❣#داستان واقعی
حتما بخون خیلی قشنگه
پسر فقیری که از راه فروش خِرت و پِرت در محله های شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت.
در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند.
با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.
پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.
پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد.
تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد.
وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگش ت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد.
مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید.
زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود.
او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت.
جمله ای به چشمش خورد:
همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا #دکتر هاروارد کلی#
زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد.
پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
فقط توانست بگوید: خدایا شکر...
خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
آرزوتوازخدابخواه،بعدآیه زیروبخون:
بسم الله الرحمن والرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم❣
🆔@ShahidBarzegar65
# ازدواج پدرمادرشهیدبرزگر (واقعاجالبه)
روایتگر:مادرشهید(فاطمه راستگو)
سه ساله بودم که ازپدریتیم شدم زندگی برماسخت میگذشت روزی خاله سکینه در منزلمان مهمان شد.او وقتی اوضاع مارا دیدبااجازه همسرش آقاذبیح الله مارا به روستای محل سکونتش برد ودریکی از اتاقهایش جایمان داد.شوهرخاله انسان خیرخواه وثروتمندی بودهمه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه خاله سکینه را درد زایمان گرفت وکاری از دست قابله برنیامد خاله جوانم از دنیارفت امانوزادمتولد شد.ازمیان گلّه؛گاوی بودکه شیرش به نوزادمی آمدو شوهرخاله هر روزگاو را برای شیرجوشی به باغچه مجاورش می برد ونوزادباخوردن شیرِ گاو بزرگ میشد.۶ ماه ازتولدنوزاد گذشت تااینکه تقدیرتلخ وعجیب دیگری پیش آمد.ظهریکی از روزها شوهرخاله گاو را خون آلود به حیاط آورد.گويا شوهرخاله برای ساعتی گاو را درباغچه رها کرده وهمان لحظه درغیابش گرگی ازپرچین به حیوان حمله کرده بود چندروزبعدگاو مُرد و بعداز آن شیرِهیچ گاو یا گوسفندی به حال نوزاد نیامد ومدتی بعدنوزاد۶ماهه فوت کرد.
۴تا ازدخترخاله هابسیارکوچک بودندومن ومادرم از آنهامراقبت میکردیم. سالهاگذشت ونوجوان شدم تااینکه یکی ازروزها دخترخاله ی بزرگتر؛مرا برای پدرش (شوهرِخاله)خواستگاری کرد.
من وشوهرخاله هردو بی خبربودیم
اما به خاطر دخترخاله ها ازدواج کردیم و پدرمادرشهیدبرزگرشدیم
دخترخاله می گوید:
مادرشهیدبیشترازفرزندان خودش به ما اهمیت میداد.بعدازدواج پابه پای پدرم مارا در تدارک خانه بخت وجهیزیه یاری کرد؛بعدهر زایمان مثل مادر از ما پرستاری میکرد.
فاطمه آنقدرمهربان بود که هنوز هم ازاو بعنوان مادر یادمیکنیم.
روحشان شاد
🆔@ShahidBarzegar65
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚داستان عجیب نانوا_و_مشتری مسیحی
بوقت روشنفکری....
❤️خدایا تو شاهد باش
از آنچه درتوانم بودکوتاهی نکردم
قصدم یاریش بود
تا بنده ات تنها برتو تکیه کند
نه بر خالق ضعیف ونیازمندی چون من...
حَسبُنا الله نِعمَ الوَکیل...
نِعمَ المُولا ونِعمَ النَصّیر
🆔@ShahidBarzegar65
20.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوش کنیدچقدر حق میخونه.☝️
🌹امشب ز غم غزه کسی خواب ندارد
تشنه اند دراین شهر کسی آب ندارد
اگر نسلهای بعد؛ ازشماپرسیدند؟
بگویید کربلا را باچشم خود دیدیم
🌹بِایِّ ذَنب قُتِلَت
ازجنین خفته در دل مادر
تانوزاد ۶ماهه
تا قاسم و علی اکبر
تا ابالفضل وزینب
تا خیمه های سوخته
تا دامنهای آتش گرفته
تا ۳ساله های لرزان وحیران مانده از آوار
تافریادهای هل من ناصرینصرنی
تا قحطی آب
همه رادیدیم...
بیایید...
سهمی در سیراب شدن این طفلهای بی پناه داشته باشیم حتی قدر یک ظرف آب...تا اگر قیامت از توپرسیدند
بگو دیدی آقابقولم وفاکردم
گفته بودم کاش درکربلا بودم فرزندانت رایاری میکردم...
قیامت دورنیست...
هیچکدام از فردایمان خبر نداریم...
یاری کنیم تا یاری شویم...
شماره کارت هلال احمر👇
6367-9570-7875-8336
برای حمایت ازفلسطین مظلوم بپاخیزیم...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگ میگه👆
میدونی قولِ خدا چیه؟!
🌗اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً
پس نگران مشکلات نباش
خدا حلش میکنه
توفقط بهش اعتمادکن...
بسپاربه خودش...
درست میشه...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه گرگ ولک لک...
کسانی که با اسرائیل(گرگ خون آشام) هم پیمان شده اند بایدبدانند خدمت به ظالم سودی ندارد
اِنَّ الباطلَ کانَ زَهوقاً....
خدایا:
کمکم کن..تا قدر خدمات ومحبتهای عزیزانم؛دوستانم را بدانم....
🆔@ShahidBarzegar65
از امام علی(ع) سوال کردند:
سنگینتر از آسمان چیست؟
فرمود: تهمت به انسان بےگناه.
از دریا پهناورتر چیست؟
فرمود: قلب انسان قانع.
از زهر تلختر چیست؟
فرمود: صبر در برابر نادان ها
🆔@ShahidBarzegar65
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه خوبه تورو دارمو....
یا امام رضا...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
#اللهم کن لولیک
#صدای دلنشین مقام معظم رهبری
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشراست
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65