•
🔰تصور کنید این لحظهٔ غیرقابل تصور رو!
🔹از کربلا برگشتن،
اولین دیدارشونه با اهالی مدینه؛
اون همه مصیبت کشیدن،
اون همه آزار دیدن،
اون همه داغ نشسته به دلشون،
اون همه عزیز جلوی چشمانشون پرپر شدن...
🔹وقتی مردم مدینه جمع شدن، قرار شد امام سجاد وقایع کربلا رو براشون بازگو کنن.
با جهاز شتر یه سکو درست میکنن تا حضرت روی اون بایستن و صدا به گوش همه برسه..
🔹صدای گریه مردم یه لحظه قطع نمیشه!
خبر اونقدر سخت و سنگین بوده که زنهای مدینه دیگه حواسشون به حجابشون و نامحرمها نیست!
موهاشون رو دسته دسته میکَنند و جوری صورتهاشون رو چنگ میزنن که اشک و خون با هم قاطی میشه!
🔹حضرت خطبهشون رو شروع میکنن؛
🔹بین خطبه، یه جا شروع میکنن به حمد و ثنای خدا؛
نه برای این که زنده موندن!
نه برای این که به وطنشون برگشتن!
نه برای این که دیگه قرار نیست کسی زن و بچهها رو اذیت کنه!
🔹حضرت، رو به مردم، درحالی که با دستمال نخی اشکهاشون رو پاک میکردن، فرمودن:
_ حمد و سپاس خدا رو به خاطر وقایع بزرگی که آدم رو انگشت به دهان میکنه!
حمد و سپاس خدا رو به خاطر این حوادث سخت و سنگین روزگار!
حمد و سپاس خدا رو به خاطر تمام این رنجها و دردهای طاقت شکن!
حمد و سپاس خدا رو به خاطر همهٔ این مصیبتها!
به خاطر این داغهایی که آتش زده به جانمون!
به خاطر این هجوم بیامان بلاها!!...
#حماسه_سجادیه
#روایت_من
#شاگرد_استاد
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلیعلیهمالسلام 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6