🔺«هی میگفت میخواهم مدافع حرم شوم! آن موقعها کم سن و سال بود و اجازه ندادم؛ مدام میگفت کاش در کربلا شهید شوم...
▪️وقتی از پایگاه به امیر زنگ زدند که انگار چند نفر میخواهند بنرهای امام حسین(ع) را که به مناسبت محرم در میدان ساعت نصب شده است را آتش بزنند، طاقت نیاورد، لباس رزم پوشید و رفت. میگفت نابرادرها به امام حسین(ع) زورتان نمیرسد به جان بنرهایش افتادهاید؟؟ پسرم دست خالی بود! آن نابرادر چند ضربه به او زد و چاقو به یکی از چشمهایش زده بود که شدت جراحت به قدری زیاد بود که بعد از 4 روز به شهادت رسید همان آرزویی که داشت.»
به هموطنی مثل تو افتخار میکنم، پیش ارباب ما رو هم یاد کن. شهادت نوش جانت❤️
تو این روز های زیبا چه سر بلند رفتی پیش آقامون ارباب مون🥀
#شهید_امیر_حسین_پور
#پدر_شهید
#مدافع_امنیت
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ نماهنگ زیبای قربان آن دل...
کاری از رفقای ِکانال شهید ابراهیم هادی 🌱
13.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از خدا طلب فرزند کنید!
فرزند را نذر امام زمان کنید!
🎤 #استاد_پناهیان
🌸⃟꜆ #استاد پناهیان
♡اللـ℘ـم؏ـجللولیڪالفـࢪج♡🖤🌱
.
خواست که آنها را تکان دهد و بیدار کند که ای مردم! امامتان دارد میآید، نیاز به یاری دارد، برخیزید.
این میتواند برای ما اینطور درس باشد که هر کدام از شما هم، به هر مقدار که در توان دارید میتوانید برای امام زمانتان سفیر باشید.
یک نفر در حدّ خانوادهی خودش است.
پس، سفیر امام زمانت برای خانوادت باش
شخص دیگر در محلّهاش، دیگری در مسجد محلّهاش، شخص دیگر در شهر خودش، دیگری در اداره... سعی کنید سفیر امام زمانتان باشید.
مگر نمیخواهید مانند حضرت مسلم، یار و یاور حضرت باشید؟
صلوات و درود خدا بر این مرد بزرگ، با عزم، با استقامت، دریای کمالات و فضائل.
کسی که آنقدر عزم دارد و ساخته شده است که امام حسین علیه السّلام او را میفرستد که یک شهر را تکان دهد، آنها را به یاد امام زمانشان بیاندازد بگوید برخیزید. شما هم درس بگیرید.
امروز به خدمت این بزرگوار برسیم و بگوییم از آن صفتی که داشتید و امام حسین علیه السّلام شما را انتخاب کردند، فرستادند تا پیامشان را برای مردم بخوانید،
آیا میشود امروز، آن صفت را به ما عنایت بفرمایید تا ما هم، سفیر امام زمانمان باشیم.
ما هم، پیشاپیش قدوم امام زمانمان بیاییم، از آقایمان بگوییم و ترس و خوفی هم نداشته باشیم.
همانطور که آن شجاع و دلاور بیبدیل، جانش را داد. میتوانست از گوشهی شهر کوفه فرار کند بعد هم به امام بفرماید که رفتم پیغام رساندم ولی نمیدانم گوش دادند یا نه.
تا آخرین لحظه ایستاد برای اینکه مردم را بیدار کند. حاضر شد برای بیداری این مردم، جان عزیزش را هم بدهد.
18.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جانم به فدای سفیر حسین (ع)
صحنه شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع)
فرا رسیدن ماه #محرم و ایام سوگواری و عزاداری سالار شهیدان و سرور آزادگان جهان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش تسلیت باد.
💕"داستان دو دوست"
دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.
یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”.
آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”.
دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت:
وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.🥀
#داخل_آب...!!
🌷حسین از بچههای انتخابی گردان بود که دوره آموزش شنا و غواصی را چند ماه قبل در شهر تبریز طی کرده و هنگام آموزش نیروهای گردان در کنار رودخانه کارون بعنوان مربی به بچهها شنا و غواصی یاد میداد و حسابی هم باهاشون گرم گرفته و سر و کله میزد، بچهها هم که اکثریتشون اصلاً شنا بلد نبودن و با آب و لوازم غواصی واقعاً بیگانه بودند، خیلی سخت و دشوار تمرینات را یاد گرفته و انجام میدادند و با کارها و حرکات خندهدارشون مدام نظم کلاس را بهم میزدند و موجب شاکی شدن حسین میشدند. حسین هم که اصلاً اهل فرماندهبازی و عصبانیت نبود، وقتی....
🌷وقتی خیلی اذیت میشد، هی با خنده میگفت: الهی همگی تو آب شهید شیم! آخه یه کم مثل بچههای باکلاس و درسخون رفتار کنید تا به کارمون برسیم! وقت نداریمها! و بچهها هم با شوخی و خنده میگفتند: آخر چرا تو خشکی نه؟! تو آب؟! حسین هم یه قیافه جدی میگرفت با لبخند میگفت: یک جای تو کتابها خوندم که ثوابش خیلی و خیلی زیاده! آخرش هم حرفش به جاش افتاد و با همون بچههایی که شنا و غواصی کار میکرد، اونطرف رودخانه اروند کنار اسکله چهارچراغه عراق میون موانع خورشیدی گیر افتاده و با انفجار مین منور همهشون شناسایی شده و داخل آب به شهادت رسیدند.
🌹خاطره ای به یاد بسیجی غواص ۱۹ ساله شهید معزز حسین شاکری نوری
منبع: وبلاگ دل باخته
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج❤️