eitaa logo
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
387 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
726 ویدیو
62 فایل
ـ﷽ - بیـٰادمَردان‌عآشـق‌و‌بی‌اِدعـآ•• - وَ روایَت‌هایی‌به‌قلـم‌دِل‌•• - هِدیه‌به‌پیشگاه‌ِ مولاٰوصـٰاحِبمـآن‌حَضرت‌مَھـدی‌ِفآطِمـہ (عَجل‌الله‌تعالی‌فَرجه‌الشَریٖف)••|❤ . #کپی‌باذکرصلوات‌برای‌ظھورآقاامام‌زمان‌عج‌آزاد ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
دلی‌ڪه‌تنگ‌میشه‌وچشمی‌ڪه‌چوݩ‌ابرمی‌بارد یعنی‌ڪم‌آوردم‌خودت‌ڪاری‌ڪݩ
حالــم‌بدجورۍ‌حــرم‌لازمہ . . . بطلب‌ماروسینه‌زن‌هارو💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشـــــقانے ڪہ مــــدام از فرجـــــٺ میـــــگفتند عڪسشان قاب شد و از تو نیـــــامد خــبرے . . . بھ وقٺ حاج قاسم . . .؛ 1 : 20 ...ツ
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- ما از سوختن نمۍ ترسیم کہ پروانہ هاۍ عاشــق نوریم - کہ هـر جا نـور ولایت استـــ گـرد آن حلقہ مۍ زنیم ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ˼اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج˹ @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
💞نامه عاشقانه #شهیدمحمدرضاترابی برای دوستش #شهیدسیدمصطفی‌حسینی #شهدای‌ملایر_سامن @Shahadat1398🕊
تولد: ملایر_سامن شهادت: ۶۱ سومار وقت امتحان بود ومصطفی هم بخاطرمشغله‌هایی که داشت نتوانسته بود درست درس بخواند و تا آخرین نفر با برگه سفید سرجایش در کلاس نشسته بود. همه بچه‌ها که رفتن معلم کتاب را جلوی مصطفی گذاشت و از کلاس بیرون رفت تا مصطفی به راحتی بتواند از روی کتاب سوالها را نگاه کند و پاسخ بدهد. وقتی مصطفی رفت معلم به برگه امتحانی‌اش نگاه کرد دید همانطور سفید است و تنها یک جمله نوشته است: " کسی نیست و نمیبیند اما خدا که میبیند." @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#شهیدسیدمصطفی‌حسینی تولد: ملایر_سامن شهادت: ۶۱ سومار وقت امتحان بود ومصطفی هم بخاطرمشغله‌هایی که دا
وقت اعزام رسیده بود و سیدمصطفی آنقدر شوق رفتن به جبهه را داشت و ازطرفی برای اینکه پدرومادراش متوجه نشوند با عجله از خانه بیرون رفت. سوار مینی‌بوس که شد محمدرضا با تعجب پرسید: مصطفی کفش‌هات کو؟ مصطفی نگاه به پایش کردو دید به جای کفش دمپایی پوشیده آن‌هم دمپایی‌های گلدار مادرش را... و هردو در خنده غرق شدن..😂 از راست شهیدان: و @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
💞نامه عاشقانه #شهیدمحمدرضاترابی برای دوستش #شهیدسیدمصطفی‌حسینی #شهدای‌ملایر_سامن @Shahadat1398🕊
بعداز آن اعزام که آبان ماه ۱۳۶۱ بود، سیدمصطفی ۱۳ سال مفقودالاثر شد.. ۱۳ سال یعنی چشم انتظاری مادرو پدری برای فرزندی که دردانه بود و عزیز.. اما پدر از کسی که ایمان قوی داشت و احتمال می‌رفت با امام‌زمان عج در ارتباط باشد پرسیده بود که آیا مصطفای من زنده بر میگردد یا نه؟! و جواب گرفته بود که دیگر منتظر نباش او نخواهد آمد...
زین درد جان ستان که مسیحاست عاجزش صائِب مگر به شاه نجف التجا بَرد ..
مینویسم کهنه لباس بخوان لباس پاره شده طلبه ای جوان ! مینویسم غریـبـی حسین بـخوان غریـب گیر آوردنِ آرمان .. مینویسم حسین را لگد زدن با سنگ زدن با هرچی دستشون رسید زدن بخوان غریبانه‌زدن آرمان را با سنگ زدن با لگد زدن شبیه ارباب زدن چه غریبانه به آغوش حسین می روی! نگاهی بنداز به پایین ، مادرت نگران است پدرت کمرش شکسته‌ست برادرت خون گریه میکند از آن بالا حواست به ما هم باشه💔.. - خود نِوشـت !