eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
117 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17047916426917 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃🌾💚🌾🌹 🌾💚 🌹 ❤ بخش اول😍👌 آن شب نیز مثل هر شب، آرام در بستر خوابیده بودم، 👀 اما رؤیایی جلو چشمانم نقش بست که زندگی‌ام را عوض کرد.😌 در خواب علی به خانه ما آمد.👨 با هم سوار بر مرکبی به آسمان بال گشودیم.✨🌼 در طی طریق اشک از نهاد هر کدام از ما جاری شده بود. با هم در آسمان این آیه را زمزمه می‌کردیم: ✨ «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره الحسنه...»🙏 ناگهان دیدم آن مرکب ما را به آسمان بهشت زهرا برد، 🔆به مقبره تابناک شهیدان. بر سر قبر شهیدان طوافی کردیم و به راه خود ادامه دادیم🌿 و به بوستانی از گل‌های رنگارنگ و درختان شاداب و خرم رسیدیم☘🌸🌿🌺 و در سایه سار آن نشستیم که ناگاه از خواب پریدم...😄 بی‌اختیار این آیه بر زبانم جاری بود «ربنا آتنا...». 🙏صبح آن شب رؤیایی بود که علی به آمد.💫💍 روی دیوان خانه امام (ره) نشسته بودیم. از هیجان این پیوند در حضور اماممان، سینه‌ام گنجایش قلب تپنده‌ام را نداشت😁😍. بوسه‌ای بر دستان و ملکوتی امام زدیم. امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد. 💍💫❤️ بعد به‌عنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد: 🌺«عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید ان‌شاءالله که مبارک باشد.»🙏🌸 ادامه دارد...☺️ 🔰راوی: همسر @shahadat_arezoomee الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌹 🌾💚 ❤️🍃🌾💚🌾🌹 🍃
آیت الله مجتهدی(ره) : 🔴 چیزهایی که به درد شمانمی خوردرا نگوئید خیلی حرفهاهست که مامی زنیم وبه خاطرش نامه عمل مان راسنگین میکنیم حرفهای بیهوده راترک کنید. @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واینک موعدی دیگر برای یکی شدن باخالق هستی...😌❤️✨❤️ حی علی الصلاه دوستان نماز اول وقت همراه با دعای فرج فراموش نشه😉👌
#حدیث ⚜امام جواد عليه السلام : نِعْمَةٌ لَا تُشْكَرُ كَسَيِّئَةٍ لَا تُغْفَرُ. 💢نعمتے ڪه شڪر در پے آن نباشد، مانند گناهے است،ڪه مغفرت در پےآن نيايد. 📚نزهة الناظر و تنبيه الخاطر،ص۱۳۷ 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 👇👇 @shahadat_arezoomee
#قرار_عاشقی «یٰارَئــ♥️ــوف» به نیابت از : #امام_زمان_علیه_السلام و #همه_شهدا 💟اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِڪ ⏰ ساعت هشت 💚به وقت امام رضــا علیه السلام💚 @shahadat_arezoomee 🍃〰
گروه تو را پشت لباست نوشتند! و نمیدانستند گروه خونی‌ات است و فقط "عشاق الحسیــݧ(علیه‌السلام)" از این گروهند... @shahadat_arezoomee
🍃بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🍃
|•یا صاحب الزمان•| بهار ِ بےِ تو سوء تعبیر زمستاڹ استــ . . . لطفےِ ڪڹ و بیا... @shahadat_arezoomee 🍃🌹
❣{‌شہادٺ}❣ درد دارد،دردش ڪشتن لذتهاست... √بایدڪشته شویم تاشہیدشویم. 🍃ازهمین امروز شروع ڪنیم،ترڪِ یڪي ازلذتهایمان را..... 🌹 @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃| |👌 | | رفیق... تموم خوشے‌هاے دنیا🌍 تموم شدنیه... به خاطرِ یه لذت زودگذر، آخرتت رو تباه نڪن... 🙂☝️🏻 🍃دلمـ آسموڹ میخاد 🍃 @shahadat_arezoomee
🌷بســـــــم ربـــــــــــ الشهیــــــــد حجتـــــــ رحیمـــــــی🌷 خاطره اي از شهید حجت الله رحيمي😍 از زبان دوستش با حجت ارتباط نزدیک و صمیمی داشتم😊 این صمیمیت حدود 2 سال ✌️🏻بود که بینمون بوجود اومد و چند ماه آخرو قبل از شهادت ایشان  بیشتر شد 😶از اوضاع و احوال همدیگر  همیشه با خبر بودیم 😉ولی یک ماه آخر😔 حجت واقعاً رفتارش خیلی فرق داشت? آدم عجیبی شده بود😨 بعضی موقع یه حدس هایی می زد 😦درباره احوال که واقعاً درست بودندولی وقتی سؤال می کرد درسته🤔؟ من می گفتم که حدست اشتباه بود بعد با خود فکر می کردم آخه حجت چه جوری این حدس ها رو می زنه 😟یه روز یه کاری کرده بودم که خیلی از اون کار پشیمان بودم و با خود کلنجار می رفتم 😓اون روز اصلاً آرامش نداشتم😥  همش احساس بدی داشتم 😣فردا صبح برای نماز صبح 🙏🏻بیدار شدم یه پیام رو گوشیم 📲دیدم یکی منو متعجب کرد😳پیام از حجت بودبا این مطلب سلام✋🏻 ... جان، در جوانی پاک بودن خوب است 😍گناه چرا؟🤔 برادرت حجت 3 بامداد یا زهرا(س) این پیام منو دیوانه کرد 😣با خود می گفتم آخه حجت 3 شب 😥چه جوری به فکر من بودچه جوری از احوال من خبر داشت 😧بعد از چند ساعت باهاش تماس گرفتم 📱التماس کردم 😔که چه جوری این پیام را برای من فرستادی با خنده های همیشگی گفت داداش نماز شب می خوندم🙏🏻 یاد تو افتادم 🙂 برات دعا کردم بعد اون پیام رو دادم خدا خودش می دونه 😇که بعد از اون پیام بود که من آرامش خودم را بدست آوردم.🙂 ✍🏻 در نماز شب خودتان دوستان به یاد همه ی عزیزان و دوستان باشین و همچنین به یاد شهید حجت الله رحیمی التماس دعای فرج @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃💢〰 💠امام جواد«علیه السلام» اگر سخن نگویدمردم اختلاف پیدانمے ڪنند. 📘ڪشف الغمه/ج۳/ص۱۳۹ @shahadat_arezoomee ↗️
#قرار_عاشقی «یٰارَئــ♥️ــوف» به نیابت از : #امام_زمان_علیه_السلام و #همه_شهدا 💟اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِڪ ⏰ ساعت هشت 💚به وقت امام رضــا علیه السلام💚 @shahadat_arezoomee 🍃〰
〰🌸➰🌸〰 ڪٌورباد چشمۍ ڪہِ بد خواه عَلیست😏 ❤️|•خٌوشبختۍ فقط راه عَليست•|❤️ ←ڪاناڶ↓ 💟دݪم آسمون میخاد ↓ https://eitaa.com/shahadat_arezoomee 〰🌸➰🌸〰
❤️ ❤️ قسمت ۵۱ تو هم برو تو اتاق علی استراحت کن چشمے گفتم و همراه علے از پلہ ها رفتم بالا در اتاقو برام باز کرد وارد اتاق شدم و روتخت نشستم اومد سمتم وچادرمو  از سرم در آورد وآویزوݧ کرد لباسام بوے بیمارستانو میداد و حالمو بد میکرد لباسامو عوض کردم یہ نفس راحت کشیدم دستے بہ موهام کشیدم موهام بهم ریختہ بود دستام جوݧ نداشت اما نمیخواستم علے بفهمہ شونرو برداشتم و کشیدم بہ موهام علے شونرو از دستم گرفت و خودش موهامو شونہ کرد احساس خوبے داشتم اما یہ غمے تو دلم بود چشمامو بستم و گفتم:علےجاݧ وسایلاتو آماده کردے؟ جوابمو نداد شونہ کردݧ موهام کہ تموم شد شروع کرد بہ بافتـنشوݧ برگشتم سمتشو دوباره پرسیدم :وسایلاتو جمع کردے؟ پوفے کرد و سرشو انداخت پاییـݧ ݧ جمع نکردم إ خوب بیا باهم جمعشوݧ کنیم باشہ واسہ فردا الاݧ هم مـݧ خستم ام هم تو ... حرفشو تایید کردم اما اصلا دلم نمی خواست بخوابم می خواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاش کنم اصلا کاش صبح نمیشد دلم راضے بہ رفتنش نبود اما زبونم چیزے دیگہ اے بہ علے میگفت نشست بالا سرم و گفت ... میخواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاهش کنم. اصلا کاش صب نمیشد دلم راضے بہ رفتنش نبود اما زبونم چیزے دیگہ اے  بہ علے میگفت نشست بالا سرم و گفت :بخواب تو نمیخوابے مگہ؟ چرا ولے باید اول مطمعـݧ بشم کہ تو خوابیدے بعد خودم بخوابم إ علے دستشو گذاشت رو دهنمو گفت:هیس هیچے نگو بخواب خانوم جاݧ پلکامو بہ نشونہ ے تایید بازو بستہ کردم و لبخند زدم دستے بہ سرم کشید و گفت :مرسے عزیز جاݧ خستہ بود چشماشو بازور باز نگہ داشتہ بود خوابم نمیبرد پتو رو کشیدم رو سرمو خودم و زدم بہ خواب چند دیقہ بعد براے ایـݧ کہ مطمعـݧ بشہ کہ خوابم صدام کرد میشنیدم اما جواب ندادم آهے کشید و زیر لب آروم گفت:خدایا بہ خودت توکل انقدر خستہ بود کہ تا سرشو گذاشت رو بالش خوابش برد پتو رو کنار زدم و سرجام نشستم برگشتم سمتش چہ آروم خوابیده بود گوشہ ے چشمش یہ قطره اشک بود موهاش بهم ریختہ بود و ریشهاش یکم بلند شده بود خستگی و تو چهرش میشد دید بغضم گرفت ناخدا گاه اشکام جارے شد دلم میخواست بیدار شہ و باهام حرف بزنہ تو چشمام زل بزنہ و مثل همیشہ بگہ اسماء ؟ مـݧ هم بگم جانم علے؟ لبخند بزنہ و بگہ چشمات تموم دنیامہ هاا منم خجالت بکشم و سرمو بندازم پاییـݧ خدایا مـݧ چطورے میتونم ازش دل بکنم چرا دنیات انقدر نامرده ؟ مـݧ تازه داشتم زندگے میکردم حاضر بودم برگردم بہ اوݧ زمانے کہ علے نیومده بود خواستگارے هموݧ موقعے کہ فکر میکردم یہ بچہ حزب و اللهیہ خشک و بد اخلاقہ و ازمـݧ هم بدش میاد اخم کردناش هم دوست داشتنے بود برام علے اونقدر خوب بود کہ مطمعـݧ بودم شهید میشه ❤️ ❤️ @shahadat_arezoomee 🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃
📎ڪلام شهید همه مےگویند: خوش بحال فلانے شهید شد، اما هیچڪس حواسش نیست ڪه فلانے در زندگے شهید بود آرے... براے شهید شدن باید شهید بودن را یاد گرفت.. 🌷شهید مهدے طهماسبے #شبتون_شهدایی @shahadat_arezoomee 🍃🌷🍃
🍃بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🍃
🍃💚 سپرے میشود ایڹ ظلم عدو مےبازد میرسد آنڪه خداوند به او مے نازد باشد آڹ روز ببینند همه عالمیاڹ در #بقیع حضرت. مهدے #حرمے مے سازد @shahadat_arezoomee 🍃❣
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ بی ﻫﻮﺵ بودﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ هم ترکش ﺗﻮی ﭘﺎم ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ و خونریزی داشت ؛ ﺣـﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ می ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﺮد داخل ماشین . هی ﺩﺳﺖ می ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺯﯾﺮ ﺑﺪﻥ بچه ﻫﺎ ، ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، می ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ !! دستشان ﺭﺍ می ﮔﺮﻓﺖ می کشید ، ﺑﺎﺯ ﻫﻢ نمی ﺷﺪ ! با غصه ﺯﻝ ﺯﺩ ﺑﻪ ﻣﺎ که ﺯخمی ﺍﻓﺘﺎدﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﻭی ﺯﻣﯿﻦ ! ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺳﻮﺍﺭ ﺭﺩ می ﺷﺪﻧﺪ ، ﺩﻭﯾﺪ ﻃﺮﻓﺸﺎﻥ !! ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺑﺎ .....! ﻣﻦ ﯾﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯿشتر ﻧﺪﺍﺭﻡ ؛ نمی ﺗﻮﻧﻢ ﺍینها ﺭﻭ ﺟﺎبه ﺟﺎ کنم ، ﺍﻻﻥ میمیرند ؛ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﯿﺎﯾﻦ !! ﭘﺸﺖ ﺗﻮﯾﻮﺗﺎ یکی یکی ﺳﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ می کرد ، ﺩﺳﺖ می کشید ﺭﻭ ﺳﺮﻣﺎﻥ و میگفت : ﻧﮕﺎﻩ کن ! ، ﺻﺪﺍ ﻣﻮ میﺷﻨﻮی..؟ ﻣﻨﻢ ، ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍزی .... میگفت و ﮔﺮیه میکرد..... فرمانده لشگر امام حسین (ع) 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ @shahadat_arezoomee