🍃👌
#شهید_بهشتے
آنهایے ڪه #ولایت فقیه راقبوݪ ندارنددرهرمقامے ڪه باشند #سرنگوڹ خواهندشد
ڪانال :)
🕊دلم آسمون میخاد🕊
@shahaat_arezoomee
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
در دانشگاه رشته ی مدیریت می خوند ؛ سال ۸۸ در جریان #فتنه ڪلا چند روز وسط معرڪه بود ، شوخی ڪه نبود آن ها می خواستند به #ولایت و انقلاب ضربه بزنند ڪه خدا را شڪر و به یاری امام زمان ناڪام ماندند .
وقتـی پسرم در #سوریه به شهادت رسید و پیڪرش را آوردند چون بدن و صورتش زخم بسیاری برداشته بود قابل شناسایی نبود . من او را از ضربه های چاقوی #فتنه۸۸ در بازوی چپش شناختم .
#راوی👇
#پدر_شهید
#شهید_رسول_خلیلی
#شهدا_گاهی_نگاهی
@shahadat_arezoomee
💠کسانی که پل صراط و جهنم را نمیبینند💠
🔲 پيامبر خدا (ص) فرمودند:
💢 وقتى روز قيامت فرا رسد، خداوند به گروهى از امتم بال میدهد تا با آنها از آرامگاهشان به سمت بهشت پرواز كنند، در آنجا خوش و مرفّه و هر طورى كه بخواهند به سر مى برند، فرشتگان به آنها میگويند:
⭕️آيا شما حساب را دیدید؟
جواب مىدهند؛ ما حسابى نديديم.
⭕️آيا در پل صراط مجازات شديد؟
جواب مىدهند: ما پل صراطى نديديم.
⭕️سپس مىگويند: آيا جهنّم را ديديد؟
مى گويند: ما چيزى نديديم.
⭕️آنگاه فرشتگان مىگويند: شما از امّت كدام پيامبريد؟
جواب مىدهند: از امّت حضرت محمّد(ص).
⭕️فرشتگان مى گويند شما را به خدا سوگند، بگوييد؛ كار شما در دنيا چه بود؟
💢مىگويند: ما دو خصلت داشتيم كه خداوند به خاطر آن اين مقام را با لطف و رحمت خود مرحمت كرد.
⭕️مىپرسند: آن دو خصلت چه بودند؟
1⃣ در خلوت از خدا شرم مى كرديم مرتكب گناه شويم
2⃣ ديگر آن كه هر چه خداوند روزى ما كرده بود راضى بوديم.
🌺 فرشتگان مىگويند، اين مقام زيبنده شماست.
مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، ص: 423
@shahadat_arezoomee
🍃❤️❤️
شلمچہ 😍
ٺـــ💚ــو باشے و منــ🙋ـ
دݪ خوش💞ڪنار هم
تڪیہ بہ شونہهاتـ💑
ٺو با لباس خادمیتـ😍ـ و مڹ با چادر فاطمیمـ
#خادمے_با_ٺو_یہ
#چیز_دیگس 😍
@shahadat_arezoomee
🍃🕊
❤️ #دو_مدافع ❤️
قسمت ۵۹
با بے حوصلگے برش داشتم و جواب دادم
الو
الو سلام دختر کجایے تو؟چرا دانشگاه نمیاے؟
علیک سلام حال و حوصلہ ندارم مریم
وا ینے چے مثل ایـݧ افسرده ها نشستے تو خونہ
خوب حالا ... کارم داشتے ؟
آره اسماء میخوام ببینمت باهات حرف بزنم
راجب چے
راجب محسنے ازم خواستگارےکرده
خندیدم و گفتم:محسنے؟خوب تو چے گفتے؟
هیچے چپ چپ بهش نگاه کردم و بعدشم سریع ازش دور شدم
علے قبلا یہ چیزهایے بهم گفتہ بود ولے فکر نمیکردم جدے باشہ
خاک تو سرت مریم بعد از ۱۰۰سال یہ خواستگار برات اومده اونم پروندیش
خندیدو گفت:واقعا کہ ... حالا کے ببینمت ؟
دیگہ واسہ چے میخواے ببینیم؟تو کہ پروندیش
ݧ یہ کار دیگہ اے دارم حالا اگہ مزاحمم بگو
من کہ دارم میگم تو بہ خودت نمیگیرے
إ اسماء
شوخے کردم بابا بعد از ظهر بیا خونموݧ دیگہ هم زنگ نزݧ میخوام بخوابم
پروووو باشہ پس فعلا
فعلا
گوشے رو پرت کردم اونور و دوباره خوابیدم چشمام داشت گرم میشد کہ گوشیم دوباره زنگ خورد
فکرکردم مریم کلے فوشش دادم
بدوݧ اینکہ بہ صفحہ ے گوشے نگاه کنم جواب دادم
بلہ؟؟مگہ نگفتم دیگہ زنگ نزݧ؟
صداے یہ مرد بود رو صفحہ ے گوشے نگاه کردم محسنے بود سریع گوشے قطع کردم
خدا بگم چیکارت نکنہ مریم
دوباره زنگ زد صدامو صاف کردمو جواب دادم بلہ بفرمایید؟
سلام خوب هستید آبجے
بعد از ازدواجم با علے بهم میگفت آبجے از لحـݧ آبجے گفتنش خندم گرفت
ممنوݧ شما خوب هستید ؟
الحمدللہ ببخشید میخواستم راجب یہ موضوعے باهاتوݧ حرف بزنم
خواهش میکنم بفرمایید؟
ݧ اینطور ے کہ نمیشہ شما کے وقت دارید ببینمتوݧ
آخہ...
حرفمو قطع کردو گفت :علے بهم گفت بیام و ازتوݧ کمک بگیرم
اسم علے رو کہ آورد لبخند رو لبم نشست
بهتوݧ اطلاع میدم فعلا خداحافط
خداحافظ
چند دیقہ بعد گوشیم بازم زنگ خورد
ایندفعہ با دقت بہ صفحہ ے گوشے نگاه کردم با دیدݧ صفر هاے زیادے کہ تو شماره بود فهمیدم علے سریع جواب دادم
الو سلام
الو سلام اسماء جاݧ خواب بودے؟
ݧ عزیزم بیدار بودم
چہ خبر؟
سلامتے تو چہ خبر کے میاے؟
إ اسماء تو باز اینو گفتے؟دوهفتہ هم نیست کہ اومدم
إ خوب دلم تنگ شده
منم دلم تنگ شده حالا بزار چیزیو کہ میخوام بگم باید زود قطع کنم
با ناراحتے گفتم :خوب بگو
محسنے بهت زنگ زد دیگہ؟
آره
ازت کمک میخواد اسماء هرکارے از دستت بر میاد براش بکــݧ
باشہ چشم
مـݧ دیگہ باید برم کارے ندارے؟
ݧ مواظب خودت باش
چشم خداحافظ
خداحافظ
با حرص گوشے و قطع کردم زیر لب غر میزدم(یه دوست دارم هم نگفت)از حرفم پشیموݧ شدم.
حتما جلوے بقیہ نمیتونست بگہ
دیگہ خوابم پرید لبخندے زدم و از جام بلند شدم اوضاع خونہ زیاد خوب نبود چوݧ اردلاݧ فردا باز میخواست بره سوریہ
براے همیـݧ تصمیم گرفتم کہ با محسنے و مریم بیروݧ حرف بزنم
یہ فکرے زد بہ سرم اول با مریم قرار میزارم بعدش به محسنے هم میگم بیاد و باهم روبروشوݧ میکنم
کارهاے عقب افتادمو یکم انجام دادم و بہ مریم زنگ زدم و هموݧ پارکے کہ اولیـݧ بار با علے براے حرف زدݧ قرار گذاشتیم ،براے ساعت ۴قرار گذاشتم
بہ محسنے هم پیام دادم و آدرس پارک و فرستادم و گفتم ساعت۵اونجا باشہ
لباسامو پوشیدم و از خونہ اومدم بیروݧ
ماشیـݧ علے دستم بود اما دست و دلم بہ رانندگے نمیرفت
سوار تاکسے شدم و روبروے پارک پیاده شدم
روے نیمکت نشستم و منتظر موندم
مریم دیر کرده بود ساعت و نگاه کردم ۴:۳۵دیقہ بود شمارشو گرفتم جواب نمیداد
ساعت نزدیک ۵بود اگہ با محسنے باهم میومدݧ خیلے بد میشد
ساعت ۵شد دیگه از اومدݧ مریم ناامید شدم و منتظر محسنے شدم
سرم تو گوشیم بود کہ با صداے مریم سرمو آوردم بالا
مریم همراه محسنے درحالے کہ چند شاخہ گل و کیک دستشوݧ بود اومدن ...
❤️ #دو_مدافع ❤️
@shahadat_arezoomee
🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃
🌹ڪجا گلهاے پرپر میفروشند؟
🌹 #شهادٺ را مڪرر میفروشند؟
🌹دلم درحسرٺ پرواز پوسید
🌹ڪجاباݪ ڪبوترمےفروشند؟
🌷اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فےسبيلہ
🕊 ڪانال دلم آسموڹ میخاد🕊
#شبتون_شہدایی
@shahadat_arezoomee
🍃🌹🌹🍃🌹🌹🍃
🍃🌹🍃🌹🍃
#توسل_به_حسنین
«علیهم السلام»
🌹 یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الْمُجْتَبى یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹
🌹 یا اَبا عَبْدِاللهِ یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الشَّهیدُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ🌹
🌹🍃
🍃🌹🍃
🍃❤️
من بفداےچهره ے نورانے
ٺـــو...
چہ ڪردے مادر اینگونہ ترا خرید... 😔
هرڪہ عاشــق باشد نشانے از معشوقہ باخود دارد
شنیده ام ٺوهم مانند مادر پرڪشیدے...💔
#اولین_انتشار
#صبحتوڹ_شهدایے 🌹
@shahadat_arezoomee
🍃🌦
در این زمانہ اگر
به خاطر "حرف مردم"
تغییر ڪنی
.
این جماعتـ هر روز
تو را جور دیگر مےخواهند 😒
.
ولے😌☝️
لبخند خالق را به هیچ
حرفے ترجیح نده 😉
.
#حجابـ را "عاشقانه"
انتخابــ ڪن 😍🌸
🆔 @shahadat_arezoomee
🌧❄️💦
تا یادت میڪنم باران مي بارد؛
نميدانستم لمس خیالت هم
وضو مي خواهد!!
#عزیز_برادرم💜
#شهید_رسول_خلیلے
@shahadat_arezoomee
🍃❤️
َیَعنےِ مِي آیِد،آڹ رِوز...؟!!
{😭}
•||روے دستهاے عاشقان تابوٺ من||•💔
°اللهم الرزقناشهادة فے سبیلڪ°
@shahadat_arezoomee
🍃💕
🍃🕊
🌸السلام عَلیڪَ یاعَلےِ بنِ مٌوسَے الرِضاالمٌرتَضے🌸
#بہ_نیٺ_همہ_شهدا
@shahadat_arezoomee
🍃🕊🍃❣🍃🕊🍃
1_33323689.mp3
1.84M
👆👆👆
🔊 صلوات خاصه امام رضا(ع)
✅
🎤با نوای : حاج میثم #مطیعی
@shahadat_arezoomee
🍃🕊🕊🍃🕊🕊🍃
❤️ #دو_مدافع ❤️
قسمت ۶۰و۶۱
حالا امروز چطورے باهم رفتید خرید؟
واے بسختے
اسماء از خوشحالے نمیدونست چیکار باید بکنہ از طرفے هم خجالت میکشید و سرش همش پاییـݧ بود همہ چیم خودش حساب کرد
اخے الهے
گوشے و برداشتم و بهش زنگ زدم
۵دقیقہ بعد در حالے کہ سہ تا بستنے تو دستش بود اومد
اے بابا چرا باز زحمت کشیدید
قابل شمارو نداره آبجے
مریم بلند شدو گفت :
خوب مـݧ دیگہ برم دیرم شده
محسنے در حالے کہ بستنے و میداد بهش گفت:ماهم داریم میریم اجازه بدید برسونیمتوݧ
نه اخہ زحمت میشہ
نه چه زحمتے آبجے شما هم پاشید برسونمتوݧ
خندم گرفتہ بود
سرمو تکوݧ دادم رفتیم سوار ماشیـݧ شدیم
مریم و اول رسوندیم
بعد از پیاده شدݧ مریم شروع کرد بہ حرف زدݧ
اولش یکم تتہ پتہ کرد
إم چطوری بگم
راستش
یکم سختہ
حرفشو قطع کردم خوب بزارید مـݧ کمکتوݧ کنم راجب مریم میخواید حرف بزنید؟
إ بلہ از کجا فهمیدید؟
خوب دیگہ
راحت باشید آقاے محسنے علے سپرده هواتونو داشتہ باشم
دم علے آقا هم گرم راستش آبجے خانم سعادتے یا هموݧ مریم خانوم بہ پیشنهاد ازدواج مـن جواب منفے دادݧ دلیلشو نمیدونم میشہ شما ازشوݧ بپرسید؟
بلہ حتما دیگہ چے؟؟
دیگہ ایـݧ کہ مـن کہ خواهر ندارم شما لطف کنید در حقم خواهرے کنید،مـن...مـن... واقا بہ ایشوݧ علاقہ دارم اگر هم تا حالا نرفتم جلو بخاطر کارهام بود
خندیدم و گفتم : باشہ چشم هرکارے از دستم بر بیاد انجام میدم ایشالا کہ همہ چے درست میشہ...
❤️ #دو_مدافع ❤️
@shahadat_arezoomee
🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃