آنچہجاریسٺبہرگهاےزمانخونشماسٺ
هرچہلیلاسٺدراینطایفهمجنونشماسٺ
آبرو ، اشڪ ، محبٺ ، همہ را نوڪرتان
هرچہازعشقنصیبششدهمدیونشماسٺ
#امیرےحسینونعمالامیر♥️
رأی من سیاست چشمانِ توست،
که طومارِ تمام دوگانه ها را
در هم پیچیده...♡
.
.
چشمش به دستان ماست آدینه
شرمندهی چشمانش نشویم :)
#سردار_دلها❤️
*در شهر نشانه ایی ز تبلیغ تُ نیست
ای عشق ستاد انتخاباتت کو ...؟!
#اللهمعجللولیکالفرج
حتی فکر اینکه الان حاجی از اون
بالا اینطور "راضی" نگامون میکنه،
لبخند میشونه رو لب آدم! :))🌱
#پدر
[وَ اصطَنَعتُکَ لنَفسِی
و تو را برای خودم پروردم...
طه | ۴۱
+بعضی ها را خدا برای خودش جدا کرده!🙂♥️
#چقدرقشنگیتوآخه(:🌿
•
#دلـانـہ 💙🌈
پلاکـ را از گردنت درآوردے...
گفتم: از کجاتورابشناسند؟!
گفتے: آنکہ بایدبشناسد، مےشناسد!💔🍂
⭕️ مسؤلین با دقت بخوانند!
#شهید_دکتر_چمران:
توی کوچه پیرمردی دیدم که روی
زمین سرد خوابیده بود...
سن و سالم کم بود و چیزی نداشتم تا کمکش کنم؛
اون شب رخت و خواب آزارم
می داد! و خوابم نمیبرد از فکرپیرمرد...
رخت و خوابم را جمع کردم و روی زمین سرد خوابیدم می خواستم توی رنج پیرمرد شریک باشم اون شب سرما توی بدنم نفوذ کرد
و مریض شدم ...
اما روحم شفا پیدا کرد
چه مریضی لذت بخشی ...
شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷
#یاد_شهدا_صلوات
دستگیری_نیازمندان✨
نیروی هوایی که بود، ماهی یک بار به دیدار ما می آمد. وقتی هم که به خانه ما می آمد، مستقیم به زیرزمین می رفت تا ببیند ما چی داریم و چی نداریم.😕 وقتی گونی برنج و یا حلب روغن را می دید، می گفت: «مادر! اینها چیه که اینجا انبار کردید⁉️... خیلی ها نان خالی هم ندارند بخورند، آن وقت شما ...»😔 خلاصه هرچی که بود جمع می کرد و می ریخت توی ماشین و با خودش می برد به نیازمندان میداد.👌
#راوی: مادر شهید
شهیدعباس بابایی🌷