eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
9.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... 💫اللهم عجل لولیک الفرج. هدیه به اهلبیت (ع) سلامتی وتعجیل درفرج امام زمان (عج) امام وشهدا؛شهیدبرزگر.. ۸صلوات محبت کنید... رفقا:حتما دعای فرج امام زمان عج (الهی عظم البلاء و...) روهم شده یکبار در روز بخونید. ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65
... هنگامى كه منصور دوانيقى ساختمان هاى بغداد را مى ساخت ، دستور داد، هر چه بيشتر به جستجوى فرزندان على عليه السلام پرداخته ، هر كس را پيدا كردند دستگير نموده در لاى ديوارهاى ساختمانهاى بغداد بگذارند. روزى پسر بچه زيبايى از فرزندان حسن مجتبى عليه السلام را دستگير نمودند و او را به بنا تحويل دادند و دستور داد او را در لاى ديوار بگذارد و چند نفر جاسوس مورد اعتمادش را گماشت كه مواظب كار بنا بوده و ببينند آن پسر بچه را در لاى ديوار بگذارد. بنا از ترس جان خود مطابق دستور، پسر بچه را در ميان ديوار گذاشت ، ولى دلش به حال او سوخت ، در ديوار سوراخى گذاشت تا پسرك بتواند تنفس ‍ كند و آهسته به او گفت : ناراحت نباش ! صبر كن ! شب كه شد من تو را از لاى اين ديوار نجات خواهم داد. شب كه فرا رسيد بنا در تاريكى شب آمد و پسر بچه سيد را از لاى آن ديوار بيرون آورد و به او گفت : تو را آزاد كردم هر طور شده خودت را پنهان كن ! و مواظب خود من و كارگرانى كه با من كار مى كنند باش ! مبادا ما را به كشتن دهى ، اكنون كه در اين تاريكى شب تو را از لاى ديوار خارج كردم بدان جهت است كه روز قيامت نزد جدت رسول الله شرمنده نباشم و حضرت مرا در پيشگاه خداوند به محاكمه نكشاند. سپس با ابزار بنايى كمى از موى سر آن پسرك را چيد، دوباره به او تاءكيد كرد كه خود را پنهان كن و مبادا پيش مادرت برگردى . پسر بچه گفت : حال كه نبايد پيش مادرم بروم ، به مادرم اطلاع بده كه من نجات يافته ام و فرارى هستم ، تا نگران من نباشد و كمتر گريه كند، آنگاه رو به فرار گذاشت ولى نمى دانست كجا برود، عاقبت راهى را بدون هدف پيش گرفت و گريخت و معلوم نشد كجا رفت . او آدرس مادرش را در اختيار بنا گذاشت . بنا مى گويد: من به همان آدرس به سوى خانه مادرش حركت كردم ، وقتى به نزديك خانه رسيدم ، زمزمه گريه و ناله مانند زمزمه زنبور شنيدم ، فهميدم كه صداى گريه مادر همان پسر بچه است ، نزد او رفتم و جريان فرزندش را به او نقل كردم و موى سر پسرش را نيز به او دادم و به خانه برگشتم 📚ب : ج 47، ص 306. هدیه به آقازاده های بهشت ؛ امام حسن ع وامام حسین ع صلوات✨✨
‍ 🌷 ﺩﻩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻭﺍﻟﻔﺠﺮ 2 ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺳﺎﺯﯼ ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺗﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﮐﺮﯾﻢ ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺁﻣﺪ . ﮔﻔﺖ : ‏«ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﯾﮏ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ . ‏» ﮐﺮﯾﻢ ﻣﻌﺎﻭﻥ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻟﺸﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪ، ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ . ﮔﻔﺘﻢ : ‏«ﭼﺮﺍ؟ ‏» ﮔﻔﺖ : ‏«ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺗﮏ ﺗﯿﺮﺍﻧﺪﺍﺯ ﺑﺎ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺟﻠﻮ ﺑﺮﻭﻡ . ‏» ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﯿﭗ‏[ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺍﺳﺪﯼ‏] ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ . ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺑﯿﺎﻓﺘﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﻧﻪ .!‏» ﮐﺮﯾﻢ ﺭﺍﺿﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﺶ . ﮔﺬﺷﺖ، ﺗﺎ 24 ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ . ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻗﻄﺎﺭ ﻓﺎﻧﺴﻘﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻤﺮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﮔﻔﺘﻢ : ‏« ﮐﺮﯾﻢ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ«! ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻦ«! ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ . ﺳﻮﺍﺭ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗَﻤﻄَﺮﻩ ﺭﻓﺘﻢ . ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﺁﻣﺪ ‏[ ﺷﻬﯿﺪ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ‏] ﺭﺣﻤﺎﻧﯿﺎﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﺑﺸﺎﺷﯿﺖ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺖ . ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪ . ﮔﻔﺖ : « ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ. ﺁﻏﻮﺷﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻐﻞ ﮐﺮﺩ . ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﺍﻡ، ﻣﺎﻧﻌﻢ ﻧﺸﻮﯾﺪ. » ﺧﯿﻠﯽ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ، ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ‏« ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﭘﺨﺘﻦ ﻧﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ﺍﻭ ﻣﺮﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ .‏» - ‏« ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﺮﻁ «! - ‏« ﭼﻪ ﺷﺮﻃﯽ «! - ‏«ﺷﻔﺎﻋﺖ «! ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺟﻠﻮ ﮐﺸﯿﺪ، ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ : ‏«ﻗﻮﻝ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﺮﺍ ﺷﻔﺎﻋﺖ ﮐﻨﻢ «! ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺭﺣﻤﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺴﯿﻢ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :«ﺍﻣﺎﻧﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺎﺣﺒﺶ ﭘﺲ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﻭﺯﺍﺭﯼ ﺍﻡﺍﻓﺘﺎﺩ،ﮐﺮﯾﻢ ﻫﻢ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪ. »
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیاده روی آیت الله رئیسی در اربعین .😭🎥 🇮🇷 اللهم عجل لولیک الفرج 💛
🍃شنیده اید کربلای مَُعلّی می دانید معلا یعنی چه⁉️ 💕شاید بگویید از علو و برتری می آید ولی درست نیست در عربی معلی را به کسی می گویند که بر سر عزیزترین چیز هایش معامله می کند . فهمیدید چرا صفت کربلا معلی است❓ ✅کربلا جایی بود که سید الشهدا عزیزترین و دوست داشتنی ترین چیزهایش را با خدا معامله کرد ؛ عجب معامله ای❗️ چیزهایی که ما حتی نمی توانیم راجع اش فکر کنیم بخشید فقط برای رضای دوست . حرم و خانواده اش را ، نوامیس اش را ، جوان رعنایش را ، نوزاد شیرخوارش را ، دخترش را ، برادرش را ، برادرزاده اش را ، خواهر زاده اش را ، بهترین یارانش را ، خون خدایی اش را ، کفن اش را ، بهترین برادر دنیا و علمدارش را . سر مبارک اش را ، و بالاتر از همه جان خودش را . بازهم بگویم❓ چیزی مگر مانده است❓ معامله ای که حسین با خدا کرد چه کسی در طول تاریخ کرده بود یا خواهد کرد❓ اسلام مدیون حسین است و مسلمانی همه مسلمانان نیز . در هر رکعت نماز و روزه و همه اعمال یک مسلمان حق حسین حساب می شود. 👈یک طرف حسین و یک طرف خدا . عجب معامله ای❗️حسین همه چیزش را بخشید به پروردگار و خدا هم همه چیز به حسین بخشید. نه امام را از نسلش قرار داد ، تربت اش را تنها خاک عالم قرار داد که خوردنش اجر دارد و شفا می دهد ، قبولی دعا را زیر گنبد حرمش گذاشت ، چنان محبتی از او به دلها انداخت که همه عاشقش شدند و خیلی ها از این عشق مردند ، کشتی نجات شد ، منجی موعود را منتقم خونش قرار داد ، حق شفاعتی بی اندازه به او بخشید ، زائران حرمش را زائران خودش نامید و به آنها اجری عطا کرد که در عالم نظیر نداشت ، پرچم اش را خودش رفیع کرد ، دشمنانش را به بدترین وجه نابود کرد (و نابود خواهد کرد) ، عزتی ابدی به او بخشید . ❣دیگر چه بود که به حسین نداد خداوند❓ عجب معامله ای❗️ همه عالم را وقف خدا کرد حسین و خدا هم عالم را در پیش پایش ریخت. هرکس یک یا حسین ساده بگوید خدا با محبت نگاهش می کند. کاش ما هم در این معامله وارد شویم آری ما هم طرف حسین با خدا معامله کنیم . به سیدالشهدا بگوییم ما در محرم در فلان نقطه عالم و در ساعت بیست بار نام ت را صدا زدیم ، گفتیم یا حسین! شما چه کاری برای ما انجام می دهی در قبال همان یک یا حسین❓ ما می خواهیم جزو اموال حسینی ثبت و ضبط شویم . اموال حسین هم که می دانید اموال خود خدا است . می خواهیم رویمان برچسب (( اموال حسینی / هرگونه تعرض و تصرف پیگرد خدایی دارد )) بخورد . می شود؟ معلوم است که می شود خیلی ها اموال حسینی شدند و یک راست رفتند کنار خود حسین و جاودانه شدند . می شود به خدا .والسلام 《حسین زمانت را دریاب‼️ امام زمان(عجل الله) مظلوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
..اگرکسی دلتون روشکست؛مطمئن باشید خودشم ازاین نیش بی نصیب نمی مونه . 🔺پول دار: 1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : یا رژیم دارد یا غذاها باب طبعش نیست. 2- اگر لباسش كوتاه و بی قواره باشد می گویند : معلوم نیست از كدام بوتیك خریده. 3- اگر پیاده راه برود می گویند : كار عاقلانه ای میكنه پیاده روی برای سلامتی بدن لازمه. 4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : ببین چه كار واجبی داره كه اینقدر عجله می كنه. 5- اگر از اداره بیرون كنند می گویند : چون مداخلش و عایداتش زیاد بود حسودها برایش زدند. 6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : احتیاجی نداره حالا استراحت می كنه. 7- اگر بگه خونمو عوض نمیکنم؛ میگن بخاطر محیطشه ...کار خوبی میکنه... 🔻بی پول: 1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : بیچاره عادت نداره غذاهای خوب بخوره. 2- اگر لباسش كوتاه و بی قواره باشد می گویند : نیگاش كن ، لباس به تنش زار می زنه. 3- اگر پیاده راه برود می گویند : بنده خدا غنیمت میدونه... این همه راه رو می خواد پیاده بره. 4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : انگار از قحطی برگشته. 5- اگر از اداره بیرون كنند می گویند : دزدی كرده. 6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : تن پرور ؛حال كار هم نداره. 7-اگر بگه مستاجرم؛میگن خب ؛شغل شوهرت که شغل نیس...عمراً بتونی ازاین فلاکت بیرون بیایی...   ‌.
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخت نگیر رفیق.این یه قانون کائناتیه. ✍ به حکمت خدا اعتماد کن 🔹در بيمارستان‌ها وقت شام و ناهار، غذاها خيلی متفاوت است. 🔸به يک نفر سوپ، چلوكباب و دسر می‌دهند. به يکی فقط سوپ می‌دهند، به يک نفر حتی سوپ هم نمی‌دهند و می‌گويند فقط آب بخور. به دیگری می‌گويند كه حتی آب هم نخور. 🔹جالب است كه هيچ‌كدام از اين بيماران اعتراض ندارند. زيرا آن‌ها پذيرفته‌اند كسی كه اين تشخيص‌ها را داده، طبيب است و آن كسی كه طبيب است حكيم است. 🔸پس اگر خدا به كسی كم داده يا زياد داده، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشتر داده‌ای و به من كمتر. گاهی مال کم اونقدر بابرکت میشه که فکرشم نمیکنی. 🔹اين كارها روی حساب و حكمت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢| حبیب رو خدا بعد از شانزده سال چشم انتظاریِ پدر و مادرش بهشون بخشیده بود. مادرش میگه: حبیب دو ساله بود که چشم‌دردِ سختی گرفت و مدام از چشمش اشک می‌ریخت. خیلی خرج دوا و دکتر کردیم، اما فایده‌ای نداشت و کم‌کم داشت نابینا می‌شد. یه شب دلم بدجوری شکست. متوسل شدم به امام حسین(ع) و گفتم: آقا شما یه کاری بکنید این بچه شفا بگیره...همون شب خواب دیدم آقایی نورانی اومد؛ دستی به سر و روی حبیب کشید و گفت: چشم بچه‌ات خوب شد. صبح که پا شدم، دیدم داره تو گهواره بازی می‌کنه و با چشمای قشنگش برام می‌خنده... حبیب الله مظاهری 📚منبع: خبرگزاری دفاع‌مقدس
15.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفع نحوست خانه قبل از سکونت در خانه جدیدی که خریدید یا اجاره کردید آنرا بدهید اما چطوری؟ کامل ببینید👆 داستان خانه نحسی نجف رو شنیدی؟؟؟؟
🔵حالا که بحث مدال و مدال آوری داغه 🔻یادی کنیم از مدال آورانی که جنس مدالشون طلا نبود، اما کارشون بدجور طلایی بود 🔻و یادی کنیم از پدران و مادرانی که هنوزم این مدال‌هارو گوشه خاطراتشون نگه داشتن گمنام✨🕊
ظاهر فریبنده دنیا حریفش نشد دنیا را ضربه فنی کرد ...! به یاد قهرمان تیم ملی کشتی فرمانده دلاور گردان مالک اشتر لشکر ۲۷حضرت‌محمدرسول‌اللهﷺ که در عملیات مسلم‌بن‌عقیل سال۱۳۶۱ بال‌در بال ملائک گشود و افتخاری ابدی برای کرمانشاه و ایران خلق کرد...