‌چرا موش از شیر نمیترسه⁉️ چرا اینقدر راحت گناه می کنیم. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9297

خاطره حاج قاسم از تِز انقلابی مخالف نظام. ( سیلی به صورت شهید همت زد) ❌️سوپر انقلابی که بنیان اعتقادی ندارند...🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9298

از خودت مایه بزار 👆 نذر امام رضایی عظیمی نژاد✨🕊 علیخانی دست دست می‌کرد تا یک نیکوکار پیدابشه ؛ اما عظیمی نژاد کار درست رو بهش یاد داد.😡👌 درود برشرفت مردِ امام رضایی. میدونستین(عظیمی نژاد)👇 سازنده قطعه شاهکارِ آمده ام ای شاه پناهم بده هست✨ علیخانی یادبگیر👌 شرافت خریدنی نیست https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9299

پدر پنج شهید دفاع مقدس ( شهیدان افراسیابی) در زمانی که آخرین فرزندش را به خاک می‌سپردند، تقاضا کرد یک بار دیگر فرزندش را ببیند. وقتی کفن را باز کردند او خطاب به آخرین فرزند شهیدش گفت؛ به آقا اباعبدالله سلام برسان و بگو عذر میخواهم اگر دیگر پسری ندارم تقدیمت کنم🥺. شما در کربلا تمام عزیزانت را در راه خدا دادی....😭 شادی روح همه شهدا و پدرو مادرانشون صلوات✨ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9300

قرآن رو برداشتم کُلی باخدا حرف زدم ▫️گفتم : دل همه گرفته ▪️گفت : مردم باید به فضل و رحمت خداشاد باشن .( یونس/58 ) ▫️گفتم : دوست دارم منو ببخشی ▪️گفت : پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید .( هود/90 ) ▫️گفتم : یعنی بازم گناه کنم ، بیام ؟ بازم منو می‌بخشی ؟ ▪️گفت : به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه ؟( آل عمران/135) ▫️گفتم : الهی و ربی من لی غیرک ▪️گفت : ألیس الله بکاف عبده خدا برای بنده‌اش کافی نیست ؟ ( زمر/36 ). https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9302

سلام علی آلِ یاسین.🤚 اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐 👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود. هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات. اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲 ━━━✥⃝آمین یارب العالمین. https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d

الهی به امیدتو... ♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) می‌خوانیم. السلام علیک یا صاحب الزمان عج https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d

دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند. این خانواده زیر زمین سرد خانه را در اختیار دوفرشته گذاشتند. فرشته پیر در دیوار زیر زمین شکافی دید و آن را تعمیر کرد. وقتی فرشته جوان از او پرسید چرا چنین کار را کرده، پاسخ داد(( همه امور بدان گونه که می نمایند، نیستند!) شب بعد این دو فرشته به منزل یک خانواده فقیر رفتند. بعد از خوردن غذایی مختصر زن و مرد فقیر، رختخواب خود را در اختیار دو فرشته گذاشتند. صبح روز بعد فرشتگان، زن و مرد فقیر را گریان دیدند، گاو آنها که تنها وسیله گذران زندگیشان بود، در مزرعه مرده بود. فرشته جوان عصبانی شد و از فرشته پیر پرسید: چرا گذاشتی چنین اتفاقی بیفتد؟ خانواده قبلی همه چیز داشتند و با این حال تو کمکشان کردی، اما این خانواده دارایی اندکی دارند و تو گذاشتی که گاوشان هم بمیرد! فرشته پیر پاسخ داد: وقتی در زیر زمین آن خانواده ثروتمند بودیم، دیدم که در شکاف دیوار کیسه ای طلا وجود دارد. از آنجا که آنان بسیار حریص و بددل بودند، شکاف را بستم و طلا ها را از دیدشان مخفی کردم. دیشب وقتی در رختخواب زن و مرد فقیر خوابیده بودم، فرشته مرگ برای گرفتن جان زن فقیر آمد و من به جایش آن گاو را به او دادم! همه امور به آن گونه که نشان می دهند، نیستند و ما گاهی اوقات خیلی دیر به این نکته پی می بریم .https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9310

🔴تنهاترین سردار ۲۹ اکتبر به دنیا اومد ۱۸ اکتبر از زندان آزاد شد ۷ اکتبر طوفان الاقصی ‌ بپا کرد ۱۶ اکتبر تو میدون جنگ شهید شد پادشاه اکتبر، #شهید یحیی سنوار

تصویر شهید مهندس منصور کاظم بیگی زمان تحصیل در امریکا 🌷🌹شهید منصور به گواهی تمام آشنایان و دوستان جوانی صادق، دارای حسن خلق، سخی، اهل عمل، متواضع و علاقمند به صله رحم و پایبندی به خانواده و ارزشهای والای اسلامی بود وی دارای روحیه ای ورزشکارانه بود و از ورزشهای رزمی و نشستهای سالم طرفداری می کرد. 🌷گرچه سفر شهید منصور به آمریکا در جوانی صورت گرفت مقطعی حساس و مهم از دوران شکل گیری شخصیت وی در بطن فرهنگ مادی غرب سپری شد. با این وصف جاذبه های دروغین فرهنگ غرب نتوانست باورهای اصیل و صحیح اسلامی را از خاطرش بزداید و رسوب چرکین خود را جایگزین آن نماید و وی را تحت تأثیر خویش قرار دهد. ذکر فرازهایی از دستنوشته های این شهید بزرگوار درک عقایدش را بر ما آسانتر می سازد. 🌹شهید منصور در پشت خاکریزها به یکی از دوستان خود در آمریکا می نویسد: « ... از اوضاع جنگ بخواهی بحمدالله خوب است و طرفین مشغولند و لیکن بالاخره صدام رفتنی است ... به هر حال من که در زمان انقلاب در این مملکت نبودم، الآن می توانم دین خود را ادا کنم» https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9311

اصلا چرا ما با اسرائیل مشکل داریم⁉️ 👌امام موسی صدر: ما اسرائیل را شر مطلق می‌دانیم. در دنیا هیچ‌چیز بدتر از اسرائیل نیست. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند، ما در کنار شیطان می‌ایستیم. منبع: جلد ۱۲ کتاب گام‌به‌گام با امام موسی صدر

به جوانی که قبلا تتو زده بوده و الان نمازخون شده میگن تتوت چیه؟ قرآن و نماز خوندنت چیه؟ پاسخش رو ببینید.‌. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9315 توبه=بازگشت ازگناه بخشنده مهربان

✨ حتی اگر همه ی ما را بکشید، او باقی می ماند؛ چون او بقیه الله است...✨ ❗️ما امت آخرالزمانی، وارثان همه ی دردهای تاریخ هستیم زیرا ماییم که بار تاریخ را بر دوش گرفته ایم،تا جهان را به سرنوشت محتوم خویش برسانیم ..❗️ ❗️اولین بار صبح جمعه دی ماه چندسال پیش بود که راس ساعت 7 صبح در حالیکه زیرنویس قرمز پررنگ شبکه خبر نوشته بود؛ «سردار بزرگ و پر افتخار اسلام آسمانی شد» و صدای بلند آیه ی :«مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا» فهمیدم ساعت 1:20 شب قبل در بغداد، او پر کشیده... او رفت و جان از تن همه ی ما نیزهم، به راستی غم عزیز دیدن چه سخت بود... ❗️دومین بار، یک ظهر بهاری بارانی بود، خبر رسید هیچ کس او و بالگرد و همراهانش را پیدا نمی کند، تکذبیه و تاییدیه ها کلافه یمان کرده بودند، یک ایران شب میلاد سلطان رضا(ع) پلک برهم نذاشت، تا 8 صبح که صدا و سیما آیه ی معروف را پخش کرد:« مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا»، به راستی سید رفته بود؟ بمیرم برایت سید عزیزم، کاش اشک هایم در نبودت بند بیاید.... ❗️سومین بار، خبرکوتاه صبحگاهی را با چشمان نیمه باز خواندم، مهمان ما در خانه ما، شهید شده بود.... مهمان ما، همان که دیروزش در آغوش حضرت آقا بود، وا مصیبتا... ایران تابوتی با پرچم فلسطین تشییع می کند و حالا همه خوب می دانیم: «فلسطین کلید رمزآلود فرج است.» ❗️چهارمین بار، حداقل 20 ساعت است منتظرم حزب الله بیانیه بدهد، تکذیب کند بگوید سید زنده است و امروز با شما صحبت خواهد کرد.... اما صدای بلند «مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبديلًا» در خانه می پیچد، سید هم رفت ... این یکی را نمی خواهم باور کنم، حالا به راستی عزیزم رفته، گویی جانم را از من ستانده اند و حالا زیر خروارها خاک آوار شده ام، اصلا حالا که نیستی می فهمم چقدر دوستت داشتم، دلم برای رجز خوانی های با متانتت تنگ شده، کاش لاقل می دانستم کی دفن شده ای تا برایت نماز شب اول قبر بخوانم، شاید کمی اشک هایم بند بیایید... سید عزیزم چه زیبا به مادرمان فاطمه الزهرا اقتدا کردی.... ❗️پنجمین بار، «صلح و مذاکره در کار نیست، یا پیروز میشویم یا کربلا رخ میدهد؛ والسلام... » معروف ترین جمله اش بود بعد از طوفان الاقصی، از مرگ نمی هراسید و دلیلش را سخنی از امام علی می دانست، 25 سال اسیر دست شیطان بود و مغز متفکر طوفان الاقصی.... حالا او هم رفته، چفیه بر دوش، اسلحه ای که با چسب برق تعمیر شده، نارنجک در کف دست و صهیون با چوب دندان هایش را بالا پایین می کند تا ببیند خودش است یا نه.... خدایا، توانم طاق شده، قلبم برای عزیزانم که دیگر نیستند می تپد، یک یکشان زیر خاکند ... خدایا توان عبور از این سیاهی ظلمت به طلوع خورشید عدالت بدهم.... ✨ امام صادق در احوالات این روزهای ما فرموده اند: «به خدا سوگند شما خالص می شوید؛ به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا می شوید؛ به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛ تا اینکه از شما شیعیان باقی نمی ماند جز گروه بسیار کم و نادر.» خدایا، بر من روا مدار که از دیدن روی ماه مهدی موعود پس از این مصیبت های بسیار محروم بمانم، خوب می دانم که بهای دیدن او سنگین است و حاضرم به قیمت جان عزیز بخرمش...🤲🏻 🔻حالا بکشید مارا، مرا چه باک که جان ناچیزم فدای قدومش شود؛ مهم این است خواست خدا بر باقی ماندن او بر زمین است... #جهادتبیین بسم الله...؛ نشر باشما یاعلی https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9305

مثل گندم باش... زیر خاک می برندش، باز می روید پُرتَر زیر سنگ می برندش، آرد می شود پُر بها تَر آتش می زنندش، نان می شود مطلوب تر به دندان می جَوَندَش، جان می شود نیرومندتر ذات باید ارزشمند باشد...👌

سردار سلامی از آمادگی ایران برای جنگ تمام عیار با آمریکا برای طولانی مدت میگوید

🕊بچه که بودم ؛ آنقدر از خدا می ترسیدم ،که بعد از هربار شیطنت ؛ کابوس می دیدم ... من حتی ناراحت می شدم که می گفتند خدا همه جا هست ! با خودم می گفتم : " یک نفر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کشیک بدهد و تا کسی کارهایِ بدی کرد ، او را بردارد ببرد جهنم ؟! " من حتی وقتی می گفتند ؛ خداپشت و پناهت ، در دلم می گفتم کاش اینطور نباشد ... می دانید ؟! چون خدایی که در ذهنم ساخته بودند ، مهربان نبود ، فقط خدایِ آدمهایِ خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه می دیدم ، خدایِ ترسناکی بود ... اما من ، کودکم را از خدا نخواهم ترساند ... به او می گویم "خدا مهربان ترین است" ... اگر خطایی کرد می گویم ؛ خدا بخشنده مهربان است ، تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است ... من به کودکم خواهم گفت خدا ، خدایِ آدم های بد هم هست ، تا با کوچکترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود ... می گویم خدا همه جا هست تا کمکش کند ، تا اگر در مشکلی گرفتار شد ، نجاتش دهد ... من خشم و بی کفایتیِ خودم را گردنِ خدا نخواهم انداخت ... من برایش از بهشت خواهم گفت ... اجازه می دهم بدونِ ترس از تنبیه و عقوبت ، خوب باشد ، و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد ... من نمی گذارم خدایِ کودکم خدایِ ترسناکی باشد ... کاش همه این را می فهمیدیم ... باورکنید خدا مهربان تر از تصوراتِ ماست ! اگر باور نکرده اید ؛ لطفاً در مقابلِ کودکان سکوت کنید ... خدا ترسناک نیست😊 #مبارزه باشیطان پرستی #شیعه پروری https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9313

⤴️ در محل کار زودتر از همه می آمد و دیرتر از همه می‌رفت، در هفته چند ساعت برای خود «کسر کار» می‌زد می‌گفت: در حین کار شاید یک لحظه ذهنم به سمت خانه، همسر و یا فرزندم رفته باشد. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9316

جوک های مسخره کننده رونشرنده 👌مراقب باشیم... جُک ها به تمدن و فرهنگ اصیل ایرانی آسیب وارد نکند کشور ایران بهترین مردمان و فرهنگها را درخود جای داده است. ارادتمند شماییم در هرشهر واستانی که ساکن هستین. نشربدیم تابعضیا از دادن این نسبتهای نارواخجالت بکشن ‌https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9316

🍁پیشگیری از #بیماری‌های‌‌پاییزی🍁 فصل پاییز طبع سرد و خشک دارد لذا باعث تولید سودا در بدن خصوصا در افراد سوداوی می شود، توصیه می شود در فصل پاییز از غذاهای گرم و تر و میوه های این فصل که گرم و ترند مانند #انگور‌شیرین #سیب و #انار‌شیرین و ... استفاده شود. 🔰با آغاز فصل پاییز و سرد شدن هوا، بدن را با پوشش لباس های ضخیم گرم نگه داشت چرا که سرمای اول فصل سرما برای بدن مضر است. 📖 امیر المومنین(علیه السلام) می فرمایند: 📝 «خودتان را از سرمای اول فصل سرما حفظ کنید اما در آخر فصل سرما (اواخر اسفند) خودتان را در معرض هوا قرار دهید زیرا هوا با بدن انسان کاری می کند که با درختان می کند؛ اول فصل سرما برگ درختان را خشک و از بین می برد و آخر فصل باعث رویش برگ و سرسبزی می شود.» 3️⃣ یکی از میوه های فصل پاییز که در روایات نسبت به خوردن آن خیلی توصیه شده است #به است. #به میوه پیامبران الهی است. نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) «به» را خیلی دوست داشتند، اصحاب و یاران حضرت میوه «به» را به حضرت هدیه می دادند و حضرت نیز آن را به دیگران هدیه میدادند و فوائد زیادی را برای آن ذکر نمودند و همیشه دوستان و اصحابشان را به خوردن آن توصیه می نمودند. 📖 در روایت دیگری فرمودند: 📝 «بو و رایحه انبیا بوی «به» است.» ⬅️ با توجه به فوائد فراوان به در روایات معصومین (علیهم السلام) نسبت به هدیه دادن آن توصیه شده است؛ از بعضی از روایات استفاده می شود، زمانی که میوه «به» به کسی هدیه داده شود و از آن بخورد مودت و دوستی بین هدیه کننده و هدیه شونده پایدار می شود. 🔰 در طب اسلامی در یک تقسیم بندی، بیماری ها به بیماری های مفید و بیماری های غیر مفید تقسیم می شود. ◽️مطابق روایات اهل بیت (علیهم السلام) از میان بیماری ها چهار بیماری از بیماری های مفید برای بدن انسان هستند که آن ها را نباید معالجه کرد؛ زکام یا سرما خوردگی یکی از این این بیماری ها است. 📖 پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: 📝 «از سرما خوردگی بدتان نیاید زیرا آن پیشگیری از بیماری جذام است.» 📖 امام صادق(علیه السلام) می فرمایند : 📝 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زکام را درمان نمی کردند و می فرمودند ژن جذام در بدن همه وجود دارد کسی که مبتلا به سرماخوردگی شود [ویروس] سرماخوردگی ژن جذام را در بدن سرکوب می نماید. 🔰 فوائد سرماخوردگی 📖 امام صادق(علیه السلام) به معلم فرزندانشان فرمودند: 📝 زمانی که یکی از فرزندانم مبتلا به زکام شد به من اطلاع دهید؛ زمانی که معلم به حضرت اطلاع می دادند امام صادق (علیه السلام) چیزی در جواب نمیگفتند! معلم می پرسید: من را امر کردید که به شما اطلاع دهم و الآن شما را آگاهی دادم اما چیزی نمی گویید؟! حضرت فرمودند: «در بدن همه ژن جذام وجود دارد زمانی که این ژن هیجان و جهش پیدا کند خداوند به وسیله سرماخوردگی (زکام) آن را سرکوب میکند.» 📖 در روایت دیگری نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: 📝 «زکام لشکری از لشکریان خداوند عزوجل است آن را برای ازبین بردن بیماری می فرستد تا آن را از بین ببرد.» ⬅️ سرماخوردگی نه تنها پیشگیری از بیماری جذام است بلکه پیشگیری از تمام بیماری های ژنتیکی است؛ چنانچه امروزه برای درمان بیماری های ژنتیکی از ویروس استفاده می کنند و این دستیابی بشر به درمان این بیماری ها جز از راه علوم اهل بیت (علیهم السلام) نمی باشد. ✅ نشر این پیام صدقه جاریه است https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9318

این دعاتقدیم به شماخوبان همیشه همراه الهی که عاشق امام زمان بمونی.... ومولا هم عاشق ارادتت بشه... https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9320

سلام علی آلِ یاسین.🤚 اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 🇮🇷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم. 🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐 👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود. هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات. اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲 ━━━✥⃝آمین یارب العالمین. https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d

الهی به امیدتو... ♦️با هم دعای فرج را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) می‌خوانیم. السلام علیک یا صاحب الزمان عج https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d

خاطره‌ای شنیدنی از روحانی زندان رجایی شهر تهران درباره حکم قصاص یک قاتل وقتی حضرت ابوالفضل علیه‌السلام پادرمیانی می‌کند حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار می‌شود بعد از مدتی یک شب بعد از تمام شدن کار صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها صاحب مغازه به قتل می‌رسد و او متواری می‌شود خلاصه بعد از مدتی او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود بعد از صدور حکم قصاص اجرای حکم حدود ۱۷-۱۸ سال به طول می‌انجامد می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند خلاصه بعد از ۱۷-۱۸ سال خانواده مقتول که آذری زبان هم بودند برای اجرای حکم می‌آیند همسر مقتول و سه دختر و هفت پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه چینی از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف نظر کنند همسر مقتول گفت: من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده به هر حال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند من از قصاص نمی‌گذرم! زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم به هر حال روی اجرای حکم مصر بود من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبرو شود ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید یادم هست هوا به شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود وقتی آمد، رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ چیز دیگری نگفت وقت کم بود و چاره دیگری نبود بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرف نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند! به هر حال شاگرد قاتل پای چوبه ایستاد و همه چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: من فقط یک خواسته دارم من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگهدارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید شاگرد قاتل گفت: هجده سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید حالا هم تنها ده روز تا محرم باقی مانده و تا تاسوعا بیست روز می‌خواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این هجده سال، بیست روز دیگر هم به من فرصت بدهید من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس علیه‌السلام شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل علیه‌السلام بدهم هیچ خواسته دیگری ندارم حرف او که تمام شد یک دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل علیه‌السلام در نمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد! وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس علیه‌السلام  ختم به خیر شد و دل یازده نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل عزیزشان گذشتند گر چه بی‌دستم ولی من دستگير دست‌هايم نام من عباس و مفتاح در باب الشفايم مادرم قنداقه‌ام را دور بيرق تاب داده من ابوالفضلم دوای دردهای بی‌دوايم "شهیدبرزگر"💫 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9323

🎥 بدون تعارف با پزشکی که برای خدمت به مجروحان زیر بمباران اسرائیل رفت

💫پارت (63) جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝عکس یادگـــــاری 🌷یک شبِ سرد زمستانی بود، کسی از سوز و سرما جرأت بیرون آمدن از خانه را نداشت، تمام اعضای خانواده در یک اتاق کوچک دور بخاری نفتی جمع شده بودیم. 🌷هر ازگاهی که از پنجره نگاه می انداختم. زمین راپوشیده از برف می دیدم. شیر آب هم یخ زده بود، در همین سوز و سرما درِ منزل به صدا در آمد، اوّلش فکر کردیم صدای باد است و خیالاتی شده ایم ولی نه ، انگار کسی با مشت به در می کوبید، 🌷همسرم نگاهی به من انداخت و گفت: شاید کسی مشکلی برایش پیش آمده و کار واجبی دارد، بروم در را باز کنم، ببینم کیست؟ شوهرم از جا برخاست جُبّه اش را پوشید و با پاروی چوبی به زحمت راه باریکی را تا رسیدن به درِ منزل باز کرد 🌷همه با کنجکاوی از نیم دایرۀ غبارگرفتۀ شیشۀ پنجره به در چشم دوخته بودیم .برایمان جالب بود بدانیم این کسی که این وقت شب پشت در آمده کیست و با ما چکار دارد 🌷همسرم در را باز کرد، مردی که چهره اش را پوشانده بود وارد منزل شد و پس از مکثی کوتاه با شوهرم به سمت اتاقمان حرکت کردبا دستپاچگی گفتم: مهمان آمده، بچه ها! چادر سرکنید 🌷آن شخص پشت سر همسرم وارد اتاق شد، شال و کلاهش را که برداشت تازه متوجّه شدم او برادرم محمّد است، لبخندی زد و سلامی داد و همه را بوسید ، از سوز سرما انگشتانش یخ زده بود، 🌷دستش را گرفتم و کنار بخاری :نشاندم، گفتم: چه اجباری بود خودت را این قدر به زحمت بیندازی داداش جان! لبخندی زد و گفت : آبجی! اگر خدا بخواهد فردا صبحِ زود عازمم . پرسیدم: کجا به سلامتی؟ گفت: جبهه. 🌷 گفتم: در این هوای سرد!! مگر مجبوری؟! بگذار سرما بشکند بعد برو. گفت: چه اشکالی دارد، من که تنها نیستم خیلی ها جلوتر از من رفته اند آنها هم جان و خانمان دارند و عزیزخانواده شانند، بالاتر از رزمندگان دیگر که نیستم، هر چه خدا بخواهد همان می شود 🌷 ساعتی نشست و قدری با بچه ها بگو و بخند کرد چایش را که خوردزیپ کاپشن اش را باز کردو عکسی را از جیبش بیرون آورد و به من داد، خوب نگاه کردم، عکس خودش بود، خندیدم و گفتم از شوخ طبعی های تو چه کنم؟!! این چه کاریست که می کنی؟ 🌷 سرش را پایین انداخت و گفت: آبجی لحظات سختی در پیش داریم، احساس می کنم خدا مرا به آرزویم می رساند، ولی به مادر چیزی نگو دلش می گیرد، این عکس را نزد خود نگهدار؛هر وقت دلتنگم شدی با او سخن بگو، 🌷زبانم بند آمده بود، گریه کردم. از جایش برخاست و نگذاشت حتّی همسرم او را تا درِ منزل بدرقه کند. برادرم رفت وتصویرزیبایش رادرقاب چشمانم به یادگارگذاشت. 🔰کتاب ازقفس تاپرواز راوی:خواهرشهید؛محبوبه برزگر جلد دوم-صفحه۱۴۶