eitaa logo
♥️شـهیـد احـمـد مَــشـلَــب♥️
1.3هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
46 فایل
بسمه‌تعالی❣️ ‌ و‌قسم‌بہ‌‌نگاه‌زیبایت! ‌ ‌شروع‌خادمی1401/4/2 _‌کپے؟! +صلوات‌برای‌ظهور‌فرج‌آقاعج‌الله‌وسلامتیِ‌ رهبری🙂💙 + روزمرگی؟ نه ‌ ‌کانال حرف ناشناس مون: @Nashanas_ahmad لفت=15صلوات بفرست😉 {این‌کانال‌زیر‌نظر‌مهدی‌فاطمه‌ست‌مومن☺️🌱}
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 پند و اندرز 💚 : 📜 وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ، رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ. 📖 كر است گوشى كه بانگ بلند پندها را نشنود، و آن كس را كه فرياد بلند كر كند، آواى نرم حقيقت چگونه در او أثر خواهد كرد، قلبى كه از ترس خدا لرزان است، همواره پايدار و با اطمينان باد. 📚 نهج البلاغه، خطبه ۴. ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
💢 پرهیز از دوستی با احمق 💚 : 📜 لَا تَصْحَبِ الْمَائِقَ، فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ. 📖 همنشينِ بى‌خرد مباش، كه كار زشت خود را زيبا جلوه داده و دوست دارد تو همانند او باشى. 📚 نهج البلاغه، حکمت ۲۹۳. ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
♥️شـهیـد احـمـد مَــشـلَــب♥️
_
بغل‌وا‌کن‌ ؛ همیشہ‌بغلِ‌یہ‌پدر‌واسہ‌بچش‌ ! ازهزارتا‌دوا‌‌درمون‌ِ‌‌دنیا‌‌مُسکن‌تره‌‌عزیز ِدلم🫀؛)‌ ️ ‌╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
روزِ‌اول‌که‌نامَش‌را‌بردم ؛ دلم‌آرام‌گرفت‌وشیرین‌کام‌شدم ! جان‌و‌جهانَم .. روح‌وروانَم .. خلاصہ‌شددراو روزوشب ؛ شب‌وروز وگاه‌و‌بی‌گاهِ‌من .. شدعشق‌بازی‌بانامَش ' ومن‌یک‌رفیق‌دارم کہ‌بادنیا‌معامله‌اش‌نمیکنم .. نامش حسین است❤️‍🩹🧑🏻‍🦯 ومن .. رفیق‌بارزتَرازاوندیده‌ام!! ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
نوشته‌،بود‌آخرین‌کسی‌که قبل‌از‌خوابت‌بهش‌فکر‌میکنی همون‌کسیه‌که‌صاحب‌واقعی‌قلبته فکت‌قشنگی‌بود:)) ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹ممکنه تکراری باشه اما پراز رمز وراز 💢 دستانی ترک خورده!! 🔰وارد داروخانه شدم و در صف انتظار ایستادم تا نسخه‌ام را تحویل بگیرم. لابه‌لای همهمه مشتریان صدای خش‌دار مردی روستایی توجهم را جلب کرد، با صدای بلند گفت: کرم ضد سیمان دارین؟ 🔸متصدی داروخانه که انگار چیزی بامزه شنیده باشد، پوزخندی زد و با لحنی تمسخرآمیز گفت: کرم ضد سیمان؟ بله که داریم! کرم ضد تیرآهن و ضدآجر هم داریم. 🔹متصدی قیافه حق به جانب گرفت و گفت: ایرانی می‌خوای یا خارجی؟ ولی گفته باشم، خارجیش گرونه‌ها! 🔸مرد روستایی چیزی نگفت. فقط دست‌هایش را بالا آورد و به آنها خیره شد. زبر، ترک‌خورده و پوشیده از شیارهای عمیق بودند، انگار که سیمان و آجر، پوستش را بلعیده باشند. 🔹بعد نگاهش را به چهره متصدی دوخت و آرام گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم، دستام زبر شده، نمی‌تونم صورت دخترمو ناز کنم، اگه خارجیش بهتره، خارجی بده. 🔸لبخند تمسخرآمیز متصدی، آرام آرام روی لب‌هایش یخ زد. انگار برای اولین بار، چیزی فراتر از یک مشتری معمولی را می‌دید. دستانی که تمام روز آجرها را جا‌به‌جا کرده بودند، حالا تنها آرزویشان نوازش گونه‌های لطیف یک کودک بود. ╭─✨🌸─↷ │    𝐉𝐨𝐢𝐧➴ ╰─➛ @shahed_moshaleb