eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
11.9هزار ویدیو
118 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17341201133437 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍎 #رمان_طعم_سیب 💠 #قسمت_1 کنار باغچه ی کوچک حیاط مادربزرگ نشستم و به گل های توی باغچه نگاه میکنم ع
🍎 💠 تلوزیون رو روشن کردم.برفک تموم صفحه رو گرفته بود...منم از خدا خواسته برای این که بحثو عوض کنم گفتم: -مامان جون تلوزیون خراب شده!!! مادربزرگ با خونسردی گفت: -چیزی نیست مادر.عمرش داره تموم میشه.هر وقتکی که اینطوری میشه پسر مهناز خانم میاد اینجا و درستش میکنه.الانم زنگ میزنم بیاد تا ببینم چش شده باز!!! دستمو مشت کردم محکم فشار دادم که ناخونام فرو رفت توی دستم.مادر بزرگ از جاش بلند شد تا زنگ بزنه به مهناز خانم. سریع از جام بلند شدم و گفتم: -آخ مادر جون!!!من باید میرفتم جایی اصلا حواسم نبود... مادر بزرگ برگشت سمتم گفت: -کجا مادر!!؟؟؟بمون مهمون میاد زشته! چشمامو تنگ کردم و گفتم: -زود برمیگردم مادرجون.دیرم شده!! مادر بزرگ نفسی کشیدو گفت: -باشه مادر برو!ولی... -ولی چی مادر جون؟؟ -داری میری تو راه برو همین روبه رو دم خونه ی مهناز خانم به پسرش بگو بیاد که من دیگه زنگ نزم. چشمامو محکم بستم و بازکردم گفتم: -نه مادر جون واقعا دیرم شده!!! -از دست تو دختر باشه برو خودم زنگ میزنم. آماده شدم چادرمو سرم کردم و سریع از خونه رفتم بیرون. از در که رفتم بیرون یه نگاهی به در خونه ی علی انداختم و سریع راهمو کج کردم و رفتم. سر خیابون مادر بزرگ یه پارک نسبتا بزرگ بود حدودای ده دقیقه تا یک ربع تا اونجا راه بود. پیاده رفتم تا رسیدم. داخل پارک شدم.راه اندکی رو قدم زدم تا رسیدم به یه نیمکت و همونجا نشستم. با خودم فکر کردن که شاید اگر می موندم و علی می اومد بهتر بود!! ولی بعد باخودم گفتم که نه بهتر شد که اومدم بیرون وگرنه از خجالت آب میشدم.شایدم دستو پامو گم میکردم. از مادربزرگم که بعید نیست هر حرفیو بزنه و اون بنده خدا رو هم به خجالت بندازه!!دیگه میشد قوز بالا قوز!!! حالا هم که اومدم بیرون و نمی دونم علی کی میره خونه ی مادربزرگ و کی برمیگرده! تصمیم گرفتم نیم ساعتی توی پارک بشینم... توی همین فکر بودم که یک دفعه متوجه ترمز یه موتور جلوی پام شدم.قلبم ریخت.خودمو سریع جمع و جور کردم. موتور دو ترک بود.ترک پشت موتور با یه لحن نکبت باری گفت: -به به خانم خشگله!اینجا چی کار میکنی. قلبم شروع کرد به تپش!از جام بلند شدم سریع راهم رو کج کردم و رفتم سمت دیگه ای ولی متوجه شدم دارن میان دنبالم!! اومدن طرفم و یکیشون گفت: -منتظر کی بودی؟!حالا کجا با این عجله؟!برسونمت! حرصم گرفته بود و از طرفی پاهام از ترس توان خودشو از دست داده بود!!!یه لحظه دورو بر پارک رو نگاه کردم و زدم توی سر خودم.هیچکس توی پارک نبود! انگار به بن بست خوردم.هیچ راه فراری نداشتم.همینطور که ایستاده بودم و دنبال راه فرار میگشتم... یکی از اون پسرای ولگرد چادرمو از سرم کشید... دیگه هیچ چیزی نفهمیدم. پام پیچ خوردو افتادم روی زمین شروع کردم به جیغ کشیدن و بلند بلند گریه کردن... پوشیم پخش زمین شد... غیر از صدای خنده ی اونا چیزی نمی شنیدم... ... نویسنده: 👉 •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑💕
🍃♥️🍃 ♥️🍃 🍃 عـــــــــــــــــــــید قربان آمد و باز آ که قربانت شوم. 🍃🎈 🌱*-*(🌸)*-*🌱
🌱🌙 قل اعوذ من فراقڬ"♥️" پناه میبرم به خداازاین فراق[دوري] 🌿 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌿 ڪربلایم دهیدهمین فقط 🍃😔 #شبتون_حسینے ⭐️ •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم آسمون میخاد🔎📷
سلام آسمونے ها ♥️😁 ☘قبول باشه چله نوڪریتون. 📝یادآورے چله↓ ۱-زیارت عاشورا ۲-دعاے عهد ۳-روزانه ترڪ ی
سلام آسمونے ها 🌈😌 💐قبول باشه چله نوڪریتون. 📝یادآورے چله↓ ۱-زیارت عاشورا ۲-دعاے عهد ۳-روزانه ترڪ یڪ گناه 🌿🌺ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ❗️ترگ گناه امروز شامل ترڪِ همسایه آزارے ..⛔️ 📝 ترڪ گناه بیستُم آفرین به خودمون🌸👏
🌿🌼🌿 🌼🌿 🌿 عیــــــــــــدقربان مبـــــــــارڪ🍃😍 🌱ان شاءالله غم هایتان قربانۍ شادیتان. •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
(-۰۰🌱۰۰-) #شهدایے*-♥️-* #دخترونه🌈✨ •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
🌱 ‌ و چگونہ از جآن نگذرد آن‌ڪس ڪہ میداند جـٰان بهاے دیدار اسـت؟! ♥️🍃 •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑💕
🌿 💬پيامبراکرم"صلّی الله عليه و آله" دو نعمت است،ڪه شڪر آنها گزارده نمیشود : امنيت و سلامتى. 📖 الخصال، ص 34 •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑💕
دوستان خوبمون سلام🍃😍 🌱عیدتون مبارڪ از امروز معرفی شهیدی داریم با بیان برادرزاده این شهید والامقام. شهید مفقعودالاثرحسین تقی زاده 👇
🌷شهید مفقودالاثر حسین تقی زاده🌷 ولادت 1338/2/3 از شهرستان هزار سنگر آمل تاریخ شهادت 1365/12/12 محل شهادت کربلای پنج شلمچه 🌸🌸🌸
🌸🌸🌸 مفقودالاثر حسین تقی زاده موقع اعزام به جبهه جنگ و همین ساک که تو دستش هست بعد شهادتش به ما تحویل دادن به امید برگشتن پیکرش😭 در سال 65 در عملیات کربلای پنج شلمچه به شهادت رسیدن 🌸🌸🌸