eitaa logo
شفقت
65 دنبال‌کننده
449 عکس
55 ویدیو
1 فایل
راه و رسم بندگی ارتباط با ادمين: @ramadan
مشاهده در ایتا
دانلود
شفقت
#دوشنبه #داستان_آموزنده #امام_حسین_علیه_السلام روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى
از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد. روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش ‍ را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟ حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم . حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده . حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش ‍ نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش ‍ مى كرد. (حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34)
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ۶ تا ۱۶
003.mp3
3.16M
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ۶ تا ۱۶ با صدای استاد کریم منصوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای آن حضرت در دفع بلاها و سختی ها (وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السّلَامُ إِذَا دُفِعَ عَنْهُ مَا یَحْذَرُ، أَوْ عُجّلَ لَهُ مَطْلَبُهُ) اللّهُمّ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ قَضَائِکَ، وَ بِمَا صَرَفْتَ عَنّی مِنْ بَلَائِکَ، فَلَا تَجْعَلْ حَظّی مِنْ رَحْمَتِکَ مَا عَجّلْتَ لِی مِنْ عَافِیَتِکَ فَأَکُونَ قَدْ شَقِیتُ بِمَا أَحْبَبْتُ وَ سَعِدَ غَیْرِی بِمَا کَرِهْتُ. وَ إِنْ یَکُنْ مَا ظَلِلْتُ فِیهِ أَوْ بِتّ فِیهِ مِنْ هَذِهِ الْعَافِیَةِ بَیْنَ یَدَیْ بَلَاءٍ لَا یَنْقَطِعُ وَ وِزْرٍ لَا یَرْتَفِعُ فَقَدّمْ لِی مَا أَخّرْتَ، وَ أَخّرْ عَنّی مَا قَدّمْتَ. فَغَیْرُ کَثِیرٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْفَنَاءُ، وَ غَیْرُ قَلِیلٍ مَا عَاقِبَتُهُ الْبَقَاءُ، وَ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ. (وقتى که خطرى از او مى گذشت:) "بارخدایا، تو را سپاس بر خوبى سرنوشتى که مقدّر فرموده اى، و بر بلایى که از من گرداندى، پس نصیبم را از رحمتت در این عافیت دنیایى که به من ارزانى داشتى منحصر مکن، که به سبب آنچه دوست دارم بدبخت شوم، و دیگرى به خاطر آنچه ناپسند من است خوشبخت گردد، و اگر آن عافیت که روز را در آن به شب رسانده، یا شب را در آن به روز آورده ام مقدمه بلایى همیشگى، و وبالى دائم باشد پس آنچه را برایم به تأخیر انداخته اى پیش انداز، و آنچه را که پیش انداخته اى به تأخیر افکن، زیرا چیزى که پایانش نیستى است بسیار نیست، و آنچه عاقبتش همیشگى و جاودانى است اندک نباشد، و بر محمد و آلش درود فرست"
خاطره کودکی امام باقر (ع) از امام حسین (ع) امام باقر (علیه‏ السلام) از خاطرات دوران کودکی اش با جد بزرگوارش حسین بن علی علیه السلام یاد کرده است. در این باره زُراره، از یاران امام پنجم (علیه السلام) می‏ گوید: به امام باقر (علیه‏ السلام) عرض کردم: «آیا شما امام حسین (علیه‏ السلام) را درک کرده‏ اید؟» حضرت فرمود: «آری، به یاد دارم در مسجد الحرام با او بودم که ناگهان در مسجد سیل آمد. مردم روی مقام ابراهیم می‏ ایستادند. برخی از مردم نیز از مسجد بیرون می‏ رفتند و می‏ گفتند: «مقام را آب برد» و بعضی می‏ گفتند: «مقام، به جای خود است» امام حسین (علیه‏ السلام) به من فرمود: «اینها چه می‏ کنند؟» گفتم: «می‏ ترسند سیل مقام را ببرد». فرمود: با صدای بلند بگو: خداوند، مقام را نشانه قرار داده است و از بین نخواهد رفت». پس مردم آرام شدند. طبق نقل منابع تاریخی امام محمد باقر-علیه السلام- در کربلا حضور داشته و سن آن حضرت در آن زمان چهار سال بوده است.(1) دربرخی منابع تاریخی آمده است که امام باقر -علیه السلام- فرمودند: هنگامی که نیایم(جدم،پدربزرگم) حسین -علیه السلام- به شهادت رسید من چهارساله بودم و جریان شهادت آن حضرت وآنچه در آن روز بر ما گذشت همه را به یاد دارم. امام باقر(علیه السلام) ‌به منظور بزرگداشت حادثه کربلا برای امام حسین(علیه السلام) اقامه عزا می کرد و به شیعیان دستور می داد، برای آن حضرت عزاداری کنند. علقمه حضرمی نقل می کند: «... ثُمَّ لْیَنْدُبِ‏ الْحُسَیْنَ ع وَ یَبْکِیهِ وَ یَأْمُرُ مَنْ فِی دَارِهِ بِالْبُکَاءِ عَلَیْهِ وَ یُقِیمُ فِی دَارِهِ مُصِیبَتَهُ بِإِظْهَارِ الْجَزَعِ عَلَیْهِ وَ یَتَلَاقَوْنَ بِالْبُکَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِمُصَابِ الْحُسَیْن‏ ...» امام باقر(علیه السلام) در روز عاشورا برای امام حسین (علیه السلام) در خانه اش اقامه عزا می کرد. «امام باقر(علیه السلام) بر امام حسین(علیه السلام) می گریست و به افرادی که در خانه بودند و از آنان تقیه نمی کرد، می فرمود: بر آن حضرت سوگواری کنند ... و به آنان می فرمود: در مصیبت امام حسین(علیه السلام) به یکدیگر تسلیت بگوئید.(3) •••••••••●●●●••••••••• پانوشتها: 1. شیخ عباس قمی، منتهی الامال، تک جلدی، ص769. 2. تاریخ یعقوبی ج2 ص320 3. مجلسی، بحار الانوار، ج98 ص 290
تلخى گوش و شورى آب چشم ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد: روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟ عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است . حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟ عرض كردم : بلى . پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟ نعمان پاسخ داد: خير. حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟ جواب گفت : خير. امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟ اظهار داشت : خير. ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم . بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد. و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد  تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد. و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد. و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه ))است ، كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا بحارالا نوار: ج 2، ص 295، ح 14، به نقل از علل الشّرايع