خداوندا! تو خود شاهدی که من تعهد این آزادی را با گذراندن تمام وقت و هستی خویش ارج نهادم. با تمام دردها و رنج هایی که بعد از انقلاب بر جانم وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را می دانم که این سران تازه به دوران رسیده، نعمت آزادی را درک نکرده اند چون دربند نبوده اند یا در گوشه های تریاهای پاریس، لندن و هامبورگ بوده اند و یا در ... .
شهید#محمدعلی_جهان_آرا
🌷@shahedan_aref
🔔 از تماشای این عکس معروفش، سیر نمی شویم. جوان زیبای داخل سنگر که روی پیکر هم رزمش افتاده و هر دو به شهادت رسیده بودند، هر چشمی را گرفتار خود می کند. اما این شهید، راه و رسم ننه علی اش را پیش گرفته بود...
📖 #قصه_ننه_علی
✍🏻 به قلم: مرتضی اسدی
🥀روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
🌐 سفارش کتاب قصه ننه علی 👇👇👇
https://b2n.ir/s87901
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🔔 از تماشای این عکس معروفش، سیر نمی شویم. جوان زیبای داخل سنگر که روی پیکر هم رزمش افتاده و هر دو به
#داستان_سوم
قصه ننه علی
فصل اول : خداحافظ بهار!
قسمت اول
به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم و از پله های طبقه اول پرت
شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج می رفت. حسین از پله ها
پایین آمد؛ اشاره کردم، برگردد. میدانست هروقت من و پدرش دعوا می کنیم،
او حق دخالت ندارد. صدای گریه ی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به
طرفم آمد؛ گفتم حتما ترسیده و میخواهد دلجویی کند. گوشه ی لباسم را
گرفت، پیراهنم را دور گردنم پیچید و مرا روی زمین تا جلوی در حیاط کشاند.
دست و پا می زدم، نفسم بالا نمی آمد، کم مانده بود خفه شوم. از زمین بلندم
کرد و با پای برهنه هُلم داد بیرون خانه و در را پشت سرم بست. بلند شدم، آرام
چند ضربه به در زدم و گفتم: «رجب! باز کن. شبه بی انصاف! یه چادر بده سرم
کنم. » زنجیر پشت در را انداخت و چراغهای خانه را خاموش کرد.
پشت در نشستم. از خجالت سرم را پایین میانداختم تا رهگذری صورتم را
نبیند. پیش خودم گفتم: «اینم عاقبت تو زهرا! مردم با این سر و وضع ببیننت
چه فکری میکنن؟! » یکی دو ساعتی کنار پیاده رو نشستم. آخر شب کسی جز من در خیابان دیده نمیشد. سرما به جانم افتاده بود. گاهی چند قدم راه می رفتم
تا دست و پایم خشک نشود.
ماشین پلیس از کنارم رد شد و کمی جلوتر توقف کرد.
🥀 روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
🌷@shahedan_aref
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#شادی_روح_شهدا_صلوات🕊🌹
🌷@shahedan_aref
❣امروز روز عمل است و حساب نیست و فردا روز حساب است و عمل نیست، خلاصه کوله بارتان را ببندید و به فکر آخرت باشید، دل به دنیا نبندید و به فکر آخرت باشید و مشغول لهو و لعب دنیا نشوید که سخت فریبنده است و انسان را به اسفلالسافلین می اندازد ولی وای که اکثرالناس لایشعرون. شما ای بندگان خدا پرهیزگار باشید و از دنیا بهراسید زیرا دنیا اگر برکسی جاوید می ماند و یا کسی در دنیا باقی ماندنی بود بر این ابدیت و جاودانگی پیامبران خدا بیش از همه شایسته و سزاوار بودند لیکن خدای متعال دنیا را سرای امتحان و اهل آن را برای فنا و کوچ آفریده است. تازگی ها و نوآوری های دنیا فرسوده می شود و نعمت های آن رو به اضمحلال و نابودی می نهد. شادیهایش به غم و اندوه تبدیل می گردد زیرا دنیا منزلی گذرا و کوچگاه است. پرهیزگار باشید شاید شما رستگار شوید.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: عبدالحمید تقیزاده بهبهانی
ولادت: ۱۳۴۶/۵/۳۰
شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۶
محل شهادت: بیمارستان شهید چمران تهران
علت شهادت: جراحات شیمیایی
نام عملیات: کربلای پنج
شهید#عبدالحمید_تقی_زاده_بهبانی
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍قسمتی از مناجات عارفانه سردار شهید #ماشاءالله_رشیدی...
🌷@shahedan_aref
شهید آوینی:
تحولاتی که این روزها در کره زمین روی می دهد نوید عصر دیگری را می دهد که در آن ابوالهول از اریکه قدرت به زیر خواهد افتاد و غرب از هم فرو خواهد پاشید و تمدنی دیگر ، نه از شرق و نه از غرب ، که از خاورمیانه بر خواهد خاست...
منبع: مقاله ايمان منجی جهان فردا
صبحتون شهدایی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
💬 | #پیام_جدید
متن پیام:
با سلام و صبح بخیر و عرض تسلیت دهه آخر صفر خدمت شما بزرگواران دستتون درد نکنه خدا خیرتون بده از مطالب استفاده می کنیم یه سوال دارم .
می خواستم بدونم تو قسمت صدو دوم زندگی نامه و خاطرات شهید احمد نیری ، نوشته شده که حمید رضا در اطراف قبر او در بهشت زهرا دفن شده .حالا این حمید رضا نیری برادر احمد نیری ؟ یا اشتباه تایپی پیش اومده البته تو قسمت صدو یکم هم صحبت از حمید رضا شده .ممنون میشم پاسخ بدین .نگاه حضرت زهرا س بدرقه ی زندگیتون باشه 🤲🤲🤲الهی آمین
سلام مخاطب گرامی!
حميد رضا نيري در بدو پيروزي انقلاب در تسخير اماكن طاغوتي نيز فعاليت مسلحانه داشت و بعد از انقلاب با توجه به فرمان امام خميني در كميته امداد نيز فعاليت مي كرده است و مدتي نيز در منطقه چالكاء (( شمال )) در رابطه با ضد انقلابيون در آن منطقه فعاليت مي كرده است. بعد به طور افتخاري طي مدارك موجود از طرف اداره آموزش و پرورش خواستار اعزام به بخش كردستان برای آموزش جوانان به آن منطقه اعزام گرديد. بعد از مدتي به خاطر آغاز جنگ و اعزام نمودن مشمولين منقضي 56 خيلي سريع آماده اعزام به جنگ شد و در تاريخ ۲۴/۹/۵۹ در منطقه آبادان ماهشهر و به عنوان فرمانده گروهان و به علت نرسيدن مهمات به درجه رفيع شهادت نائل آمد ولي به علت مورد ديد بودن منطقه ، پيكر مطهر اين شهيد در تاريخ ۲۴/۳/۶۰بدست نيروهاي اسلام افتاد و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد . لازم به توضيح مي باشد كه برادر ديگر ايشان احمد علي نيري دومين شهيد از اين خانواده مي باشد كه در تاريخ ۲۷/۱۱/۶۴ در عمليات والفجر (اروند رود) به درجه رفيع شهادت نائل گرديده است .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بیانات رهبر انقلاب درباره شهید شوشتری
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمتی از وصیتنامه طلبه شهید مدافع حرم:
... در ادامه به تمام برادران عرض میکنم حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای(حفظه الله) ولی امر تمام مسلمین جهان است.
اگر کسی میخواهد بداند تابع و مرید شهدا است باید مطیع این سید بزرگوار باشد.
شهید#محمدامین_کریمیان🕊🌹
🌷@shahedan_aref
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#شادی_روح_شهدا_صلوات🕊🌹
🌷@shahedan_aref
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.
شهید#علی_اکبر_شیرودی
🌷@shahedan_aref
❣به این قشنگی که تو شهید شدهای
ما حتی نمیتوانیم بخوابیم ....
شهادت : ۱۳۶۵/۲/۱۲
فکه / عملیات سیدالشهداء
شهید#احمد_عسگری🕊🌹
🌷@shahedan_aref
✅ بردگی مدرن
💠 عجبا ! میگوید ؛ زن حق نداشت که با مردان نشست و برخاست کند ، اما من میگویم : برعکس ! در محیط های پاک اسلامی این مرد بود که حق نداشت در نشست و برخاست ها از زن بیگانه بهره برداری کند .
این مرد است که همواره حرص میورزد که زن را وسیله چشم چرانی و کام جویی خود قرار دهد .
هیچگاه مرد به طبع خود مایل نبوده حائلی میان او و زن وجود داشته باشد و هر وقت که این حائل از میان رفته ، آن که برنده بوده مرد بوده است و آن که باخته و وسیله شده زن .
امروز که مردان موفق شدهاند با نام های فریبنده آزادی و تساوی و غیره ، این حائل را از میان ببرند زن را در خدمت کثیف ترین مقاصد خویش گرفته اند . بردگی زن ، امروز به چشم میخورد که برای تأمین منافع مادی یک مرد در یک مؤسسه تجارتی خود را صد قلم برای جلب مشتری مرد میآراید و به صورت « مانکن » درمیآید و شرف خود را در ازای چندرغاز حقوق میفروشد .
[ منبع : مسئله حجاب ، ص ۴۸ ]
(استاد شهید مرتضی مطهری(ره) )
🌷@shahedan_aref
❣یادی از سردار شهید عبدالرسول محمدپور
🌷هفته ای دو روز روزه مستحبی میگرفت. روزهای دوشنبه به نیت سلامتی امام زمان و روزهای پنج شنبه به نیت سلامتی امام خمینی .
بار ها شاهد بود بعد از نماز دست هایش را رو به آسمان می گرفت و می گفت: خدایا همه عمر مرا بگیر و به عمر امام اضافه کن.
می گفتم این چه دعای است که می کنی؟
برای اینکه ما ناراحت نشویم می گفت: حالا که کنار شما زنده نشسته ام و خدا هم همین الان دعایم را مستجاب نمی کند!
هرگاه عکس امام را می دید، صلوات میفرستاد. می گفت وقتی جنازه ام را برای شما آوردند، عکس امام را به جای قلبم بگذارید.
وقتی جنازه اش را آوردند قلب نداشت، به جای قلبش عکس امام را گذاشتیم.
شهید#عبدالرسول_محمدپور🕊🌹
🌷@shahedan_aref
❣ آبروی شهر ؛ شهید جمعه رجبی
🌷« قبر مرا خیلی ساده و بی آلایش بسازید. خیلی دلم میخواهد همانند قبرهایی باشد که در دهکدههای دور از گِل درست شده و سنگی را بالای سر و پایین سر آن نشاندهاند.
🌷حتماً قبر مرا با گِل تنها درست کنید، مانعی ندارد اگر میگوئید بی ارزش است. من میگویم ارزش و آبرو در شکل لباس و یا قبر نیست بلکه در این است که زندگی من چگونه گذشته و مرگم در چه راهی فرا رسید... جمعه رجبی 59/6/22 »
شهید#جمعه_رجبی🕊🌹
🌷@shahedan_aref
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘
💥 قسمت هشتاد و نهم : اوج مظلومیت ( بخش چهارم)
👤 راوی: مهدی رمضانی
ساعتي بعد حجم آتش دشمن خيلي زيادتر شد. ديگر هيچكس نميتوانست
كاري انجام دهد.
عصــر 22 بهمن، کماندوهاي دشــمن پــس از گلوله باران شــديد کانال،
خودشــان را به ما رســاندند! يکدفعه ديديم که لوله اسلحه عراقيها از بالاي
کانال به طرف ما گرفته شد!
يک افسر عراقي از مسير پله اي که بچهها ساخته بودند وارد کانال شد. يک
سرباز هم پشت سرش بود.
به اولين مجروح ما يک لگد زد. وقتي فهميد که او زنده اســت، به ســرباز
گفت: شليک کن.
سرباز هم با تير زد و مجروح ما به شهادت رسيد.
مجروح بعدي يک نوجوان
معصوم بود که افسر بعثي با لگد به صورت او زد! بعد به سرباز گفت: بزن
سرباز امتناع کرد و شليک نکرد! افسر عراقي در حضور ما سر او داد زد. اما
سرباز عقب رفت و حاضر به شليک نشد!
ُ افسر هم اسلحه کلت خودش را بيرون آورد و گلوله اي به صورت او زد.
سرباز عراقي در کنار شهداي ما به زمين افتاد! افسر عراقي هم سريع از کانال
بيرون رفت! بعد به نيروهايش دستور شليک داد و...
دقايقي بعد عراقيها، با اين تصور که همه افراد داخل کانال شهيد شدهاند، برگشــتند.
ديگر صداي تيراندازي نميآمد.
با غروب آفتاب سکوت عجيبي
در فکه ايجاد شد!
من و چندين نفر ديگر که در ميان شهدا، زنده مانده بوديم از جا بلند شديم.
کمي به اطراف نگاه کرديم. کســي آنجا نبود. بيشــتر آنهــا که زنده بودند
جراحت داشتند.
هوا كاملا تاريک بود که حرکت خودمان را آغاز کرديم و
قبل از روشن شدن هوا خودمان را به نيروهاي خودي رسانديم و...
📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻
شهید #ابراهیم_هادی 🌹🕊
🌷@shahedan_aref
..
☘درخواست شهید باقری از امام رضا (علیه السلام)
شهید حسن باقری با نام واقعی غلامحسین افشردی، جوانترین فرمانده در دوران دفاع مقدس بود و هنگام شهادت، سِمت قائممقامی فرماندهٔ نیروی زمینی سپاه را برعهده داشت.
در یکی از سفرهایی که شهید باقری به مشهد داشت، از امام رضا(علیهالسلام) طلب شهادت کرده بود. همان سفری که همراه آقای رضایی رفته بودند و حرم را بخاطر آقای رضایی خلوت کرده بودند.در آن خلوت حرم، او حرف هایش را زده بود. حتی آقای واعظ طبسی، دعای حفاظت امام رضا (علیهالسلام) را به او داده بود.وقتی برگشت پرسیدم: «از آقا چه خواستی؟» جواب داد: «رفتم پیش امام رضا (علیهالسلام) خواستم و حالا هم منتظر هستم.»
با این حرف لبخندی روی لب هایش نشست و یک حلقه اشک در چشمانش.
شهید#حسن_باقری
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
#داستان_سوم قصه ننه علی فصل اول : خداحافظ بهار! قسمت اول به طرفم حمله کرد، تعادلم را از دست دادم
فصل اول : خداحافظ بهار!
قسمت دوم
ماشین پلیس از کنارم رد شد و کمی جلوتر توقف کرد. دنده عقب گرفت
و برگشت. مأمور پلیس نگاهی به من انداخت و گفت: «خانوم! چرا اینجا
نشستی؟! پاشو برو خونه ت؛ دیروقته! » سرم را بالا گرفتم و گفتم: «من خونه
ندارم، کجا برم؟! » از ماشین پیاده شد و به طرفم آمد. کنارم ایستاد. از زمین بلند شدم تمام تنم میلرزید؛ سرما تا مغز استخوانم رفته بود. ابرو در هم کشید و
گفت: «یعنی چی خونه ندارم؟! بهت میگم این جا نشین! » دستانم را بردم زیر
بغلم تا کمی گرم شوم، گفتم: «تا صبح هم بگی، جواب من همونه که شنیدی!
من خونه ندارم. بچههام شهید شدن. شوهرم از خونه بیرونم کرده. از امشب خونه ی من بهشت زهراست. » جا خورد، انتظار شنیدن همچین جوابی را
نداشت. رفت سمت ماشین، کمی ایستاد، دوباره به طرفم برگشت.
- کمکی از دست من برمیاد مادر؟! میخوای با شوهرت حرف بزنم؟!
- فایده نداره پسرم. خون جلوی چشمش رو بگیره، استغفرالله خدا رو هم
بنده نیست. به حرف هیچ کس گوش نمیده.
سرش را پایین انداخت و گفت: «حاج خانوم! نمیشه که تا صبح تو این
سرما بمونی! دوستی ، فامیلی، کسی رو داری ببرمت اونجا؟! » با گوشه ی روسری بینیم را پاک کردم؛ معلوم بود سرما خورده ام. در جوابش گفتم: «یه داداش
دارم که چند ساله با هم رفت وآمد نداریم. خیلی وقته ندیدمش... » با احترام
در ماشین را برایم باز کرد. نشستم داخل تا گرم شوم. باران نم نم میبارید. پیش
خودم گفتم: «ببین زهرا! آسمون هم داره به حال تو گریه میکنه. »
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
🌷@shahedan_aref
❣تا شهید نشوم از پای نمی نشینم. با چند صد تومان پساندازم، برای بچهها لباس بخرید. کتابهایم را به برادران و دوستانم بدهید. هر کسی که از من طلب دارد بگیرد. به کسی که بدهکارم بدهید.
«قسمتی از وصیتنامه»
🌷شهید: ابراهیم آبروشن
تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۴/۱۱
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۲۰
محل شهادت: خرمشهر
نام عملیات: بیت المقدس
شهید#ابراهیم_آبروشن🕊🌹
🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥توصیف حاج قاسم از حالات بُکا شهید مغنیه در زمان مشاهده فیلم امام رضا(ع)
🌷@shahedan_aref