🕊#زیارتنامه_شهدا🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10154

#داستان چشم پوشی 🟢در شهری حدود 200 سال پیش دختر ماهرخ و وجیهه و مومنه‌ای زندگی می‌کرد که عشاق فراوانی واله و شیدای او بودند عاقبت امر با مرد مومنی ازدواج کرد. 🟠این مرد به حد استطاعت رسید و خواست عازم حج شود، اما از عشاق سابق می‌ترسید که در نبود او در شهر همسر او را آزار دهند. 🔵به خانه مرد مومنی (به ظاهر) رفت و از او خواست یک سال همسر او را در خانه اش نگه دارد تا این مرد عازم سفر شود. اما نه تنها او ،بلکه کسی نپذیرفت. عاقبت به فردی به نام علی باباخان متوسل شد، که لات بود و همه لات ها از او می‌ترسیدند. 🔴علی باباخان گفت : برو وسایل زندگی و همسرت را به خانه من بیاور. این مرد چنین کرد، و بار سفر حج بست و وسایل خانه را به خانه علی بابا آورد. همسرش را علی بابا تحویل گرفت و زن و دخترش را صدا کرد و گفت مهمان ما را تحویل بگیرید. 🟡مرد عازم حج شد، و بعد یک سال برگشت، سراغ خانه علی بابا رفت تا همسرش را بگیرد. خانه رسید در زد، زن علی بابا بیرون آمده گفت: من بدون اجازه علی بابا حق ندارم این بانو را تحویل کسی دهم برو در تبریز است، اجازه بگیر برگرد. 🟤مرد عازم تبریز شد، در خانه ای علی بابا خان را یافت، علی باباخان گفت، بگذار خانه را اجاره کردم تحویل دهیم با هم برگردیم، مرد پرسید، تو در تبریز چه می‌کنی؟ 🟣علی باباخان گفت: از روزی که همسرت را در خانه جا دادم از ترس این که مبادا چشمم بلغزد و در امانتی که به من سپرده بودی خیانت کنم، از خانه خارج شدم و من هم یک سال است اهل بیتم را ندیده‌ام و اینجا خانه‌ای اجاره کرده‌ام تا تو برگردی. پس حال با هم بر می گردیم شهرمان ✅ ❤️با تمام عیبهایی که داریم؛ حتی اگر یک روزنه امید درقلبمان سوسو می‌کند همچون فانوس هدایت برای خود نگه داریم. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10584

•┈┄┅═✧❁🌷 *﷽* 🌷❁✧═┅┄┈• کلیپی بسیار زیبا و تکان دهنده از شهدا 😢😭 شهیدان زنده اند✨ اللهم ارزقنا توفیق الشهادت🤲 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌷 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10588

#مادرشهیدمحمدعلی برزگر✨🕊 مادری که بعدازفوت خاله اش؛ ازنوجوانی برای ۴ دخترخاله همان دخترخوانده هایش ( ۱۲؛ ۹؛ ۵ ؛۳ ساله اَش) مادری کرد به مناسبت گرامیداشت بانوی ادب؛ ام البنین ع می‌خواهم ازدخترخاله ام؛ یعنی مادر شهید محمدعلی برزگر(بانو فاطمه راستگو) برایتان نقل خاطره کنم. دخترخاله ام یا بهتربگویم مادرخوانده ام " " فاطمه" خودش در سن ۳سالگی از پدریتیم شد. فاطمه(مادرشهیدبرزگر) بعد ازفوت مادرمان ازنوجوانی برایمان مادری کرد. لابدمی پرسیدچطور؟! پدرم آقاذبیح الله ازوضعیت مالی بسیارخوبی برخورداربوده و بسیار یتیم نوازبود و از جوانی تا لحظات آخرعمر حامی مستضعفان بود؛ مادرم سکینه؛ وقتی دیدخاله زلیخا بی سرپرست ودرمانده شده بامشورت پدرم خاله زلیخا و دخترش فاطمه را به منزل ما آورد و دریکی از اتاقهای همجوار مسکن داد. خاله زلیخا کمک حال خوبی برای مادرم و فاطمه همبازی خوبی برای ماشده بود. اما تقدیر خیلی زود به روزگار خوش ما پایان داد و..... ادامه ماجرا از زبان دخترخوانده(دخترخاله) مادرشهیدبرزگر درقالب کتاب صوتی درفایل زیر نقل شده👇

قسمت4 و 5 از مجموعه خاطرات شهید محمد علی برزگر ماجرای ازدواج پدر ومادرشهیدبرزگر دراین خاطره👇 خاله زلیخا👈مادربزرگِ شهیدبرزگر فاطمه👈مادرِشهیدبرزگر سکینه👈همسراول پدرشهیدبرزگر که خاله ی مادرشهیدبرزگربود و براثر زایمان ازدنیارفته و به اصرار دخترانش؛ فاطمه ابتدا مادرخوانده آنها وبعدها صاحبِ یک دختر و ۴ پسر(ازجمله شهیدبرزگر) میشود https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10589 شادی روح شهید وپدرمادرش صلوات✨

https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10587 مادری بدون رسید.... @ShahidBarzegar65

کلیپ چگونگی ازدواج امیرالمومنین ع با ام البنین ع [پسرم عباس با حسین میری بی حسین بر نگرد.] 🎤 استاد عالی .https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10590

🖤💥سلام بر سرهای بریده سلام بر بدن های بی سر سلام بر فانوسقه سلام بر گلوله ها که سیراب شدند از خون شما سلام بر لباس های خونین همان کفن های شهیدان همان ها که با هر رنگ باشند با رنگ سرخ از تنتان در می آیند . سلام بر ارباب بی کفن سلام بر گریه های مادری که جگرگوشه اش اربا اربا شد 🕊😭 سلام بر موهای سفید شده پدر از داغ پسر شهیدش🕊😢 سلام بر دلتنگی های همسران شهدا سلام بر سیاهی چادر خواهران شهدا خواهرم ! سرخی خونم را به سیاهی چادرت به امانت گذاشته ام امانت‌دار خوبی باش سلام بر سنگ مزار شهیدان مزین به ✨«بسم رب الشهدا و الصدیقین»✨ سلام بر یادگاران شهدا سلام بر مقتل شهدا از گودال کربلا تا زندان های بنی امیه و بنی عباس و رمل های فکه ، طلاییه ، شلمچه ، اروند و .... تا سردشت و پیرانشهر و سراوان و زهک و زابل و میرجاوه و «دلگان»..... تا کوهستان های پاوه و سنندج سلام بر مقتل حاج #قاسم_سلیمانی و #ابومهدی_المهندس در فرودگاه بغداد و دمشق و کاظمین و خانطومان و ابو کمال ... و سلام بر گلزار شهدا .... از کربلا تا دورترین وکوچکترین روستای شهیدپرور سرزمین لاله خیزم؛ رستم آبادِ ایران🌹🕊✨ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10591

💢 #همچون_عمویش_ابالفضل_بی_دست . ▪️قبل #شهادت #خواب دیده بود : یک دست #پسرش از تنش جدا شد ، دست دیگر به پوست آویزونه.وقتی پیکرش را از سوریه آوردند خواب مادر خوب تعبیر شد روح الله روز #تاسوعا #بشهادت رسید و دستش از پیکرش جدا شده بود .... . #شهید_سید_روح_الله_عمادی https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10592

چه چیزی از دست تو برمیاد👇🏻 فکر کنی، تلاش کنی، مشورت کنی، ادامه بدی💪🏻😍 اینا دست توعه؛اول تلاش؛ بعدتوکل اونوقت بقیش رو بسپار دست خدا شک نکن بهترین نتایج ممکن رو دقیقا تو مسیرت قرار میده ، کافیه فقط تو مسیر درستی باشی🫶🏼 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10593