از اتاق فرمان اشاره میکنن که نکه نوبخت کلی گل کاشته!
#آقا_زادشون هم کاندید شدن😑واس انتخابات مجلس !
از اونورم که جناب نوبخت مخالفت کردن از لغو طرح معافیت مالیاتی!
منم جای #سلبیریدی ها بودم ازشون طرفداری میکردم 🙃
@shahadat_arezoomee
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸یک نهی از منکر هم نکرده؟!🔸
می خواستم ازدواج بکنم. سالها ازدواجم عقب می افتاد. در جلسه ای، یک حاجی بازاری را اسم بردند و گفتند که در تمام بازار تهران یک مخالف ندارد! دختر همین فرد را برایت بگیریم. گفتم نه! من دختر این را نمی خواهم. این چطور رفتار کرده که حتی یک دشمن هم ندارد؟!! یک امر به معروف هم نکرده؟ یک نهی از منکر هم نکرده است؟ این که نمی شود! اگر هم یک روز من و او با هم اختلافمان شد محکومِ اول خودم هستم!
#پویش_حجاب_فاطمے
❣شهید #عباس_صابری،
شهیدی ڪه عراقیها برایش مراسم ختم گرفتند.
❣شادی روحش صلوات
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💞↑🌿🍁
دلم آسمون میخاد🔎📷
.
.
من همان سرباز از لشکر جدا افتاده ام
میکشی آخر مرا یا اسیرم میکنی❓
.
.
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💞↑🌿🍁
دوستان به گفته شما عزیزان باز جزء خوانی رو شروع کردیم 🌱😍
تا شنبه وقت دارید🌿👌
1ــــــــــــ ✔️
2ـــــــــــ✔️
3ــــــــــــ✔️
4ـــــــــــ✔️
5ــــــــــــ✔️
6ـــــــــــ✔️
7ـــــــــــ✔️
8ــــــــــ✔️
9ـــــــــ✔️
10
11ـــــــــ✔️
12ـــــــــ✔️
13
14ــــــــ✔️
15ــــــــ✔️
16ــــــــ✔️
17ــــــــ✔️
18ــــــــــ✔️
19ــــــــــ✔️
20ـــــــــ✔️
21ــــــــ✔️
22ـــــــــ✔️
23ـــــــــ✔️
24ـــــــــ✔️
25ـــــــــ✔️
26ـــــــــ✔️
27ــــــــ✔️
28ــــــــ✔️
29ــــــــــ✔️
30ــــــــ✔️
اونایی رو که تیک زدم برداشتن 🌱🌹
بقیه رو هرچه زودتر اگه میخواید بردارید اعلام کنید🌺↓
@talabeh_shahed_7323
👤💬
#komil
🎈❤️🎈
#ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش😍💝
نمایشگاه بزرگی توی نجف آباد برپا شده بود. 😯
من و محسن هر دو توی آن نمایشگاه #غرفه_دار بودیم.
من توی قسمت خواهران و اون توی قسمت برادران😊
برای انجام کاری ، #شماره_تلفن موسسه شهید کاظمی را لازم داشتم.
با کمی #استرس و #دلهره رفتم پیش محسن😇
گفتم: "ببخشید، شماره موسسه شهید کاظمی رو دارید؟"
محسن #یه_لحظه سرش رو بالا آورد. نگاهی بهم کرد. #دستپاچه و #هول شد. با صدای #ضعیف و #پر_از_لرزه گفت: "ببخشید خانم. مگه شما هم عضو موسسه اید؟"🙄🤔
گفتم: "بله."
چیزی نگفت. سرش پایین انداخت. و بعد هم شماره رو نوشت و داد دستم.
.
از آن موقع، هر روز #من_و_محسن ، توی نمایشگاه یکدیگر را می دیدیم.😌
.
با اینکه سعی میکردیم از زیر نگاه همدیگه فرار کنیم، اما هر دومان متوجه این شده بودیم که حس خاصی نسبت به هم پیدا کرده ایم. 😇😌👌🏻
ادامشو بخون😍
http://eitaa.com/joinchat/3024355346C46ed16f233
لذّتِ واقعی
اون لذتیِ ک
#خدا از لذت بردنت لذت ببره ...❤️
:)
#خدایی_زندگی_کنیم 🌱🦋
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💞↑🌿🍁