eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
628 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
167 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹❤️ در همان عصری که فرمان برد خورشید از علی چشمه چشمه، اشک غربت خیز جوشید از علی خطبه ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ خطبه ی با آه را جز چاه، نشنید از علی مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! شان او را روزگار آورد پایین...روزگار آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر میکرد...باز غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی □□□ آی حاجی های بیعت کرده! از سمت غدیر خانه برگردید...اما برنگردید از علی دوخت چندین وصله ی نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی 💠 @shaeranehowzavi
غزل علوی 🍃🌹❤️ چیزی ز راه عشق نمانده است تا علی یک مدّ آه فاصله داریم با علی بیش از هزار مرحله در ابتدای توست اغاز وصف توست چه بی انتها علی منظومه ات کجاست ؟ که می گیرد آسمان هر روز و شب سراغ تو را بارها علی ماتم که : باید از تو سراغ خدا گرفت ؟ یا از خدا گرفت سراغ تورا علی ایا شبی به سمت تو پرواز می کنند این بال های سبز و رهای دعا علی ؟ از خاک پر کشیدی و از عرش سر زدی شوق خدا کشیده تو را تا کجا علی در خلوت خدا و رسولش ، شب عروج بوی تو داشت عطر کلام خدا ، علی گویند چون که وقت خداحافظی رسید پیغمبر خدا به خدا گفت : یا علی پروانه 💠 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به همه پدران  و روح آسمانی پدرم در آستانهٔ روز پدر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پدرم چشمـــهٔ نور است ، خدا می داند قلب او عین بلور  است ، خدا می داند در  دل حــادثـه ها صبــر و تحمـل دارد مهـربانانه  صبـور اسـت ، خدا می داند مثـل آیینــه ، دل ســاده  و روشــن دارد پدر از کینـه به دور است ‌، خدا می داند بوسـه بر دست پدر ، حـسّ غریبـی دارد حسّ دوری ز غرور است ، خدا می داند دلِ  دریــایـــیِ او  از دلِ  امـــواج   بلا دائمــاً غــرقِ  عبـور است خدا می داند پُرِ موج است، ولی ساحل آرامش ماست در غم و غصه شکور است خدا می داند اینکه گفتم پدرم هست ، ولی رفته و نیست همـــدم اهــل قبـــور است ، خدا می داند سفــری سبــز ، جــدا کرده  پدر  را از  ما خــانه اش روضــهٔ نور است ، خدا می داند باز هم  روز  پدر ، غیــرِ  دلِ خستــهٔ  من همه جا شادی و شور است ، خدا می داند روزت ای خسته ترین کوه ! مبــارک باشد روزت ای  قلــّــهٔ نستـــوه  ! مبــارک باشد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═ (کیمیا) 💠 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محفل در سایه‌سار خورشید در حال برگزاری با حضور استاد مجاهدی و اساتید شاعر🍃🌹 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 قلم می خواست بنویسد نمی از ساقی و ساغر غزل «ناد علیاً...»* شد کم آمد کاغذ و جوهر تمام حرف ها یاهو کنان در بیت رقصیدند لبالب پر شد از نام علی هم شعر هم دفتر موذّن زاده شد هر نقطه ای از واژه ها در شعر و سر داد «أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً...» با دوچشم تَر شبیه کعبه خودکارم تَرَک برداشت از مستی وچرخیدند دورش حاجیان با بانگ یا حیدر نجف شد دفتر از بس یاعلی گفتند مصرع ها هجاها دور نور مطلقش مشغول بال و پر علی از اوّل خلقت امیر کلِّ عالم بود گواهی می دهند افلاک اِلّا کاذِبٌ مُفْتَر چگونه می توان با طبع آلوده نوشت از او علی که می شناسد آسمان را از زمین بهتر علی که جز خدایش هیچکس قدرش نمی داند کسی که فاطمه خَیرُ النِّسا اورا بود همسر همان لاسیف الّا ذوالفقار غزوۂ خندق همان ناهی عنِ الْمنکر، صراطِ الْمستقیم، صفدر فَلَک ذکرش علی باشد مَلَک ذکرش علی باشد علی بعد از نبی از کُلِّ عالم هست والاتر لب از ذکر علی حتی اگر جبریل بردارد پرش می سوزد و از او بماند تلّ خاکستر نترسانیدمان از آتش و از لحظۂ مردن اگر عالم شود شیعه نسوزد بنده ای دیگر «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حائل»* علی چون هست کشتیبان چه ترس از وادی محشر به «کان قاب قوسین »قسم در لیلةالمعراج بود نام علی ذکر تمام حور و پیغمبر تمام روز و شب گویم: «علیٌ یا علیٌ یا علیٌ یا ٌ علیٌ یا علیٌ یا علیٌ یا... امیرالمومنین حیدر» 💠 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹 جز نسخه‌ی او ، هرچه نوشتند ، شفا نیست سعی است فقط -تاکه علی نیست- صفا نیست لَنگ است زبانی که نچرخیده به مدحش فرش‌‌ست لوایی که به این شوق ، رها نیست سرمستِ علی بودم اگر غرقِ گناهم بر مست که اِعمالِ مجازات ، روا نیست هرجا که در آن نامِ خدا هست ، علی هست هرجا که در آن نامِ علی نیست ، خدا نیست جز رویِ علی در همه آفاق ندیدیم سهراب بگو خانه‌ی آن دوست ، کجا نیست؟! ماندم ، اگر او نیز بشر بود ، چرا بود؟! ماندم ، اگر این مرد خدا نیست ، چرا نیست؟! 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 آمد از ره آنکه چون اعجاز بود خلقتش سِرّ بود و اسمش راز بود آسمانی بود یا ارباب خاک نام او در عرش از آغاز بود وحی انگاری مجسم گشته بود کعبه از حیرت دهانش باز بود عرش نازل گشته بود آنروز یا مکه ای تا عرش در پرواز بود مُهر خاتم آمد و خاتم گرفت دست مردی را که خیبر ساز بود کعبه،خُم،معراج،محرابِ نماز آمد از ره آنکه چون اعجاز بود 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 مثل مفاتیح الجنان سرشار آه است حال دلی که با کمیلش رو به راه است شهر یتیم کوفه دیده، نیمه شب ها رد قدم های علی لبریز ماه است مردی که آغوش عبای وصله دارش سقفی برای کودکان بی پناه است هم بازی طفلان شده آن کس که خیبر بر روی کوه شانه اش مانند کاه است هر جا علی سجاده اش را پهن کرده آنجا برای سائل او قبله گاه است از چشم های دردمند او چکیده دریای طوفانی که در اعماق چاه است 💠 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«ساقی کوثر»🍃🌹❤️ عقل گفت از باغ فردوس آرزو داری کجا را؟ حور می خواهی ز جنت یا مقام کبریا را؟ گفتمش رضوان و انعام کثیرش سهم خوبان‌ جز نمی از آب کوثر که به وجد آورده ما را با تعجب گفت آخر آب؟ گفتم آب آری… نیست پاداشی از این جذاب تر روز جزا را گفت در فردوس نهری از عسل جاری ست! گفتم آنچه از دست علی باشد لذیذ است و گوارا حوض و آبش هر دو معمولی ست، ساقی بی نظیر است روز حشر از شوق در صف می کشاند انبیا را منتظر می مانم آن دنیا چون اسکندر بیاید پای حوض آخر نشانش می دهم آب بقا را خواست بشناسد علی را، گفتمش کو عقلت ای عقل؟ جز خدا و مصطفی نشناخت قدر مرتضی را هیچکس نشناخت مولا را، ولی او می شناسد شب به شب کوچه به کوچه سائل دردآشنا را گفت شاه ماسوا بودن کجا و زاغه گردی؟ گفتم او خود دوست دارد هم نشینی با گدا را او که دائم انبیا را در خفا یاری نموده بوده یار مصطفی هم چند روزی آشکارا کار جبرائیل اگر آوردن پیغام وحی است پس خدا روز احد فرموده باشد لافتی را نشنو از من مدح تیغ ذوالفقارش را که حیف است بشنو از مرحب که می گوید به حیدر مرحبا را منقلب شد، مست شد، گفتم نجف را بنگر ای عقل تا از انگور ضریحش خود بفهمی ماجرا را هرکسی شد مبتلایش، می رود بالا بهایش آری ایوان طلایش، قیمتی کرده طلا را چون منی در بحر عشقش دست و پا خواهد زد ای کاش روز حشر از خود نراند بنده بی دست و پا را از همین حالا به فکر توشه روز حسابم من که از این شعر نفروشم به عالم یک هجا را در قیامت نامه ها بی مِهر او مُهری ندارد جز صراط مستقیمش نیست راهی بنده ها را باز هم شعرم کم آورده است در توصیف حیدر انتهایش هم رسید و من نگفتم ابتدا را… 💠 💠 @shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری برگزار می‌کند: شب‌ شعر انقلاب با شعرخوانی: محمدعلی مجاهدی ناصر فیض ع
شعرخوانی این محفل: [شعر مطنطن] به سیدعلیِ خامنه‌ای ❤️🍃🌹 نور است او! چگونه به اوزان بخوانمش؟ شعری مطنطن است که با جان بخوانمش ماندم در این میانه ابوذر بگویمش یا اینکه بی مقدمه، سلمان بخوانمش هنگام جنگ غرش طوفان بدانمش هنگام صلح بارش باران بخوانمش فرمود: (من کجا و "علی"؟ وای از این قیاس) آن‌سان که میل اوست بگو آن بخوانمش شرمنده‌ام ز گیسوی یکدستِ ساده‌اش در شعر خویش اگر که پریشان بخوانمش حافظ -چه حیف- "شاه شجاع" مرا ندید تا مدح او بگوید و با جان بخوانمش آن‌سان بخوانمش که جهان باخبر شود "سرها بر آستانه‌ی او خاک در شود" وصفش فقط به خال و به ابرو نمی‌توان خورشید را مقابله با او نمی‌توان مدحش به صد قصیده‌ی بشکوه و بی‌خلل با این زبانِ خام خطاگو نمی‌توان حرز خداست بسته به بازوی رهبری‌‌ش تزویر او به حیله و جادو نمی‌توان هرگز قیاس او که ولایت به نام اوست با رهبران ظالم و ترسو نمی‌توان بر خلق خود توقع بی‌اعتنا شدن از هرکه می‌توان ولی از او نمی‌توان او از پدر برای من و ما عزیزتر عمری عزیز بوده و حالا عزیزتر وقت سحر نماز دل انگیز او خوشست آن چشم، آن نگاه سحرخیز او خوشست هم قهرِ با سیاست او دلرباست، هم لبخندهای مصلحت آمیز او خوش است تحریر او دلِ شکسته‌نویسان ربوده است بر لوح جان کتابت تقریظ او خوشست دنیای دون شبیهِ زلیخا پی‌اش روان او می‌دود چو یوسف و پرهیز او خوشست گفتیم درد خویش به آن یار مهربان خندید و رفت؛ نسخه‌ی تجویز او خوشست دردش به جان که جان جهان است چشم او هردم برای ما نگران است چشم او از تار و پود روشنِ تقواست جامه‌اش نورانی است رنگ سیاهِ عمامه‌اش تسبیح بی‌قرار ز تکبیر گفتنش خیره شده است اذان به شکوه اقامه‌اش در خطبه‌های محکم او حق شنیدنی است اخلاص دیدنی‌است ز هر خط نامه‌اش او شاعر است و واژه اسیر کلام اوست غرق تغزل است جنونِ چکامه‌اش عمرش مدام باد که جان تمام ماست خواهد رسید تا به خداوند ادامه‌اش از عمر ما بکاه خدایا! به او ببخش! این جان بی لیاقت ما را به او ببخش! سجاده پهن کرده کنون ربنا‌به‌دست ماییم و لحظه‌های قنوتش، دعابه‌دست وقت جهاد خیره به او هرچه جنگجو وقت نماز خیره به او هرچه عابد است موسی شده است و نیل همین‌ فتنه‌موج‌ها رد می‌شود به حول الهی عصا‌به‌دست یارا! مرا ببر به تماشای جمکران آنجا که منتهای تمام معابد است دل را رسان به یار که آسان نمی‌رسد دیدار آن غریبِ غریب‌آشنا به دست ای کاش می‌رسید صدای مبارکش سر می‌گذاشتیم به پای مبارکش 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌹❤️ کلام وحی را خواندم عجب نام و نشان داری علی جان چشمهٔ توحید جاری در بیان داری کدامین سوره در اندیشهٔ پاک تو جاری شد که کندوی بلاغت را چه شیرین بر زبان داری زمین و آسمان پی برد در منظومهٔ هستی که تو نظم نوینی از عدالت در جهان داری شکوه لافتی الا علی یعنی که ای عالم جوانمردی شبیه حیدرآیا در جهان داری چنان انگشتری در دست خود مولا عدالت را به فتوای تمام دشمنان و دوستان داری سفیر مکتب نوری به اوج قله ایمان پر پروار تا عرش خدا را بی گمان داری تبسم می نشیند بر لب طفل یتیمی که برای سفرهٔ امید او هم عطر نان داری بهار احساس خوبی داشت آن ایام و می دانست برای خندهای یاس قلبی مهربان داری 💠 💠 @shaeranehowzavi
ای فاطمه را شمیم! کی می‌آیی؟ جان‌بخش‌تر از نسیم! کی می‌آیی؟ «یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه» کی می‌تابی؟ «یَابنَ النَّبَاءِ العَظیم» کی می‌آیی؟ 💠 💠 @shaeranehowzavi
آن گونه که غیر نحل هرگز در سینه خود عسل ندارد «مولا»ست یگانه نسخه دهر تک نسخه او بدل ندارد! 💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹 قسم به شب و سیاهی که نور نزدیک است از این گذرگه ظلمت عبور نزدیک است قسم به فجر و نهار از همین سترون تار شکوه رُستن ناگاه نور نزدیک است سپیده ای که سیه باوران طلوعش را به خنده دیر بخوانند و دور نزدیک است جهان غبار ستم را ز چهره خواهد شست شروع جوشش آب از تنور نزدیک است زمین به ماءِ مَعین زنده می شود از نو دلا دوام بیاور ظهور نزدیک است 💠 💠 @shaeranehowzavi
قصیده واره اخلاقی علوی❤️🍃🌹 رها کن غم صورت ظاهری را قبا کی بپوشاند این لاغری را ؟! به کهنه لباست بسازی ، خدایت نصیبت کند سُندُس و عَبقَری را نه هر کس که بالا رود ، گشت بالا نه هر منبر ارزش دهد منبری را به سجده سر از سِرّ حق دربیاری به پستی نهاده خدا مهتری را به گردن بیانداز طوق خدا را همان ذات از عیب و پستی ، بری را به باطن چه داری ؟ که فردای محشر نخواهد خرید از تو بازیگری را خودت را سبک کن ز دنیا ، که مرگت بگیرد ز تو آنچه که میبری را "تَخَفّف" اگر قصد داری که "تَلحَق" بنازم پر و بال این بی پری را عمل در قیامت به تو بازگردد به دقّت ببین آنچه که میخری را سرت عاقبت خاک راه است اینجا برون کن ز سر خوی خیره سری را سرت را فقط خاک پای علی کن که آنجا ببینی فقط سروری را غلام علی هر که شد میتواند به زیر آورد چرخ نیلوفری را قلم میزنم در ثنایش مگر که به جا آورم شیوه ی چاکری را بگیرم دوات از خود آب کوثر قلم سازم اینبار بال پری را قلم بشکند زیر بار جمالش چسان گویم آن صولت حیدری را؟! نباشد توان سخن پیش نطقش نه فردوسی و سعدی و انوری را فقط دل به مهر علی داده و بس نخواهیم غیر از علی ، دیگری را مجو از خسان ، حُبّ شاه ولا را که گوهر خوش آید فقط گوهری را به اعجاز قرآن تو را میشناسم کجا التفاتی کنم ساحری را ؟! وزیر است هارون فقط بعد موسی نخواهیم گوساله ی سامری را شده طالب حُسنِ تو ماه و انجم مکن رد ز دکّان خود مشتری را به خطبه لبی تر نما تا خطیبان بفهمند معنای نازک تری را به جز تو که مصداق والصابرون ی که داد آبرو معنی صابری را ؟! قسیم جزا و ثوابی به محشر خدا داده در دست تو داوری را بکش ذوالفقار و بفهمان به دشمن تفاوت بُوَد سحر و پیغمبری را من از تو طلب دارم آقا خودت را مکن سدّ راه من انگشتری را مگر اشک ما دست ما را بگیرد مگیر از دو چشمان ما این تری را گناهان من سد راهم شد آخر بیا برکن این قلعه ی خیبری را غرض ، گفتن از مدح مولاست ما را وگرنه نمیخواستم شاعری را 💠 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حیدر امیرالمومنین دل ماست❤️🍃🌹 وقتی، می‌گیره ذوالفقار، میدون، کابوس دشمنه وقتی، از میسره میاد، دشمن، میره به میمنه وقتی، حرف از شجاعته، حیدر می‌جنگه یک تنه وقتی، حرف از صلابته، دربِ، خیبر رو می‌‌کنه وای از غضبش، خم ابروشو ببین توو معرکه‌ها، دم هوهوشو ببین مرحب نتونست، حریف مولا بشه جانم به علی، زور بازوشو ببین مرحبا به غیرتش، جان آقا علی علی مرحبا به هیبتش، جان آقا علی علی درخورِ غریبه نیست، جامه‌ی امامتش «جان آقا علی علی، یا امیرالمومنین» یک شب، هم بازیِ یتیم، یک شب، پیش جذامیاست یک شب، توو کوچه‌های شهر ، یک شب، توو عرش کبریاست وقتی، گرم سیاسته، انگار، توو مسجد خداست وقتی، محو عبادته، انگار، از این زمین جداست عطر نفسش مث عطر نبوی جانم به دَمش، به دم مرتضوی جانم به علی، به کلامش که جهان زیبا میشه با، کلمات علوی مرحبا به صولتش، جان آقا علی علی مرحبا به شوکتش، جان آقا علی علی درخورِ غریبه نیست، جامه‌ی امامتش «جان آقا علی علی، یا امیرالمومنین»   شیعه، دلخوش به اینه که، مولا، روحِ اذانشه شیعه، دلخوش به اینه که، حیدر، عشق عیانشه واسه، حیدر همین بسه، زهرا، از پیروانشه واسه، زهرا همین بسه، حیدر، جان جهانشه عالم بدونه، علی دین دل ماست عشقش به خدا، که یقین دل ماست حیدر آیت الله العظمای همه س حیدر امیر المومنین دل ماست مرحبا به غیرتش، جان آقا علی علی جان ما ولایتش، جان آقا علی علی درخورِ غریبه نیست، جامه‌ی امامتش «جان آقا علی علی، یا امیرالمومنین 💠 💠 @shaeranehowzavi