فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی فرق قانون خدا با آدمها چیه⁉️
🆔@ShahidBarzegar65
🍏نذرسیب(ازدواج)
من وندا دانشجوی ترم آخرپرستاری بودیم.
بیشتراز دوسالی میشدکه عاشق ودلبسته هم نیزشدیم.
دودفعه از پدرش ندا را خواستگاری کردم.
یکبار تلفنی جواب رد شنیدم
و دفعه دوم که همراه خانواده محضرشان رسیدیم پدرندا آب پاکی را روی دستم ریخت وگفت:
من ندا را به پسربرادرم قول داده ام.
دیگر خانواده خودم نیز بیخیال ماجراشدند
اما مادونفر به دنبال راهی میگشتیم.
یک روز ندا پیشم آمدوگفت:
چندنفراز دوستانم به شهیدی متوسل شده اند میگویند نذرسیب خیلی هارا جواب داده...۴نفر که دوستان خودم هستند.یکی کار.دونفر ازدواج.یکی هم عملش باموفقیت انجام شده .
لینک کانال را گرفتیم وهردونذرسیب کردیم.
۴۰صبح برای شهید دعای عهدخواندیم
چندهفته بعد ندا غافلگیرم کردوگفت:
خداروشکر پسرعمویم عاشق دختری شده...وقراراست بزودی از همسرش رونمایی کند.
پدرم تا این موضوع را فهمید،گفت به ایمان بگو اگرهنوز هم سرحرفش هست همین هفته باخانواده اش بیاد خواستگاری.
تا منزل ازشوق پیاده روی کردم واشک ریختم...
خداروشکر دو روز بعدازخواستگاری عقدکردیم وحالا قصد داریم نذرمان را برسرمزار شهیدبرزگر ادا نماییم.
البته ما بسیار تاشهرشهیدفاصله داریم اما قراراست خانواده شهید نذرمان را به شهیدبرسانند.😊💌
خدایاشکرت...شکرت...شکرت
که ماروبااین شهیدمعجزه آشناکردی🕊🍎
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر به توکل هات ایمان داری...؟!
🆔@ShahidBarzegar65
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خوشبخت بودن مشکل نیست
چجوری؟
بیا تا راهشو واست بگم
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی کمتر دیده شده
از آخرین غبارروبی حرم امام هادی(ع) توسط شهید حاج قاسم سلیمانی در سامرا بمناسبت #شهادت_امام_هادی(ع)
🆔@ShahidBarzegar65
هدایت شده از کانال شهید محمدعلی برزگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی که همیشه بهترین حال ممکن را داشته باشین❤💐
🆔@ShahidBarzegar65
5.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نغمه مهدوی👆
حال دلتون پر از توجه خاص به صاحب الزمان ارواحنا فداه ان شاءالله🌷
اللهم عجل لولیک الفرج...
ازحضور وفعالیت همه شماخوبان سپاسگذارم...🙏
التماس دعا
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
به نیت نزول رحمت الهی
هدیه به اهلبیت (ع)
تعجیل درفرج امام زمان (عج)
وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید...
ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان کیسه طلا...آرامش⁉️
در گذشته پیرمردی بود که از راه کفاشی گذر
عمر میکرد او همیشه شادمانه آواز میخواند
کفش وصله میزد و هر شب با عشق و امید
نزد خانواده خویش باز میگشت
و اما در نزدیکی بساط کفاش
حجره تاجری ثروتمند و بدعنق بود
تاجر تنبل و پولدار که بیشتر اوقات
در دکان خویش چرت میزد
و شاگردانش برایش کار میکردند
کم کم از آوازه خوانیهای کفاش
خسته و کلافه شد
یک روز از کفاش پرسید درآمد تو چقدر است؟
کفاش گفت روزی سه درهم
تاجر یک کیسه زر به سمت کفاش انداخت
و گفت: بیا این از درآمد همه عمر کار کردنت هم بیشتر است!
برو خانه و راحت زندگی کن
و بگذار من هم کمی چرت بزنم
آواز خواندنت مرا کلافه کرده
کفاش شوکه شده بود، سر درگم و حیران
کیسه را برداشت و دوان دوان نزد همسرش رفت
آن دو تا روزها متحیر بودند که
با آن پول چه کنند!
از ترس دزد شبها خواب نداشتند
از فکر اینکه مبادا آن پول را از دست بدهند
آرامش نداشتند، خلاصه تمام فکر و ذکرشان
شده بود مواظبت از آن کیسه زر
تا اینکه پس از مدتی کفاش کیسه زر را
برداشت و به نزد تاجر رفت
کیسه زر را به تاجر داد و گفت:
بیا سکه هایت را بگیر و آرامشم را پس بده
خوشبختی چیزی جز آرامش نیست
آن شالله برکت وآرامش روزی هر روزتون...🤲
🆔@ShahidBarzegar65
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معجزه شهدا...
حتما ببینید
شهدا حاضر وناظرند وباذن الله تعالی در عالم تصرف دارند سبحان الله
تشکر از ارسالی دوست خوبم🙏🕊
🌷گنده لات هایی که با نفس امام خمینی، شهید شدند(۲)
☀️عصر بود که آمد خانه.
گفت مادر, دیگه کاباره را رها کردم.
بی مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید
می خواهیم بریم مشهد!
مادر با تعجب پرسید: جدی میگی!... گفت: آره بابا، بلیط گرفتم.
دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم...
باور کردنی نبود.
دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم...
در راه مشهد مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد.
چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. فردا صبح رسیدیم مشهد.
عصرهمان روز از مسافرخانه حرکت کردیم به سوی حرم.
شاهرخ زودتر از من رفته بود.
می خواستم وارد صحن اسماعیل طلائی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته رو به سمت گنبد...
آهسته رفتم و پشت سرش نشستم.
شانه هایش مرتب تکان می خورد. حال خوشی پیدا کرده بود.
خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می زد.
مرتب می گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می خوام توبه کنم...
خدایا منو ببخش!...
یا امام رضا(ع) به دادم برس...
من عمرم رو تباه کردم...
اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می زد... دو روز بعد برگشتیم تهران،
شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد وهمه خلاف کاری های گذشته را رها کرد.... خیلی طول نکشید که شاهرخ ضرغام ملقب به حر انقلاب در عملیات پاکسازی جادهٔ آبادان-ماهشهر در آذر 59 به شهادت رسید.
کتاب لات لوت ها و مشتی ها, ناصرکاوه
خاطره ای از شهید شاهرخ ضرغام, ملقب به حر انقلاب اسلامی ایران
🆔@ShahidBarzegar65