت ندادن و حالا عباس شاکیه که چرا جواب منفی ندادم !!! پیام آخرشم فقط یه شب بخیر بود، همش برای ساعت یازده دوازده شب بود نمیدونستم جوابشو بدم یا نه حتما تا الان خوابیده.. بالاخره تصمیم گرفتم جواب بدم، تا جایی که تونستم تو پیام براش توضیح دادم و فرستادم .. خواستم گوشی مو بزارم که پیامی بهم ارسال شد "ممنون که جواب دادین، تا الان منتظر بودم، باید حتما حضوری باهاتون حرف بزنم " چشام از تعجب گرد شده بود با سرعتی که اون جواب داد انگار گوشی دستش بود، این آدم تا الان بیدار بود واقعا!! نکنه عباس هم امشب بی خوابی زده به سرش، مثلِ من؟!! ....🌷 🌸نویسنده: بانو گل نرگــــس 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
ای کاش که فرصت نگاهم بدهی در سایهٔ گیسویت پناهم بدهی حـالا کـه فـدایـیِ نگـاهـت شده‌ام در کنج دلت کاش که راهم بدهی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🇮🇷«بسیجی»🇮🇷 بسیجی رهرو راه حسین است بسیجی پیرو پیر خمین است برای رهبری فرزانه اکنون بسیجی عزت نور دوعین است بـه مـیـدان نـبـردی بـیـن کفـار بسیجی فاتح بدر و حنین است مـیـان رهـروان دیـن و قـرآن بسیجی شاهد صدشوروشین است گرامیداشت هفته بسیج بر دلاور مردان سلحشور پر افتخار و شیرزنان بسیجی هم وطن و سرتاسر جهان اسلام تبریک و تهنیت باد، در پناه امام زمان عج سلامت و خوشبخت و سرافراز باشید ان شاءالله 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق 🔮همیشه بعد سیاهی ، سپیدیه 💫بعد شب ها طلوع روز میاد 🔮الهی،بعد غمهاتون، شادی بیاد 💫بعد اشک هاتون، لبخند 🔮بعد شکست ها تون، ظفر 💫بعد ناامیدی ها ، امید ‌‎‌‎ 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ بخیر 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
چه لطیف است نسیم سحری و چه زیباست گل افشانی مهر دیدن رقص گل از پنجره‌ای رو به خدا می‌توان دید ز عمق شب تاریک و سیاه رویش صبح سپید و در این صبحدم پاک و قشنگ نفسی تازه کشید 🍃امروزتـون مملو از 🌸شـادی و آرامش و مـهر ‌ 🌞🌞🌞🌞🌞 سلام‌صبحتون‌بخیر 🌞🌞🌞🌞🌞 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
خورشید روزهای ابری ام... بگو از کدام پنجره واردشدی؟ که با هیچ دری بیرون نمی شوی! 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
پیله ی تنهایی غمگین تر از تنهاییِ شب های دلگیرم من در جوانی از هجوم غصه ها پیرم برگرد از این جاده های بی سرانجامی اینجا بدون تو فقط دلشوره میگیرم من مانده ام در انتظار بارش مهتاب تا از نسیم روی ماه تو خبر گیرم سرد است دستان دلم در فصل برگ و باد من با صدای خش خش پاییز درگیرم گفتی مرا در قلب خود حک کرده ای «آرام» اما ببخش این بار هم من دست و پاگیرم دارم به پایان می‌برم این قصه را امشب این بار هم در پیله ام آهسته می میرم (ساحل آرامش) 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky