فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
#اللهم کن لولیک
#صدای دلنشین مقام معظم رهبری
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان...
(اسبی که کُره اش خادم ذوالجناح شد)
زن و شوهری مادیانــی ســرحال و قبــراق داشــتند.
روزی اســب حاملــه شــد و بعــد از مدتــی کــره اســب خوش رنگ زایید.بعــد ازوضع حمل هم باز ســرحال بــود و برایشــان کارمیکرد.تا اینکه یکی از همســایه ها بــرای خرید کره اســب آمد خانه شــان موقــع خرید و چانه زنــی گفت:من این اســب رامیخواهم برای تعزیه تربیت کنم، راه دوری نمیرود.
امــا ازوقتــی کره اســب را بردنــد ،
مادیان به حالت مــرده روی زمین درازکشــید و فقط نفس نفس میزد. دامپزشــک آوردند، ســوزنش زدند و هرکار دیگــری کــه فکــرمیکردند افاقــه میکند امافرقی نکــرد.
آنها که ازهمــه جا ناامید شــده بودند به ســراغ جناب صمصام رفتنــد اما حرفی ازکره اسب نزدند.
وقتی ســید آمد بالای ســراســب، همان لحظه گفت:اینحیوان،داغ دیــده اســت،مثل فرزندمرده هــا گریه میکند. اهل خانه شــروع کردندبه شیون زدن وماجرا را تعریف کردند.
آخر ای بدبخت اگر کســی اولاد خودت را جلوی چشــمت بفروشد چه خاکی بر سرمیکنی؟
با این حرف آقا،صاحب اسب که کلاهش را گرفته بود جلوی صورتش و گریه میکرد گفت:
من یک غلطی کردم و خریدار هم گفت اســب را برای تعزیه میخواهد،من هم راضی شــدم.
ســید نشســت بالای ســر حیــوان.
مدتی مرتب دســت میکشــید به ریش هایــش و زیرلب چیزی میگفت.
یکبــاره مادیان جان گرفت و رفت ســراغِ
ظــرف آب و کاه.
اهالی خانه به سمت آقا رفتندودستش را بوسیدند وپرسیدند:
چطور حیوان جان گرفت؟
- بــه آن زبان بســته گفتــم فرزنــدت الان خــادم ذوالجناح امام حســین شده، باید افتخار کنی... .
بغض توی گلوی سید؛ نگذاشت حرفش را تمام کند.
📝از آنچه بر دیگران گذشت،
درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
🆔@ShahidBarzegar65
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطراتشهدا!)🌹
🆔@ShahidBarzegar65
🌷 #شهید #مدافع_حرم #محمد_حسین_بشیری
در دوران دانشگاه حتی یکبار هم ندیدم که محمد حسین تقلب کند.
میگفت اگر قبول بشوم خودم قبول شدم،
اگر هم مردود بشوم مردانه مردود شدهام.
من به این کارم اعتقاد دارم.
در یکی از امتحانات میانترم دانشگاه، استاد فراموش کرده بود که سوالات را کپی کند.
از بین کل کلاس، سوالات میانترم را به محمد حسین داد که کپی کند. بعد گفت: تا سوالات کپی شوند، من بیرون کار دارم میروم و برمیگردم.
بچه ها کلی دلشان را صابون زدند، خیلی خوشحال بودند که سوالات لو میرود و همه به برکت این بیتدبیری استاد، نمرات خوبی را کسب میکنند!
اما وقتی محمد حسین سوالات را آورد، به هیچ کس نشان نداد! بچه ها خیلی اصرار داشتند که سوالات را بگوید ولی او اصلا به این حرفها توجه نکرد.
بچهها گفتند: فقط یک سوال را بگو!
از بچهها اصرار اما محمد حسین قسم خورد و گفت: خدا شاهده من خودم به سوالات نگاه نکردم. گفتیم مگه میشه؟!
گفت: در حین کپی اصلا به برگه نگاه نکردم.
به نقل از کتاب #سید_عماد
🆔 @shahidBarzegar65
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حریص ترینها خوراک قانع ترینها👌
🆔@ShahidBarzegar65
✨هرگز نگو
خسته ام زیرا اثبات میکنی ضعیفی
بگو..نیاز به استراحت دارم...
✨هرگز نگو...
نمی توانم زیرا توانت را انکار میکنی
بگو....سعی ام را میکنم.
✨هرگز نگو
"خدایا پس کی؟زیرا برای خداوند،
تعیین تکلیف میکنی
بگو..خدایا بر صبوریم بیفزا...
✨هرگز نگو
حوصله ندارم زیرا برای سعادتت
ایجاد محدودیت میکنی
بگو..باشد برای وقتی دیگر...
✨هرگز نگو
شانس ندارم زیرا به محبوبیتت در عالم
بی حرمتی میکنی
بگو..حق من محفوظ است
✨با بیان کلمات درست
مسیر زندگیت را عوض کن...
#مثبت_باشیم
🆔@ShahidBarzegar65
13.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما میدونید وقتی حاجتمون داده میشه
یا با تاخیروتغییر داده میشه؛
یا اصلا اجابت نمیشه دلیلش چیه؟!
🆔@ShahidBarzegar65
قصه چشم وزانو....
یک روز از همکارم پرسیدم: چیکار میکنی که اینقدر رابطهی تو و خانمت خوبه؟
گفت :"هرکاری راهی داره" .
گفتم مثلن!!؟
گفت:" مثلن وقتی میخوام برم بیرون و خانومم میگه فلان چیزو بخر،
نمیگم پول ندارم، چون میدونم این جمله چالش برانگیزه.
فقط دست روی چشمم میذارم و میگم به روی چشم .
وقتی هم که برمیگردم و خانوم سراغِ خریداشو میگیره ، محکم روی زانوم میزنم و میگم دیدی یادم رفت.
استفاده از این دو عضو؛یعنی چشم و زانو رازِ موفقیت منه".
به خانه که برگشتم تصمیم گرفتم رفتارِ همکارم را الگو قرار بدهم و از چشم و زانو برای شیرین شدن زندگی استفاده کنم.
دیدم این الگو واقعن خوب جواب میده تا اینکه یک روز که برای مرمتِ سیمِ سرپیچِ لامپ، بالای چارپایه رفته بودم
از همسرم خواستم فیوز برق رو بزنه، او هم دست روی چشمش گذاشت و گفت: "به روی چشم".
رفت و من هم با خیال این که درخواستم اجرا شده دست به کار مرمت سیم شدم
که یکهو در اثر برق گرفتگی از اتاق با مغز به بیرون پرتاب شدم.
وقتی با حال زار به خانمم گفتم چرا فیوز رو نزدی؟ محکم روی زانوش زد و گفت: وااااای دیدی یادم رفت.
🆔@ShahidBarzegar65
9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوقت روشنفکری...
از تصمیمات واهدافتون نترسید
خدا مراقبه...
هیچوقت نگران اگرها وشایدها نباشید چون ازمشکلات دیروز وفردا شما چیزی رو حل نمیکنه که هیچ...
آرامش امروزتون روهم ازشما میگیره....
به خدا اعتماد کنید وجودتون رو به تقدیرش بسپارید...
الهی دلتون غرق " آرامش" باشه 🤲
🆔@ShahidBarzegar65
"اجتماعى بودن"
با همه صحبت كردن
و بگو بخند کردن نيست!
اجتماعى بودن يعنى:
بدونيد كجا و با چه كسى
از چه كلام و لفظى استفاده كنيد!
🌹مُحَمَّدُ رَسولُ اللّه..والَّذینَ مَعَهُ
اَشِدّاء عَلَی الکُفَّار....رُحَماءُ بَینَهُم....
آیه ۲۹ سوره فتح....
🆔@ShahidBarzegar65
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋نوای دلنشین عربی....👆
💚کلیسایی که صهیونیستها اخیراً بمبارانش کردند قدمتی ۱۵۰۰ ساله دارد و سومین کلیسای قدیمی جهان است
❤️این کلیسای ارتدوکس در طول تاریخ در برابر جنگهای صلیبی ۲۰۰ ساله و فروپاشی امپراطوریها دوام آورده بود.
💚گفته میشود حدود ۱۰۰۰ نفر که بیشتر آنها زن و کودک بودند در این کلیسای یونانیها در غزه پناه گرفته بودند و دهها نفر شهید شدهاند.﷽
❤️{ أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ }
تشکر از استاد گرانقدر محمدعلی برزگر
🆔@ShahidBarzegar65