eitaa logo
هر روز با شهدا
59.6هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2هزار ویدیو
19 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهدا شمع محفل بشریتند. شهدا در قهقهه مستانه شان ودر شادی وصولتشان عند ربهم یرزقون اند واز نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب 《 فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی》 پروردگارند🌷🌷🌷 ... ✋💔 🌷@shahedan_aref
😍خان طومان یا خرمشهر؟👇 ✅️خاطرات شهید مدافع علی عابدینی وقتی صحبت از شهادت به میان می‌آید زبان قاصر می‌شود از بیان ایثار، فداکاری، دلاوری، شهامت و شهادت طلبی مردانی که شجاعانه و غیرتمندانه برای دفاع از حریم اسلام ناب محمدی(صلی الله علیهوآله) پای در رکاب جهاد کردند و صبورانه اذن رفتن گرفتند. علی عابدینی شهید مدافع حرم و عضو یگان صابرین لشکر ۲۵ کربلا بود که بهار ۹۵ در سن ۲۷ سالگی برای مبارزه با تروریست‌ها و دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) عازم سرزمین شام شد و در منطقه خان طومان به همراه تعدادی از دوستانش هنگام نبرد با دشمنان اسلام به شهادت رسید.. شهید مدافع حرم کتاب 🌷@shahedan_aref
ترکشی به پهلویش اصابت کرد وقتی بر زمین افتاد از ما خواست که بلندش کنیم روی پاهایش که ایستاد.. رو به سمت کربلا دستش را روی سینه نهاد و آخرین کلمات را بر زبان جاری کرد گفت: السلام علیڪ یا اباعبدالله... موقع خاکسپاری با اینکه ۶روز از شهادتش گذشته بود ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه‌اش قرار داشت.. شهید 🌷 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تشییع ۳ شهید مرزبان خراسانی در مشهد 🔹پس از این مراسم، پیکر شهید حیدری به قوچان، شهید صیفی‌نژاد به سرخس و شهید جمالزاده به چناران برای تشییع و خاک‌سپاری منتقل خواهند شد. 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سردار شهید محمود شهبازی 🌱دربیان امام خامنه ای🌱 🌷@shahedan_aref
مادر در خواب، پسر شهیدش را می‌بیند، پسر به او می‌گوید: در بهشت جایم خیلی خوب است، چه چیزی می‌خواهی برایت بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خواهم؛ فقط جلسه قرآن که می‌روم، همه قرآن می‌خوانند و من نمی‌توانم بخوانم، خجالت می‌کشم، می‌دانند من سواد ندارم، می‌گویند همان سوره توحید رو بخوان، پسر می‌گوید: نماز صبحت را که خواندی قرآن را بردار و بخوان! بعد از نماز، یاد حرف پسرش می‌افتد، قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت‌الله نوری.همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند، حضرت آیت‌الله نوری‌همدانی نزد مادر شهید می‌روند، قرآنی را به او می‌دهند که بخواند، به راحتی همه جای قرآن را می‌خواندداما بعضی جاها را نه! می‌فرمایند: «قرآن خودتان را بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط، آیت‌الله نوری با گریه، چادر مادر شهید را می‌بوسند و می‌فرمایند: «جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرآن قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.» شهید 🌷@shahedan_aref
🌷 🌷 .... 🌷حضرت آقا آمده بودند کرمان. مثل همیشه یکی از برنامه‌هایشان دیدار با خانواده شهدا بود. قرعه افتاده بود به نام ما. دیگر از خدا چه می‌خواستیم؟ وقتی آمدند حاج قاسم هم همراهشان آمده بود. لا‌به‌لای حرف‌ها از فرصت استفاده کردم و رو به حضرت آقا گفتم: «آقا ان‌شاءاللّه فردای قیامت همه ما رو که این‌جا هستیم شفاعت کنید.» فرمودند: «پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کنند.» بعد هم خم شدند و سرشان را به‌طرف حاج قاسم گرداندند. نگاهی به حاجی کردند و فرمودند:... 🌷فرمودند: «این آقای حاج قاسم هم از آن‌هایی است که شفاعت می‌کند ان‌شاءاللّه.»حاجی سرش را انداخت پایین. دو دستش را گرفت روی صورتش. ــ بله! از ایشان قول بگیرید به شرطی که زیر قولشان نزنند. جلوی در ورودی دیدمش. مراسم افطاری حاجی به بچه‌های جبهه و جنگ بود. گفتم: «حاجی قول شفاعت می‌دی یا نه؟ واللّه اگه قول ندی داد می‌زنم می‌گم اون روز حضرت آقا در مورد شما چی گفتن؟» حاجی گفت: «باشه قول می‌دم فقط صداش رو در نیار.» 🌹خاطره ای به یاد سردار دل‌ها، سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی : آقای جواد روح‌اللهی داماد خانواده شهید معزز محمدرضا عظیم پور 📚 کتاب "سلیمانی عزیز"، انتشارات حماسه یاران، ص۵۸ ❌️❌️ ....ما هم داریم. ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختری چشم انتظار بابا... 🔹به بهانه روز دختر، گفت‌وگو با آوا الداغی، دختر شهید غیرت حمیدرضا الداغی، دختر شهید محرابی، شهید مدافع حرم دختر شهید اصلانی، روحانی شهید حادثه تروریستی در حرم مطهر امام رضا(ع) شهید شهید مدافع حرم شهید حادثه تروریستی در حرم مطهر امام رضا(ع) 🌷@shahedan_aref
🍃عکس نوشت 🌹مکتب شهدا شهید 🌷@shahedan_aref
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت دهم : کشتي ✔️راوی : برادران شهيد 🔸هنوز مدتي از حضور ابراهيم در باستاني نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ رفت. او در باشگاه در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن 53 کيلو آغاز کرد. آقايان گودرزي و محمدي مربيان خوب ابراهيم درآن دوران بودند. آقاي محمدي، ابراهيم را به خاطر و رفتارش خيلي دوست داشت. آقاي گودرزي خيلي خوب فنون کشتي را به ابراهيم مي آموخت. 🔸هميشه ميگفت: اين پسر خيلي آرومه، اما تو کشتي وقتي زير ميگيره، چون قد بلند و دستاي کشيده و داره مثل حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته! بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد! 🔸سالهاي اول دهه 50 در مسابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد. همه حريفان را با اقتدار شکست داد. او در حالي که 15 سال بيشتر نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولي ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد! مربيها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور برگزار ميشد و جوايز هم توسط او اهداء شده. براي همين ابراهيم در مسابقات شرکت نکرده بود. 🔸سال بعد ابراهيم در مسابقات قهرماني آموزشگاهها شرکت کرد و قهرمان شد. همان سال در وزن 62 کيلو در قهرماني باشگاههاي تهران شرکت کرد.در سال بعد از آن در مسابقات قهرماني آموزشگاه ها وقتي ديد صميمي خودش در وزن او، يعني 68 کيلو شرکت کرده، ابراهيم يک وزن بالاتر رفت و در 74 کيلو شرکت کرد. 🔸در آن سال ابراهيم خيره کننده بود و جوان 18 ساله، 74 کيلو آموزشگاهها شد.تبحر خاص ابراهيم در فن لنگ و استفاده به موقع و صحيح از دستان قوي و بلند خود باعث شده بود که به کشتي گيري تمام عيار تبديل شود. ٭٭٭ 🔸صبح زود ابراهيم با وسائل کشتي از خانه بيرون رفت. من و برادرم هم راه افتاديم. هر جائي ميرفت دنبالش بوديم! تا اينکه داخل سالنِ هفت تيرِ فعلي رفت. ما هم رفتيم توي سالن و بين تماشاگرها نشستيم. سالن شلوغ بود. ساعتي بعد مسابقات کشتي آغاز شد. آن روز ابراهيم چندکشتي گرفت و همه را پيروز شد. تا اينکه يکدفعه نگاهش به ما افتاد. ما داخل تماشاگرها تشويقش ميکرديم. با عصبانيت به سمت ما آمد. گفت: چرا اومديد اينجا !؟ گفتيم: هيچي، دنبالت اومديم ببينيم کجا ميري. بعد گفت: يعني چي !؟ اينجا جاي شما نيست. زود باشين بريم خونه با تعجب گفتم: مگه چي شده!؟ جواب داد: نبايد اينجا بمونين، پاشين، پاشين بريم خونه. همينطور که حرف ميزد بلندگو اعلام کرد: 🔸کشتي نيمه نهائي وزن 74 کيلو آقايان و تهراني.ابراهيم نگاهي به سمت تشک انداخت و نگاهي به سمت ما. چند لحظه سکوت کرد و رفت سمت تشک.ما هم حسابي داد ميزديم و تشويقش ميکرديم .مربي ابراهيم مرتب داد ميزد و ميگفت كه چه کاري بکن. ولي ابراهيم فقط ميکرد. نيم نگاهي هم به ما مي انداخت. مربي که خيلي عصباني شده بود داد زد: ابرام چرا کشتي نميگيري؟ بزن ديگه. 🔸ابراهيم هم با يك فن زيبا حريف را از روي زمين بلند کرد. بعد هم يک دور چرخيد و او را محکم به تشك کوبيد. هنوز كشتي تمام نشده بود كه از جا بلند شد و از تشک خارج شد. آن روز از دست ما خيلي بود. فکر کردم از اينکه تعقيبش کرديم ناراحت شده، وقتي در راه برگشت صحبت ميکرديم گفت: آدم بايد را براي قوي شدن انجام بده، نه شدن.من هم اگه تو مسابقات شركت ميكنم ميخوام فنون مختلف رو ياد بگيرم.هدف ديگه اي هم ندارم. گفتم: مگه بده آدم قهرمان و مشهور بشه و همه بشناسنش؟! بعد از چند لحظه سکوت گفت: هرکس ظرفيت مشهور شدن رو نداره، از شدن مهمتر اينه که آدم بشيم. 🔸آن روز به فينال رسيد. اما قبل از مسابقه نهائي، همراه ما به خانه برگشت! او عملاً ثابت کرد که رتبه و مقام برايش اهميت ندارد. ابراهيم هميشه جمله معروف امام راحل را ميگفت: ورزش نبايد هدف زندگي شود. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🌷@shahedan_aref
آخرین مرخصی آخرین بار که به مرخصی آمده بود مادر برایش میوه گذاشته بود، اما او نخورده بود! اصرار مادر را که می‌بیند می‌گوید مادر! تو فکر می‌کنی توی جبهه ما گرسنه می‌مانیم؟ مادر می‌گوید نه پسرم من فقط دوست دارم کمی میوه بخوری، ولی باز او از خوردن امتناع می‌کند و بعد هم به برای شرکت در عملیات کربلای پنج به جبهه برمی‌گردد! چند روزی قبل از عملیات او که دلش برای شهادت پر می‌کشید با خود فکر می‌کند که نکند مادر بابت میوه نخوردن آن روزش دلگیر باشد و دلگیری مادر مانع از شهادتش شود! دست بکار می‌شود و از فرمانده اجازه می‌گیرد و به شهر می‌رود و به مادر تلفن می‌زند و بابت میوه نخوردن آن روزش از مادر عذرخواهی می‌کند و طلب حلالیت می‌کند؛ وقتی خیالش از بخشش و حلالیت مادر راحت می‌شود وارد عملیات می‌شود و با بمب شیمیایی دشمن بدنش غرق تاول می‌شود و بعداز چند روز بر اثر شدت جراحات به آرزوی خودش می‌رسد و روحش در جوار رحمت الهی آرام می‌گیرد. «به روایت مادر شهید عبدالحمید تقی‌زاده بهبهانی» شهید 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥قرن‌هاست که فریاد «هل من ناصر» سیدالشهدا علیه‌السلام پهنه‌ی زمان را پیموده است... شهید 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به تو نمی آید به تویی که مثل ستاره در آسمان می‌درخشی.. و بر دل‌ها حکومت داری واقعی ماییم، که در این وانفسای دنیا خودمان را گم کردیم... خوشنام تویی گمنام منم... صبحتون شهدایی🌷🌷🌷 🌷@shahedan_aref
♨️ اینجا خاک منه ، تو بگو اینجا چیکار می‌کنی ؟؟؟؟ 🔷 اگه مسیولین بی عرضه ما ی جو از غیرت این نوجوونای مارو داشتن الان دنیا قبضه ی ما بود. 🌷@shahedan_aref
اولین زن شهید مقاومت خرمشهر که بود ؟ 🔹شهیده شهناز حاجی‌شاه هیچ‌گاه دوستانش را از قشر خاصی انتخاب نمی‌کرد. حتی گاهی با کسانی دوستی می‌کرد که از نظر اعتقادی، با او متفاوت بودند. وقتی از وی می‌پرسیدند: چرا این‌قدر دوستان مختلف و متفاوت داری؟ می‌گفت: دوستان آدم‌ها دو نوع هستند: یکی گروهی که تو از وجود آنها استفاده می‌کنی و دیگری کسانی که آنها از تو استفاده می‌کنند و در هر دو حالت فایده‌ای در میان هست. دوستی با کسانی که پایبند ارزش‌ها هستند، خیلی خوب است اما در آنها چیز زیادی را تغییر نمی‌دهد. هنر آن است که بتوانی در قلب کسی رسوخ کنی که با تو و آرمان‌هایت دشمن است. هنر آن است که بتوانی روی آن تأثیر بگذاری. شهیده 🌷@shahedan_aref
شهیدی که امروز را به وضوح دید و هشدار داد. از وصیت نامه شهید محمد رضا آزادی 🔹 نکند خدای ناکرده با سر برهنه یا حجاب بد به خیابان بیایید. شهید 🌷@shahedan_aref
✍️در سالروز آزادسازی خرمشهر یادی کنیم از سردارپهلوان جانباز شهید حاج جعفر جنگروی اولین فرمانده سپاه خرمشهر ملقب به سیدالشهدای سرداران بچه تهرون 😭چهره دلربای سردار جانبازعارف متقی پهلوان شهید حاج جعفر جنگروی پس از ۸ مرتبه مجروحیت های شدید بدین شکل گردیده است 🌷شهید 🌷@shahedan_aref
دومین تشریف فرمایی مقام معظم رهبری به منزل شهیدان جنگرودی و دیدار با مادر شهیدان شهیدان 🌷شهید 🌷@shahedan_aref
بچه ها! اگر شهرسقوط کرد، نگران نباشید؛ دوباره فتح می‌کنیم! مراقب باشید *ایمانتان سقوط نکند...* شهید 🌷@shahedan_aref