eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
9.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... مقام معظم رهبری فرمودند: بنده حوائج سال خودرا از فاطمیه میگیرم حتی رزق سال کشور.... فاطمیه رو عاشورایی برگزارکنیم... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... "شهیدبرزگر"💫 🆔@ShahidBarzegar65
... روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش جهت مطالعه و بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد و کمی هم از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که می‌خواهد درب آسیاب را ببندد اگر می‌خواهید داخل بیائید همین الآن با من داخل شوید چون من گوش‌هایم نمی‌شنود و امشب هم باران می‌آید شما خیس می‌شوید و نصف شب هم هر چقدر درب را بزنید من نمی‌شنوم و شما باید زیر باران بمانید ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت مردک چه می‌گوئی؟ اینکه اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم حال حاضر دنیاست و طبق محاسبات ایشان امشب باران نمی‌آید آسیابان گفت به هر حال من گفتم كه گوش‌هایم نمی‌شنود و شب اگر شما درب را بزنید من متوجه نمی‌شوم شب از نیمه گذشت، باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر درب آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود می‌لرزند هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا می‌دانستی که دیشب باران می‌آید؟ آسیابان جواب داد من نمی‌دانستم سگ من می‌داند! شاگرد ابوریحان گفت آخر چگونه سگ می‌داند که باران می‌آید؟ آسیابان گفت چون هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به داخل آسیاب می‌آید تا خیس نشود! ناگهان صدای ابوریحان بلند شد و گفت خدایا آنقدر می‌دانم که به اندازه یک سگ هنوز نمی‌دانم! 🆔@ShahidBarzegar65
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کودک دیروز... نوجوان امروز... جوان فردا.... به زودی از گردنه ها عبورمی کنیم 🆔@ShahidBarzegar65
☑️ 🌨⚡️شهید_دفاع_مقدس 🕊 شهید احمد جولاییان به (س) متوسل شدم و نجات يافتم... "نمی دانم چه شد! هر قدر تلاش کردم خودم را از شر سیم های خاردار خلاص کنم، نتوانستم. وضعیتم لحظه به لحظه بدتر می شد. نمی دانستم چه بکنم. موانع در حال تکان خوردن و بسیار خطرناک بود،‌ چون توجه دشمن را به سمت من جلب می کرد. از همه کس و همه جا ناامید، به ائمه ـ علیهم السلام ـ متوسل شدم. یکی یکی سراغ آنها رفتم. یک لحظه یادم آمد که ایام است. دست دعا و نیازم را به طرف حضرت فاطمه (س) دراز کردم و با تمام وجودم از ایشان خواستم که نجاتم بدهند. گریه کردم. دعا کردم. در همین حال احساس کردم یکی پشت لباسم را گرفت، مرا بلند کرد و در آب اروند پرتم کرد. آن حالت را در هوشیاری کامل احساس کردم" احمد این ماجرا را برای دوستش تعریف کرد، او را قسم داده بود که تا زنده است، آن را برای کسی بازگو نکند 🆔@ShahidBarzegar65
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عقرب... طرف خوبهارو بگیریم نیش عقرب نمیخوریم...😳⁉️🦂 🖤 اللهم عجل لولیک الفرج 💙 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنفکری... اگه کسی بخواد در یه لحظه معصوم بشه وپاک بشه از همه گناهان ... دکتر الهی قمشه‌ای 🆔@ShahidBarzegar65
پرسیدین چرا نذرسیب؟ حکمتش چیه؟ ازکجا اومده؟ شهیدبرزگر عاشق میوه سیب بود. شبهای یلدا سیب وانار می خرید.. وقتی شهیدبرزگر گمنام شد مادرش تمام سیبهای درختی منزل پسرعموی شهیدکه یتیم بوده رو میخره و به نیت برگشت پیکر فرزندش به جبهه می فرسته وبعد چندماه شهید پیدامیشه. شهیدبرزگردوستی صمیمی بنام آقای مَوَدّت داشته ودارندکه موقع تدفین شهید؛چندبار از شدت گریه بیقرار وازحال رفتنداما پس ازساعتی بطور ناگهانی ساکت شدند. همون شب شهیدبرزگر به خواب پدرش میاد:پدر ازش می پرسه محمد دیدی دوستت چقدر بی تابی کرد. گفت:آره..از اول تا آخرپیشتون بودم . وقتی دیدم از حال رفت.یکی از سیبهای باغ بهشتی خودم رو آوردم جلوی شامّه اون قراردادم وآرامش گرفت... چندین نفردیگه شهیدرو باسیب خواب دیدند. از اون موقع هرکس حاجتی داره مثل مادرشهیدبرزگر؛به نیت فرج امام‌زمان وشهید وحاجتش نذرسیب کرده ؛ که اگر کلیدحاجتش در خونه شهید بخوره ان شالله گره ازکارش باز میشه... نحوه انجام نذر سیب رو سنجاق می کنم چون خیلی پرسیدین... خیلیاهم ازنذرسیب نتیجه گرفتین وپیام دادین.. التماس دعا 🆔@ShahidBarzegar65
طوری بخند که حتی تقدیر شکستش را بپذیرد... چنان عشق بورز که حتی تنفّر راهش را بگیرد و برود... و طوری خوب زندگی کن که حتی مرگ از تماشای زندگی‌ات سیر نشود... این زندگی نیست که می‌گذرد ما هستیم که رهگذریم؛ پس با هر طلوع و غروب لبخند بزن مهربان باش و محبت کن... دنیا ارزش غصه خوردن؛تندرستی را فدایش کردن ندارد باورکن فردا غصه های امروزت را قصه می دانی... چرخ روزگار... سالهاست که می دوزد و ما می پوشیم وهیچگاه اندازه ما نمیشود.. لحظه هایت را زندگی کن... سری به طبیعت بزن.. نفسی تازه کن... چندوقت است ازخودت بی خبری؟! آنقدربه چه میشودها فکرنکن بیخیال غصه ها... خداهست... 🆔@ShahidBarzegar65
مرد خسیس* از خسیسی پرسیدند:آیا تا به حال جان کسی را از مرگ نجات داده ای؟ گفت: آری! جان یک نفر را! گفتند چطور؟ گفت:روزی چند درهم به فقیری کمک کردم. مرد فقیر داشت از شدت خوشحالی جان می داد. من آن پول را از او گرفتم تا او خدایی ناکرده از شدت خوشحالی ذوق مرگ نشود!!!!!!😳 مهربان باشیم... هیچکس از مهربانی نمرده... 🆔@ShahidBarzegar65
... می گفت : مراقب امام زمان ِ گوشه قلبتون باشید ، نزارید یادش خاک بخوره ! هر روز یه خلوتی با آقا داشته باشیم ؛ یه عرض ارادتی ، یه درد و دلی (: هیچ چیز ارزش ِ اینو نداره که جای آقارو تو قلبامون بگیره ، که هر چی شیعه می‌کشه از فراموشی ِ وجود امام زمانشه💔 ! 🆔@ShahidBarzegar65