eitaa logo
هر روز با شهدا
67.8هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای نماز جماعت زندان شهید سیدحسین علم الهدی در سال 53 حسین را دستگیر کردند او را به بند نوجوانان زندان بردند. زندانیان این بند، نوجوانانی بزهکار بودند که به جرم دزدی و دعوا و ... به زندان افتاده بودند. وقتی حسین وارد این بند شد، بعضی از زندانیان او را مسخره می‌کردند و می‌گفتند:با کی دعوا کردی؟ چی دزدیدی؟ و اما حسین با صبر و حوصله به زودی توانست چند نفر از آنها را نماز خوان کند. چند روز بعد ماموران زندان ناگهان متوجه شدند که همان نوجوانان بزهکار،به امامت حسین، نماز جماعت می‌خوانند و جلسه‌ قرائت قرآن بر پا کرده‌اند به دنبال گزار ش ماموران، حسین را از این بند خارج کردند تا چند سال بعد، هر چند وقت یکبار، یکی از آن نوجوانان بزهکار به سراغ حسین آمده و می‌گفتند، حسین آقا در زندان ما را هدایت کرد. ماموران زندان به ساواک گزارش دادند که حسین، نوجوانان بزهکار زندان را نماز خوان کرده است، بلافاصله مامور ساواک وارد زندان شد و حسین را زیر مشت و لگد قرار داد و بعد او را از بند بیرون برده و به درختی که در حیاط زندان بود، ریسمان پیچ و او را در هوای سرد زمستان رها کرد پس از گذشت چندین ساعت، نیمه‌های شب مامور دیگری ریسمان را باز کرد و حسین را که از حال رفته بود، به سلول زندانیان سیاسی منتقل کرد در میان تاریکی سلول، یکی از برادران از خواب برخاسته و نام زندانی تازه وارد را سوال کرد. همین که حسین خودش را معرفی کرد، آن برادر جای خودش را به حسین داد تا استراحت کند و خودش نشست. زیر آن سلول به حدی تنگ بود که باید چند نفر بنشینند تا دیگران بتواند بخوابند. 🌷@shahedan_aref
🔴این چهره را بقصد زیارت تماشا کنید. 🔹محمد حسین یوسف الهی شهیدی که حاج قاسم وصیت کرده بود کنارش دفن بشه و همسایه همیشگی اش بشود. 🔹خاطره ای کوتاه از شهید:بخاطر بارندگی زیاد،ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل میدادند،نمیتونستن آن را بیرون بیاورند . شاید حدود ۱۰ نفر از بچه ها با هم تلاش کردند اما موفق نشدند،حسین از راه رسید و گفت: این کار منه ، زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از اونهمه آب و گل بیرون کشید.یکی از بچه ها گفت: تو دعا خوندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاد گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمیداد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را نمایان میکرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی بنظر میرسید، اونو حل میکرد، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. 🔹کارهایی که باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد:از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود، نماز شب خوان بود و دائما ذکر خدا میگفت. شهید ❤️ 🌷@shahedan_aref
📌 ۱۶ دی، روز شهدای دانشجو 🔹 شانزدهم دی ماه، سالروز حماسه‌ی هویزه و یادبود شهدای دانشجو، داستانی از شجاعت و ایثار است. در این روز گروهی از دانشجویان به فرماندهی شهید سید محمدحسین علم‌الهدی، در عملیاتی در منطقه هویزه، با تجهیزات بسیار محدود در مقابل نیروهای زرهی ارتش بعثی عراق ایستادگی کردند. 🔸با موفقیت اولیه‌ی نیروهای ایرانی، دانشجویان موفق شدند خاکریزهای دشمن را تصرف و تعدادی از نیروهای عراقی را به اسارت بگیرند. اما به دلیل قطع پشتیبانی از آنان (به دستور بنی‌صدر خائن) دانشجویان در محاصره‌ی کامل نیروهای عراقی قرار گرفتند. این محاصره، به نبردی سنگین و طولانی منجر شد که در آن، دانشجویان با کمترین امکانات و در شرایط بسیار دشوار، تا آخرین نفس مقاومت کردند. 🔹شهید علم‌الهدی، فرمانده‌ جوان این عملیات، رهبری شجاعانه و دلسوزانه‌ای از خود نشان داد. او و یارانش، در این نبرد نابرابر، به شهادت رسیدند. خاطرات و وصیت‌نامه‌های این شهدا، جزئیات بیشتری از نحوه‌ی مبارزه و شهادت آن‌ها را نشان می‌دهد. با وصیت شهید علم الهدی پیکر این شهید (بعد ازگذشت سه سال از شهادت و تفحص) در محل شهادت خود به خاک سپرده می‌شود و گلزار شهدای هویزه بنا می‌شود. 🌷@shahedan_aref
✅ادای احترام به فرمانده @sarbaz_qasem
ما دنیایی را جدی گرفته‌ایم که شما به آن خندیدید و رفتید ....❤️ 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه شهدا برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله صفحه124 🌷@shahedan_aref
8.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم کنترل تلفن سردار سلیمانی از دمشق تا شب حادثه 🌷@shahedan_aref
مصطفی خیلی بی ریا بود... ازمنطقه که میگفت یک بار نگفت من ... همش میگفت بچه ها. کمتر کسی میدونست فرمانده گردان شده. صحبت هایش همیشه با این حرف حضرت امیر بود: چه بسیارند عبرت ها و چه اندک عبرت گیرنده ها... 🌹دوستی رو چند روز قبل جایی دیدم که از همرزمان شهید بود .میگفت : مصطفی رو لحظه شهادت هم دیدم .میگفت : همیشه موقع عملیات بچه هارو جمع میکرد یک گوشه و میگفت که هیچوقت مغرور نشید به اینکه اینجا چه کاره اید... میگفت همه را در یک سطح میدونست وفرق نمیگذاشت. میگفتن که هر جا به معبری میرسیدند که خطرناک بود مصطفی خودش اول میرفت تا اگر اونجا تو تیررس دشمن بود سپر انسانی بقیه بشه و نگذارد بقیه صدمه ببینن. همون اقا میگفت: با دشمن فاصلمون کم بود رفیقمون رفت برگ درخت زیتون بیاره برای استتار که یهو با تیر زدنش. میگفت اون یک تیکه زیر آتش بود... مصطفی رفت زیر آتیش دشمن و اون شهید را بیرون کشید. ‍ شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref