eitaa logo
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر
710 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
9.4هزار ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 از وقتی پام به بسیج دانشگاه باز شد بیشتر می‌دیدمش به دوستام می‌گفتم: این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده😑 به خودشم گفتم..! اومد اتاق بسیج خواهران پشت به ما رو به دیوار نشست . اون دفعه رو خودخوری کردم😤 دفعه بعد رفت کنار میز که نگاش به ما نیفته😐 نتونستم جلوی خودمو بگیرم بلند بلند اعتراضم رو به بچه‌ها گفتم. ینی به در گفتم تا دیوار بشنوه😁 زور می‌زد جلوی خندش رو بگیره. معراج شهدای دانشگاه که انگار ارث پدرش بود هر موقع می‌رفتیم با دوستش اون‌جا می‌پلکیدند😒 زیرزیرکی می‌خندیدم و می‌گفتم بچه‌ها باز هم دار و دسته محمد خانی بعضی از بچه‌های بسیج با کارو کردارش موافق بودند بعضی هم مخالف. بین مخالفان معروف بود به تندروی کردن اما همه ازش حساب می‌بردن .. برای همین ازش بدم میومد فکر می‌کردم از این آدم‌های خشکه مقدسِ از اون طرف بام افتاده است😖 اما طرف‌دار زیاد داشت. خیلی‌ها می‌گفتند: مداحی می‌کنه، هیئتیه،میره تفحص شهدا، خیلی شبیه شهداست! اما توی چشم من اصلاً این‌طور نبود . با نگاه عاقل اندر سفیهی به آن‌ها می‌خندیدنم که این قدرها هم آش دهن سوزی نیست 🙄 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ڪانٰال‌سردار شَھٖیدحسین تختی بهراد نصر را با لینک زیر دنبال کنید ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ☜ ⚘باولایتــ 🇮🇷 تاشهادتــ⚘ ☞ ‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦༻‌﷽‌༺‌‌‌✦۞✦┄ پیوستن به ڪاناݪ شُھَـــ﷽ـــد حسین تختی بهراد نصر https://eitaa.com/shahedbhradnasr •به کانال های شهدا بپیوندید👆🏻 ‌‌
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷🌷 ❗همین طور که با تعجب نگاهش میکردم ادامه داد... ✴خواستم بگویم همینطور که این شهید عاشق گمنامی بوده شماهم سعی کنید که.... ❇حرفش را تا اخر خواندم از این دقت نظراوخیلی خوشم آمد. ✳این برخورد اول سرآغاز اشنایی من و هادی ذوالفقاری شد . بعد از آن بارها از او برای برگزاری یادواره شهدا خصوصا شهید ابراهیم هادی کمک گرفتیم. 📌اوجوانی فعال ، کاری ، پرتلاش اما بدون ادعا بود. هادی بسیار شوخ طبع و خنده رو و در عین حال زرنگ و قوی بود. 💟ایده های خوبی در کارفرهنگی داشت اما دوست داشت گمنام باشد دلش نمیخواست مطرح شود. 📃مدتی با چاپخانه های اطراف میدان بهارستان همکاری میکرد . پوسترها و برچسب های شهدارا چاپ میکردزیر بیشتر این پوسترها به توصیه ی او نوشته بودند : جبهه ی فرهنگی علیه تهاجم فرهنگی-گمنام 📒برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش ✍ ادامه دارد ... ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌  کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷 @shahedbhradnasr ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌ 💗 #رمان_ابوحلما 💗 💓 #قسمت_اول 💗 به یک پلک تـــو مـی‌بخشم تمـــام روز و شب‌ها را که
‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍ ‍ ‌‌‌‌‌‌‌ 💗 💗 💗 💗 مرد جوان کت مارکدارش را از جلو مرتب کرد و گفت:بله من کوروش مغربیم... مشکلی پیش اومده؟ سرباز پرونده ای که دستش بود را زیر بغلش گذاشت و درحالی که جلو می آمد گفت: باید با ما بیای... کوروش عینک آفتابی اش را از چشمش برداشت و رو به پلیس پرسید: کجا؟ چرا؟ مرد پلیس آمد و سینه به سینه اش ایستاد و پاسخ داد: اداره پلیس  چون  شاکی خصوصی دارید. دختر همانطور که گوشه چادرش را در دستش فشرده بود چند قدم عقب رفت و بعد با احتیاط از آنها دور شد. وقتی به خودش آمد روبه روی مزار پدرش بود. نگاهش که به لبخند پدرش از پشت آن شیشه ی غبار گرفته گره خورد، پرده اشک روی مردمک سیاه چشمانش افتاد. کنار مزار نشست. اول شیشه کمد بالای مزار را تمیز کرد بعد سنگ مزار را شست. خودش را آماده کرده بود اینجا که بیاید خیلی چیزها به پدر بگوید. اما بغضی عجیب صدایش را زندانی کرده بود. قاب عکس پدرش را از کمد بیرون آورد. انگشت اشاره اش را روی عکس حرکت داد، اول روی ریش سفید و لب های پدرش دست کشید. بعد قاب را بغل گرفت و آهسته گفت: امشب بیا تو جلسه خواستگاریم باشه؟ اگه نظرتو راجع بهش ندونم چطور... و هق هق گریه اش نگذاشت جمله اش را تمام کند. نسیم خنکی می وزید و چادرش را کنار صورتش جابه جا میکرد. عکس پدرش را سرجایش گذاشت و بلند شد. موبایلش که خاموش شده بود را روشن کرد و خواست داخل کیفش بگذارد که زنگ خورد. تلفن را جواب داد: +سلام مامان -سلام گلم کجایی؟ +هنوز گلزارم -هنوز اونجایی؟ پاشو بیا دختر دو ساعت دیگه خواستگارت میاد +مامان... -جونم +اگه من به آقای رسولی جواب مثبت بدم تو ناراحت... -چه حرفیه میزنی! حلما من فقط یه آرزو دارم اونم خوشبختیته -آخه با حرفایی که زدیم این مدت...به نظر می اومد مخالف باشی +من فقط گفتم بیشتر تامل کن -مامان تو همیشه گفتی بابا یکی از  بهترین آدمای دنیا بوده -هست +از ازدواج با بابا...پشیمون نیستی؟ -نه ...معلومه که نه + پس دلیل مخالفتت با آقای رسولی این نیست که گفت میخواد  پاسدار بشه؟ -وقتی اومدی خونه درموردش حرف میزنیم +فقط بگو آره یا نه -آره‌ +ولی تو همیشه میگی به بابا افتخار میکنی خودت گفتی کارِ پاسدار، پاسداری از امنیت و شرافت  کشوره... -الانم میگم اصلا برا همینه که مخالفم. 🍁نویسنده بانو سین. کاف🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادامه دارد.... ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌  کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷 @shahedbhradnasr ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌
داشته باشم . یک روز گفت " می خواهی برویم بیرون ؟ امروز را می توانم خانه بمانم . " قرار شد یک گشتی توی شهرهای اطراف بزنیم . من هم از خدا خواسته سالاد الویه درست کردم که ظهر بخوریم . از اهواز راه افتادیم طرف دزفول . دزفول را با موشک می زدند . از کنار ساختمانی رد شدیم که ده دقیقه قبلش موشک خورده بود . گفتیم این جا که نمی شود . جای گشتن نبود ، همه جا سنگر و همه ی آدم ها نظامی . حداقل برویم مزار شهدا فاتحه ای بخوانیم . ظهر هم شده بود . همان جا ناهار را خوردیم . حاشیه ی قبرستان . پیش خودم گفتم " این جا درِ غذا را بردارم پر خاک می شود . " هیچ خوشم نمی آمد آن جا غذا بخوریم اما چاره ای نبود . با اکراه چند لقمه خوردم . گفتم نکند فکر کند دارم لوس بازی در می آورم . چند لقمه هم او خورد . زیاد هم حرف نزدیم . 🌸پايان قسمت دوم داستان زندگي 🌸 ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌  کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷 @shahedbhradnasr ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌
@qomirib pesaram hosein 2.mp3
زمان: حجم: 5.66M
📚 🔊  🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»  📚 کتاب ✍نویسنده: فاطمه دولتی ♻️ 📝 پسرم حسین، روایت زندگی شهید حسین مالکی نژاد به روایت مادر است، که از سوی انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است. 🍃این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن ۱۲ سالگی وارد جنگ می شود و برایش قضایای مختلفی اتفاق می افتد به تصویر بکشد. 🔘مهمان شب زمستانی 🔘مراسم خواستگاری 🔘مرد زندگی 🔘لقمه حلال 🔘دروازه کاشان ✨ برنامه ، خوانش کتاب های دفاع مقدس ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌  کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷 @shahedbhradnasr ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌
@qomirib Soleimanie Aziz 2.mp3
زمان: حجم: 11.27M
📚 🔊 🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 🏷برشی از ✍ نویسنده: مهدی قربانی 💢 🌴فصل ۲ 🍂گروگان گیری... 🍂بعد از جنگ 🍂خدمت به جانباز 🍂مقاومت عراق 🍂باز سازی عتبات 🍂زلزله بم 🍂ضاحیه لبنان 🍂شفاعت حاج قاسم 🍂شهید کاظمی ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌  کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷 @shahedbhradnasr ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌
🔆 فلسفه و علل غیبت 👈 نبود یاران ↪️در قسمت قبل به مهمترین علت غیبت ۱۲۰۰ سالهٔ امام عصر ارواحنا فداه، که جهل جامعه است پرداختیم و همین امر نیز، علت اصلی ساخته نشدن یاران حضرت می‌باشد. ✅ اکنون به علت دیگر غربت و غیبت حضرت، که نبود یاران است می‌پردازیم. 📚تاریخ به وضوح نشان می‌دهد، که علت تنهایی و عدم قیام حضرات معصومین علیهم‌السلام، نبود یاران واقعی بوده؛ همچنین طبق روایات، علت غیبت امام عصر عجل‌الله‌تعالیٰ‌فرجه‌الشریف، نبود یاران و شیعیان واقعیست؛ 👇👇👇 👈امام كاظم عليه‌السلام می‌فرمایند: «اگر به تعداد اهل بدر، یار واقعی در ميان شما بود، قائم ما قيام مى‌كرد» (مشكاة الأنوار ص۱۲۸) 💥 بنابراین لازمهٔ قیام قائم ارواحنا فداه، وجود یارانی خاص با سطح عقلی بالا و یقین استوار می‌باشد. 🔰لیکن امام عصر ارواحنافداه امام منصور می‌باشند، بنابراین نیازمند یارانی صالح، برای تحقّق این امر هستند. 💢 و طبق روایات، این یاران همان افرادی هستند، که در اواخر دوران غیبت، با تکیه بر تهذیب نفس و کسب اسماءالله، زمینهٔ ظهور حضرت را فراهم می‌کنند. در قسمت بعد، نبود مقبولیت عمومی در جامعه و اثر آن بر غیبت امام عصر عجل‌الله تعالیٰ فرجه الشریف را عنوان می‌کنیم... ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌  کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷 @shahedbhradnasr ‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌