eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.4هزار ویدیو
117 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17047916426917 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
#پروفایل #اوباسپاهی_ازشهدان_خواهدآمد @shahadat_arezoomee
📝 همسر شهید محسن حججی: محسن سرش رفت، که روسری نره...😔 خواهـرا.... به خاطـر شهیــد حججـے از این به بعد بیشتر رو حجابتون دقت کنین😔💔 @shahadat_arezoomee
عهدبستن باشهیدان ڪاراحساس است وعشق بهرماندن بر سرپیمان بصیرت لازم است #کلنا_عباسک_یا_زینب_س #شهید_محسن_حججی 🔻برای شادی روح شهدا #صلوات🔻 @shahadat_arezoomee
🎙بدون تعارف با حمید داودآبادی رزمنده، عکاس، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس جمعه 30 آذر 1397 📺شبکه 2 سیما، اخبار 20:30 @shahadat_arezoomee
🍉«هندونه» شب یلدای جبهه ها😋 📸رزمنده داخل عکس«تقی رستگارمقدم» دیپلمات ربوده شده‌ی ایران درلبنان است که به همراه «حاج احمدمتوسلیان» به اسارت نیروهای اسرائیلی درآمده است. @shahadat_arezoomee
اگـه فکر میکنی خودت چادری شدی، اشتباه میکنی❌ بدون که انتخابت کردن! بدون که یه جایی خودتو نشون دادی! بدون حتما یه یازهـرا گفتی.. که بی بی خریدتت😔 ارزون نفروشـی خودتو..! #تو_برگزیده_ای @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃👌 #حدیث_تقوا 💢امام علے"علیه السلام" هرڪس ڪه از |تقوا| جدا شود، شیفته ←♨️ݪذت ها وشهوات گرددودربیاباڹِ سرگرداڹ ڪننده گناهاڹ بیفتدوپیامدهاے ناگوارسخت دامنگیرش شود. 📒غررالحڪم،ح ۳۶۲۵ @shahadat_arezoomee 🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
🍃⁉️ ❓مساله ۱۵۹: در مسافرت اگر جایی باشیم که هیچ راهی برای پیدا کردن قبله وجود نداره، چه کنیم؟ 📚 آیات عظام، امام، خامنه ای، صافی، فاضل و نوری: 🔸اگر وقت کافی دارید و نماز قضا نمی شه، باید به چهار طرف نماز بخونید تا یقین کنید که یکی از اونها رو به قبله بوده. 📚آیات عظام، بهجت، تبریزی، سیستانی، مکارم و وحید: 🔸اگر به یک طرف نماز بخونید کافیه؛ ولی اگر وقت هست، مستحبه به چهار طرف بخونید. 💢 منبع نقل: سایت حوزه @shahadat_arezoomee 🌀💠🌀💠🌀💠🌀💠🌀
#قرار_عاشقی «یٰارَئــ♥️ــوف» به نیابت از : #امام_زمان_علیه_السلام و #همه_شهدا 💟اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِڪ💟 ⬅️ ساعت هشت ⌚️ ❣به وقت امام رضــا علیه السلام❣ @shahadat_arezoomee 🍃❤️〰
الهی؛ به شبهایِ بلندِ پر از انتظارِ طولانیِ مادرایِ شهدایِ گمنام،قسم؛ #درین_طولانی ترین شب سال؛ #طولانی ترین_انتظار_دنیا رو به سر بیار.. #برای آمدنش دست به دعا بر میداریم که؛ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَ الْفَرًجْ.. یلداتون پر از نگاه پُر مِهرِ#شهدای_گمنام @shahadat_arezoomee
♥*•♫.•*♥♥*•یلدامبارک .•*♥♥*•♫.•*♥ قرائت عمومی دعای فرج امشب ساعت 21.. اللهم عجل لولیک الفرج..
⭕️ در حوزه یعنی چی ؟ ⁉️ آیا میدونستید مسعود بهنود یکی از کارشناسان اصلی شبکه BBC فارسی در جوانی بوده و در فیضیه قم حضور داشته؟ 🌐 @shahadat_arezoomee
❤️ ❤️ قسمت ۵۰ الان ساعت چنده ؟ هیچے یکم فشارت افتاده بود دیروز آوردیمت اینجا نگراݧ نباش چیزے نیست ساعت ۴بعد ازظهر مامانم اینا کجاݧ؟ ایـݧ جا بودݧ تازه رفتـݧ علے امروز پنج شنبست باید بریم بهشت زهرا تا فردا هم زیاد وقت نیست بریم با تعجب نگاهم کردو گفت:یعنے چے بریم؟دکتر هنوز اجازه نداده بعدشم مـݧ جمعہ جایے نمیخوام برم بہ حرفش توجهے نکردم سرمم یکم مونده بود تموم بشہ از جام بلند شدم سرمو از دستم درآردمو رفتم سمت لباسام اومد سمتم اسماء دارے چیکار میکنے؟بیا بخواب علے مـݧ خوبم برو دکترمو صدا کـݧ اجازه بگیریم بریم کجا بریم اسماء؟چرا بچہ بازے در میارے؟ بیا برو بخواب سر جات علے  تو نمیاے خودم میریم لباسامو برداشتم و رفتم سمت در دستم و گرفت و مانع رفتـنم شد آه از نهادم بلند شد دقیقا هموݧ دستم کہ سوزݧ سرم زخمش کرده بود و گرفت دستم و از دستش کشیدم و شروع کـردم بہ گریہ کردݧ گریم از درد نبود از حالے کہ داشتم بود درد دستم و بهانہ کردم اصلا منتظر یہ تلنگر بودم واسہ اشک ریختـݧ علے ترسیده بود و پشت سر هم ازم معذرت خواهے میکرد دکتر وارد اتاق شد رفتم سمتش مثل بچہ ها اشکامو با آستیـݧ لباسم پاک کردم و رو بہ دکتر گفتم:آقاے دکتر میشہ منو مرخص کنید ؟مـݧ خوب شدم دکتر متعجب یہ نگاه بہ سرم نصفہ کرد یہ نگاه بہ مـݧ و گفت:اومده بودم مرخصت کنم اما دختر جاݧ چرا سرمو از دستت درآوردے ؟چرا از جات بلند شدے؟ آخہ حالم خوب شده بود از رنگ و روت مشخصہ با ایـݧ وضع نمیتونم مرخصت کنم ولے مـݧ میخوام برم تو خونہ بهتر میتونم استراحت کنم با اصرار هاے مـݧ دکتر بالاخره راضے شد کہ مرخصم کنہ علے یک گوشہ وایساده بود و نگاه میکرد اومد سمتم و گفت بالاخره کار خودتو کردے ؟ لبخندے از روے پیروزے زدم کمکم کرد تا لباسامو پوشیدم و باهم از بیمارستاݧ رفتیم بیروݧ بخاطر آرام بخشے کہ تو سرم زده بودݧ یکم گیج میزدم سوار ماشیـݧ کہ شدیم بہ علے گفتم برو بهشت زهرا چیزے نگفت و بہ راهش ادامہ داد تو ماشیـݧ خوابم برد چشمامو کہ باز کردم جلوے خونہ بودیم پوووووفے کردم و گفتم :علے جاݧ گفتم کہ حالم خوبہ اذیتم نکـݧ برو بهشت زهرا خواهش میکنم   آهے کشید و سرشو گذاشت رو فرموݧ و تو هموݧ حالت گفت:اسماء بہ وللہ مـݧ راضے نیستم بہ چے؟ ایـݧ کہ تو رو تو ایـݧ حالت ببینم اسماء مـݧ نمیرم کے گفتہ مـݧ بخاطر تو اینطورے شدم؟بعدشم اصلا چیزیم نشده کہ ،مگہ نگفتے فقط یکم فشارت افتاده؟ سرشو از فرموݧ بلند کردو و تو چشمام نگاه کرد چشماش کاسہ ے خوݧ بود طاقت نیوردم نگاهم و از نگاهش دزدیدم ماشیـݧ رو روشـݧ کرد و حرکت کرد تمام راه بینموݧ سکوت بود از ماشیـݧ پیاده شدم سرم گیج میرفت اما بہ راهم ادامہ دادم جاے همیشگیموݧ قطعہ ے سرداران بے پلاک شونہ بہ شونہ ے علے راه میرفتم شهیدمو پیدا کردم و نشستم کنار قبرش اما ایندفعہ ݧ از گل یاس خبرے بود ݧ از گلاب و آب علے میخواست کنارم بشینہ کہ گفتم:علے برو پیش شهید خودت ابروهاشو داد بالا و باتعجب گفت:چرا؟خوب حالا اونجا هم میرم ݧ برو اے بابا باشہ میرم میخواستم قبل رفتنش بہ درد و دل کردنش باشهیدش نگاه کنم یقیـݧ داشتم کہ حاجتشو از اوݧ هم خواستہ و بیشتر از اوݧ بہ ایـݧ یقیـݧ داشتم کہ حاجتشو میگیره رفت و کنار قبر نشست اول آهے کشید بعد دستشو گذاشت رو پیشونیش و طورے کہ مـݧ متوجہ نشم اشک میریخت پشتمو بهش کردم کہ راحت باشہ خودمم میخواستم باشهیدم درد و دل کنم سرمو گذاشتم رو قبر خاک هاے روے قبرشو فوت کردم از کارم خندم گرفت مثل بچہ ها شده بودم بیـݧ خنده بغضم گرفت لبخند رو لب داشتم اما اشک میریختم حالم و نمیدونستم از خودش خواستم تو انتخابم کمک کنہ کمکم کرد و علے و انتخاب کردم حالا هم اومده بودم علیمو بسپرم بهش بگم مواظبش باشہ بگم علے کہ بره قلبم و هم با خودش میبره کمکش کـݧ خوب ازش نگهدارے کنہ باصداے علے بہ خودم اومدم اسماء بستہ دیگہ پاشو بریم هوا تاریک شده. بلند شدم تمام چادرم خاکے شده بود خاک چادرمو با دستش پاک کرد و مـݧ بالبخند تلخے بهش نگاه میکردم چند قدم ک برداشتم سرم گیج رفت اگہ علے نگرفتہ بودم با صورت میخوردم زمیـݧ علی عصبانے شد و با صدایے کہ هم عصبانیت هم قاطیش بود گفت: بیا خوبم خوبمت ایـݧ بود؟ چیزے نیست علے از گشنگیہ خیلہ خوب بریم روبروے یہ رستوراݧ وایساد دیگہ از عصبانیت خبرے نبود نگاهم کردو پرسید:خوب خانمم چے میخورے   اوووووووم،فلافل. فلافل؟ آره دیگہ علے فلافل میخوام آخہ فلافل کہ حرفشو قطع کردم إ مگہ ازمـݧ نپرسیدے؟هوس کردم دیگہ خیلہ خب باشہ عزیزم فلال و خوردیم و رفتیم سمت خونہ ے علے اینا وارد خونہ کہ شدیم ماماݧ علے زد تو صورتشو گفت :خاک بہ سرم اینجا چیکار میکنید؟اسماءجاݧ حالت خوبہ دخترم؟ پشت سر اوݧ بابا رضا اومد و با خنده گفت:سلام منظور خانم ایـݧ بود کہ خدارو شکر کہ ❤️ ❤️ @shahadat_arezoomee 🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃
🍃🌙 ما منتظر صبح شب یلداییم دستی به دعا تا فرج فرداییم ... #Ÿ #@shahadat_arezoomee
🍃بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🍃
سلام_مولاے_غریبم 😔 بسوزد قلبــــ مڹ 💔 آڹ زمانے ڪه به واسطه ے گناه مڹ اه میڪشے از دݪ یاایهاالعزیز تعجیل در ظهور صلواٺ @shahadat_arezoomee 🍃☀️
🌿 نذر ِ چشمانــت تمامِ اشــڪ هایِ سردِ من...🎈 عاقبت پیراهنت روزے شفــایم مےدهد ... 😔 @shahadat_arezoomee 🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"دلــــــم گرفته آی شهدا"📢📢 📞 وحید،وحید ،محمد... 📞حاجی جان صدای منو می‌شنوی... 📞 وحید،وحید ،محمد... 📞وحید جان به گوشم... ⛔️ اوضاع خیلی خرابه برادر..... 🚫محاصره تنگ تر شده ... ❌اسیرامون خیلی زیاد شده اخوی.... ✂️خواهرا و برادرا رو دارن قیچی می کنن .... ☠دشمن مدام شیمیایی می زنه بچه‌ها ماسک ندارن حاجی.... ✔️ برادر!شهدا تذکر دادن ولی انگار دیگه اثری نداره ... ☠عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمی ده، بوی گناه می ده ... 📞داداش محمدرضــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا جان 📞فکر نمی کنم هنوز نیمه ی راهم باشیم .... ❌حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنین تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه... 👂🏻ولی کو گوش شنوا اخوی ... 👀 برادرامون چشاشون پره گناهه...... 🔴همش می گیم برادر نگاهت ،برادر نگاهت .... 📞حاجی این ترکش های گناه فقط قلبو میزنه ... 📞کمک می خوایم ،پس چی شد نیروی کمکی ؟ ....... 📞به برو بچه ها و شهدا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونن... 📞داری صدا رو ....... 📍دلای بچه‌ها خالی از ایمانه،مهمات برسونین 🍃 @shahadat_arezoomee
تا قبل از شروع زندگی مشترک❤️💍 دانشگاه رفته بودم...👌 بیرون می رفتم و می خواستم تحصیلاتم را هم ادامه بدهم🍃🎓 اما وقتی با مهدی ازدواج کردم و بچه دار هم شدیم ☺️🍼 آن قدر در خانه خوش بودم که دلم نمی خواست جایی بروم.😁🍃 تا جایی که همه می گفتند: تو چی از خونه می خوایی که چسبیدی به کنجش؟!😒 ماندن در این چاردیواری برایم لذت داشت ☺️ آنقدر که حتی تصمیم گرفتم جای ادامه تحصیل و بیرون رفتن 👀 در خانه بمانم بیشتر مادر و همسر باشم....☺️😍 😌💓 @shahadat_arezoomee
❤️🍃🌾💚🌾🌹 🌾💚 🌹 ❤ بخش اول😍👌 آن شب نیز مثل هر شب، آرام در بستر خوابیده بودم، 👀 اما رؤیایی جلو چشمانم نقش بست که زندگی‌ام را عوض کرد.😌 در خواب علی به خانه ما آمد.👨 با هم سوار بر مرکبی به آسمان بال گشودیم.✨🌼 در طی طریق اشک از نهاد هر کدام از ما جاری شده بود. با هم در آسمان این آیه را زمزمه می‌کردیم: ✨ «ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره الحسنه...»🙏 ناگهان دیدم آن مرکب ما را به آسمان بهشت زهرا برد، 🔆به مقبره تابناک شهیدان. بر سر قبر شهیدان طوافی کردیم و به راه خود ادامه دادیم🌿 و به بوستانی از گل‌های رنگارنگ و درختان شاداب و خرم رسیدیم☘🌸🌿🌺 و در سایه سار آن نشستیم که ناگاه از خواب پریدم...😄 بی‌اختیار این آیه بر زبانم جاری بود «ربنا آتنا...». 🙏صبح آن شب رؤیایی بود که علی به آمد.💫💍 روی دیوان خانه امام (ره) نشسته بودیم. از هیجان این پیوند در حضور اماممان، سینه‌ام گنجایش قلب تپنده‌ام را نداشت😁😍. بوسه‌ای بر دستان و ملکوتی امام زدیم. امام لب باز کرد و خطبه عقد ما را جاری کرد. 💍💫❤️ بعد به‌عنوان هدیه عقد، این جمله را به ما هدیه کرد: 🌺«عزیزانم گذشت داشته باشید، با هم بسازید ان‌شاءالله که مبارک باشد.»🙏🌸 ادامه دارد...☺️ 🔰راوی: همسر @shahadat_arezoomee الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌹 🌾💚 ❤️🍃🌾💚🌾🌹 🍃
آیت الله مجتهدی(ره) : 🔴 چیزهایی که به درد شمانمی خوردرا نگوئید خیلی حرفهاهست که مامی زنیم وبه خاطرش نامه عمل مان راسنگین میکنیم حرفهای بیهوده راترک کنید. @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا