☘☘☘☘
سجادهی شعرم اگرچه اشکبار است
هرچند جان واژههایم بیقرار است
دارد به آخر میرسد عمر زمستان
مضمون باران بعد از این شرح بهار است
عرض ارادت میکند بر ساحت عشق
اینجا همیشه عشق، صاحب اختیار است
ای قاصدک پیغام من را میرسانی؟
بر محضر شاهی که ثقل روزگار است
هرجمعه نه هر روز دل در سینهی من
از شوق دیدار شما در اضطرار است
سرچشمه واگویههایم بیقراریست
این شعر اصلا، بغض تلخ انتظار است
#مهتاب_بهشتی
#غزل_انتظار
@shaeranehowzavi
زمین از آتش ما ، داغدارتر شده است
از آهِ زلزله ها، بی قرارتر شده است
دوباره دورهی تاریک و عصر تاتاری است
هوای چشم، از این تیره، تارتر شده است
گرفته تیرگی ، احساس ماه بودن را
زمانه از من و تو، سوگوارتر شده است
در این مسیر مه آلودِ آه و شعله و دود
فضای فهمِ زمان ، پُر غبارتر شده است
شبیه گریهی یک آبشار در باران
نگاهِ جاریِ غم، اشکبارتر شده است
نه مثل چشمِ ترِ (ایلیا) ، ولی این بار
کویرِ گونه از این روزگار، تر شده است
تمام پیکرِ اندیشه از تبِ باروت
به قتلِ عاطفه ها، استوارتر شده است
دراین هجومِ سیاه، از نگاهِ کرکس ها
تبار رنگ و ریا ، لاشه خوارتر شده است
تبر تبر به تنِ اعتقادها زده ایم
که کارِ جنگلِ بی سبزه، زارتر شده است
بیا که فلسفه روشن نبوده از وقتی
اجاقِ منطقِ این انتظار، تر شده است
ببخش حضرت باران، تورا نمیخواهیم
گناه ، با دل ما سازگارتر شده است.
#دکتر_حسین_محمدی_مبارز
#غزل_انتظار
@shaeranehowzavi
من بهشتی بودم و شاید ثوابم "سوختن"
مست رقص آتش و طعم شرابم "سوختن"
دلخورم از قایق سهراب و دریاهای دور
دلخور از اجبارم اما انتخابم "سوختن"
یک نفر پشت سر هم باز میپرسد " چرا"؟
آه را میدانم و تنها جوابم "سوختن"
هیچ توضیحی ندارم تا نگاهش می کنم
زود می فهمد از این حال خرابم "سوختن"
درد صدها خاطره ؛ وقتی مسکن می خورم
چشم را میبندم و تعبیر خوابم " سوختن "
کشتی رویای من سهم تنور نان شد
دل به دریا می زنم اما سرابم "سوختن"
من که این تاریخ را تا آخرین خط خواندم و
🔥شعله هایم شعر شد ؛
نام کتابم "سوختن"🕯
شمع یا فانوس نه ؛
در عمق اقیانوس نه
من فقط پروانه و 🦋
حکم عذابم "سوختن"🔥
#نرگس_مرادی
#غزل_انتظار
@shaeranehowzavi
چه حال مبهمی دارد جهان دور از حضور تو
ببین آشفته بازاریست عالم بی سرور تو
به شوق روی تو طی شد تمام سال ها، اما
همیشه ذهن دوران است مشغول مرور تو
حدیثی شد جهان بی تو که روی خوش نمی بیند،
چرا دارد تحمل می کند قلب صبور تو؟
هوای چشم ها تاریک، دلها لانه ی شیطان
سکوتی سرد بر آیینه ها محتاج نور تو
در این دریای طوفانی همه غرقیم، می دانی
بگو کی می رسد اعجازی از موسای طور تو
غروب جمعه بغضی در دلش مانده است،دلگیراست
سر ایام می چرخد به امید ظهور تو
جهان مرده را دریاب ای رویای دیرینه
بیا تا گل کند ذرات عالم از عبور تو
#عصمت_حبیبی (پاک)
#غزل_انتظار
@shaeranehowzavi