به دنبال شهادت...
من حسینی شده دست امام حسنم❤️🩹
برای شادیِ زهرا بگو ذکرِ حسن جان را
اگر توفیق میخواهی فقط راهش همین راه است .
- مادر شدنت مبارک اُمُّالحَسنین✨💚
تقدیر میکنم از ملتی که سخت
ایستاده و سر خودشو جلوی
نالایقان ِغاصب خم نمیکنه ؛
از زنانی که ریشه در ایمان و وطن دارن
و سست نمیشن در قبال کسانی
که بیدلیل و ناحق سرظلم با آنها گرفتن ..
از کودکانی که پا جای پای شهیدان
کشته در راه حق میذارن و گرفتن جان
در دست برایشان نشان غیرت و حیاته .
از مردانی که کمال ایستادگی رو در قدم هاشون، در استقامتشون و در عشقی
که براش جون میذارن میشه دید .
و در آخر حقیقتی که واضحه اینه ؛
[ اسرائیل ناکام ِکشوریه که طمعشو کرده . ]
#حرفدل
#دستنویس
حضرتعبـٰاس(ع) اِنقدرکهزیبابودن
بانقابرفتوآمدمیکردن.
میگفتن :
نمیخوامکسۍبـٰادیـدنِمنبهگناه
بیفته . .
ولیحالایهعدهآدمِبهظاهرمذهبیکلی
تیپمیزننوباعثمیشندلچندتا
جوونبلرزه . .
کآرشونوبـٰاگفتنِاینکهجوونبایدتیپش
امروزیباشهوغیرتشعلَوۍباشه
توجیهمیکنن!!
⸤فِکرنمیکنینیـهجاۍِراهواشتبـٰاه
اومدین...؟!
به دنبال شهادت...
من حسینی شده دست امام حسنم❤️🩹
شبهای اجابت دعای ماست
دعا کنیم که حسن باحرم شود...
یهبنده خدایی میگفت :
هر موقع آب نوشیدی ؛ بگو یاحسین ..
اما این روزها که آب میبینیُ
نمیتونی بنوشی ، بگو یاعباس !(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مُشکل دارم، چیکار کنم حل بشه؟
حاجی شما گِرههاتونو چطوری وا میکنید؟
• حاج آقا حسین انصاریان
زندگی ی جوری چند وقته داره بهم فشار میاره و همه چی باهم داره اتفاق میوفته ک میگم به کجا چنین شتابان؟!🥲💔
رفقا این حرفای بنده کاملا دلی پس اگر میخوایید جایی استفاده کنید با ذکر اسم کانال یا بنده باشه ممنون میشم ازتون🌱
میگه روزِ قیامت که برپا شد،
کفِ زمین مثلِ کوره داغ میشه
و خورشیدِ قیامت حرارتِ صد چندان داره...
یعنی خورشید از طبقه ی چهارمِ آسمان
به طبقه یِ اول میاد و نزدیکتر میشه.
همه انسان ها حاضر میشن...
نگاهی به کارنامه یِ اعمال میکنن
و اونایی که خطاکارانِ خلق هستن
و کارنامه یِ اون ها از ثواب خالیه
عرقِ شَرم بر پیشانیِ اون ها میشینه.
گناهکار که میگم گناهش در حدِ یه قضا شدنِ نماز نیستا! روایت میگه اونایی که دیگه خودشون از نجات نا امیدن...
دارن می برن دیگه برایِ عذاب.
خدا ندا میده ای بنده یِ من!
پیش من یه امانتی داری.
ملائکه یِ عذاب رو امر میکنه صبر کنین!
نبریدش تا امانتیش رو بهش بدم...
یه دُر و سنگِ قیمتیِ بسیار درخشان میارن
به قدری درخشان که میگه نور و برقِ اون
تمامِ قیامت رو روشن میکنه...
بنده متعجبانه به خدا عرض میکنه:
خدایا این دُر دیگه چیه؟
من که از این چیزا ندارم و روحم ازش بی خبره!
خدایِ بزرگ در جواب بهش میگه:
این دُر فقط یک قطره یِ اشکیه که تو
در مصیبتِ سَروَرِ جوانان بهشت، فرزندِ پیامبرِ آخرالزمان و سَرور شهیدان و مظلومان گریستی...
خدا میگه:
ما اون قطره یِ اشک رو ضایع نکردیم و اون رو در صدفِ رحمت و لطف خودمون نگهداشتیم و از برات حفظ کردیم تا در چنین روزی که روزِ حسرت و درماندگیه، به کارت بیاد! ما این دُر رو خریداریم و قیمتش رو هیچکس جز ما نمیتونه پرداخت کنه اما باید اون رو پیشِ انبیاء ما ببری تا رویِ اون قیمت گذاری کنن...
اون بنده همون یک دُر رو پیشِ حضرت آدم می بَره و بهش میگه قیمت بذار...
جنابِ آدم میگه من قیمتی براش نمیدونم!
پیش نوح می بره و همین جواب رو می شنوه...
پیش جنابِ ابراهیم می بره و ابراهیمِ نبی پاسخ میده و قیمتش رو نمیدونم و جواب رو بر عهده یِ پسرش اسماعیلِ نبی میذاره اما جنابِ اسماعیل هم میگه نمیدونم و همینطوری پشتِ سرِ هم این پیامبر جواب رو به اون پیامبر حواله میکنه و اینقدر می چرررخه تا میرسه به پیامبرِ خاتم حضرت محمد...