eitaa logo
شفقت
65 دنبال‌کننده
449 عکس
55 ویدیو
1 فایل
راه و رسم بندگی ارتباط با ادمين: @ramadan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ۲۵۳ تا ۲۵۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ سکوت امام رضا علیه السلام: سکوت دری از درهای حکمت است ، سکوت محبت و دوستی می آورد ، سکوت راهنمایی تمام نیکی ها است ؛ و نیز فرمود : در بنی اسرائیل هیچ عابدی عابد نمی بود تا آنکه مدت ده سال سکوت کند و پس از ده سال سکوت عابد شمرده می شد. (۱) مردى به حضرت امام رضا روحي فداه عرض كرد : مرا وصيت و سفارشى فرما حضرت فرمود زبانت را نگهدار تا عزيز باشى و شيطان بر تو چيره نشود كه تو را بسوى خود بكشد پس تو را خوار كند.(۲) ياد مرگ بهترين عبادت است ، بسيار صلوات بر محمد و آلش بفرستيد و بسي دعا كنيد براى مؤمنين و مؤمنات در دل شبهاى تار و روزها ، زيرا صلوات بر محمد و آل او از بهترين اعمال نيك است ، شديد علاقه نشان دهيد بر رفع نيازمنديهاى مؤمنين و شاد كردن آنها و برطرف ناراحتى از ايشان زيرا بعد از انجام واجبات هيچ عملى بهتر از شاد كردن مؤمن نيست.(۳) منابع (۱)انوارالبهیه(شیخ عباس قمی ره)ص۲۳۷ (۲)ارشادالقلوب،ج۱،ص۲۸۴ (۳)بحارالانوار،ج۱۷،ص۲۹۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز با یک صفحه از قرآن سوره مبارکه بقره آیات ۲۵۷ تا ۲۵۹
قضاوت های حضرت علی (علیه السلام)
شفقت
#یک_شنبه #امام_علی_علیه_السلام #قضاوت #روایات #احادیث قضاوت های حضرت علی (علیه السلام)
قضاوتهای امیرالمومنین علی علیه السلام: مولا و غلام مشتبه شدند! در زمان خلافت امیرالمؤمنین - علیه السلام - مردی کوهستانی با غلام خود به حج می رفتند، در بین راه غلام مرتکب تقصیری شده مولایش او را کتک زد. غلام بر آشفته، به مولای خود گفت: تو مولای من نیستی بلکه من مولا و تو غلام من می باشی. و پیوسته یکدیگر را تهدید نموده به هم می گفتند: ای دشمن خدا! بر سخنت ثابت باش تا به کوفه رفته تو را به نزد امیرالمؤمنین - علیه السلام ببرم. چون به کوفه آمدند هر دو با هم نزد علی رفتند و مولا (ضارب) گفت: این شخص، غلام من است و مرتکب خلافی شده او را زده ام و بدین سبب از اطاعت من سر برتافته، مرا غلام خود می خواند.  دیگری گفت: به خدا سوگند دروغ می گوید و او غلام من می باشد و پدرم وی را به منظور راهنمایی و تعلیم مسائل حج با من فرستاده و او به مال من طمع کرده مرا غلام خود می خواند تا از این راه اموالم را تصرف نماید.  امیرالمؤمنین - علیه السلام - به آنان فرمود: بروید و امشب با هم صلح و سازش کنید و بامدادان به نزد من بیایید و خودتان حقیقت حال را بیان نمایید.  چون صبح شد، امیرالمؤمنین - علیه السلام - به قنبر فرمود: دو سوراخ در دیوار آماده کن! و آن حضرت - علیه السلام - عادت داشت همه روزه پس از ادای فریضه صبح به خواندن دعا و تعقیب مشغول می شد تا خورشید به اندازه نیزه ای در افق بالا می آمد. آن روز هنوز از تعقیب نماز صبح فارغ نشده بود که آن دو مرد آمدند و مردم نیز در اطرافشان ازدحام کرده می گفتند: امروز مشکل تازه ای برای امیرالمؤمنین روی داده که از عهده حل آن بر نمی آید! تا اینکه امام - علیه السلام - پس از فراغ از عبادت به آن دو مرد رو کرده، فرمود: چه می گویید؟ آنان شروع کردند به قسم خوردن که من مولا هستم و دیگری غلام.  علی - علیه السلام - به آنان فرمود: برخیزید که می دانم راست نمی گویید، و آنگاه به آنان فرمود: سرتان را در سوراخ داخل کنید، و به قنبر فرمود: زود باش شمشیر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را برایم بیاور تا گردن غلام را بزنم، غلام از شنیدن این سخن بر خود لرزید و بدون اختیار سر را بیرون کشید، و آن دیگر همچنان سرش را نگهداشت. امیرالمومنین (ع) به غلام رو کرده، فرمود: مگر تو ادعا نمی کردی من غلام نیستم؟  گفت: آری، ولیکن این مرد بر من ستم نمود و من مرتکب چنین خطایی شدم.  پس آن حضرت - علیه السلام - از مولایش تعهد گرفت که دیگر او را آزار ندهد و غلام را به وی تسلیم نمود. منبع کتاب :قضاوتهای امیرالمؤمنین علی علیه السلام نویسنده : آیت الله علامه حاج شیخ محمد تقی تستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا