eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
5.4هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ما و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدمحمودکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئولین کشور ما باید اینجوری باشن، مثل شهید، مثل شهید لاجوردی ... امام صادق (ع): هیچ مردی نیست که تکبر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد مگر بخاطر ذلتی که در نفس خود می یابد. ‌ | 🆔 @shahidBarzegar65
📚بسیارشنیدنی عنایت امام زمان(عج)💚 از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت. می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.🥺 نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چه شده: گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم😍. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است.☘ 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پاسخ به یک شبهه فراگیر در مورد امیدوار کردن مردم به ظهور قریب الوقوع 🔻 اگر مردم و بعد ظهور رخ نداد؛ مردم بی‌دین نمیشن؟🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃 *چقدر زیبابود اگر روی تابلو های شهر بنویسند :* *مسیر لغزنده است* *دشمنان مشغول کارند!* *با احتیاط برانید* *سبقت ممنوع...* *دیر رسیدن به پست و مقام* *بهتر از هرگز نرسیدن* *به "امام زمان* " *است..!* *حداکثر سرعت، بیشتر از* *سرعت "ولی فقیه" نباشد.* *اگر پشتیبان "ولایت فقیه"* *نیستیدلااقل کمربند دشمن* *را نبندید!* *دور زدن اسلام واعتقادات* *ممنوع* *بادنده لج حرکت نکنید وبا* *وضو وارد شوید ...* *چرا که این جاده مزین به* *خون مطهر شهداست. اللهم احفظ قائدنا 🌹 🆔@ShahidBarzegar65 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوابی دندان شکن به کسی که به مسلمانی ما توهین کرد عالی بود...احسنت 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهترین گوشه ی دنیا خانه ایست که کودکی هایت میان گُل های باغچه اش نفس می کشد ... بهترین کاخ دنیا را هم که برایت بسازند ؛ هیچ کجا خانه ی پدری ات نخواهد شد ... آن روزها همه چيز قشنگ تر بود دلخوشی ها ساده تر بود مهربانی بيشتر بود روزها روشن تر بود دل ها شادتر بود زندگی زيبا تر بود كاش همه چيز قديمی تر بود ... رفقاشمارش معکوس شروع شد 🍃اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ🍃 🤲 خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز🤲 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرین کلام آیت‌الله مصباح ... 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ 💝سلام امام زمانم💝 🌼آقا بیا تصویر دنیا را عوض کن یا چشم های خسته ی ما را عوض کن... 🌼خیلی عوض کردند دنیا را پس از تو برگرد و این تغییر بی‌جا را عوض کن... اللهم عجل لولیک الفرج 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم به راه💌 🔸 دامادی که چند ساعت بعد از ازدواج به میدان نبرد رفت و برنگشت شهید 🌷 🌹 اوباسپاهی ازشهیدان خواهدآمد✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊 اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم 🆔@ShahidBarzegar65
🔅 نمی دانم مجید چه کرده بود که آن همه ثروت پدرش نتوانست پابندش کند. یک روز بعد از صبح گاه دیدمش؛ احساس کردم به او بیش از همه سخت می گذرد. ازش پرسیدم: «مجـیـد! این جا خوب است یا ویلای تان در خیابان پاسداران؟» 🔹 سرش را پایین انداخت و گفت: «اینجــا خیلی خـوش می گذرد.» 📝 در وصیت نامه اش نوشته بود: «خــدایا! تو شـاهد باش که همه مظـاهر دنیــا را به سویی افکندم و به سمت تــو آمدم.» ▫️مـزار شهید: امامزاده علی اکبر(ع) چیـذر 📚 «مربع های قرمز» خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا بقلم زینب عرفانیان/ نشر شهید کاظمی 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسیدن فردا برای هیچکس حتمی نیست پس به کسانی که دوستشان دارید ابراز عشق کنید شاید فردا هرگز نیاید هیچ انسانی نمی‌داند کدامین لحظه از زندگی‌اش خاطره می‌شود خدایا به ﻣﺎ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ که ﺣﺮﻣﺖ ﺩﻝﻫﺎ را ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﯾﻢ به ﻣﺎ بیاﻣﻮﺯ که ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ نکنیم ﻭ ﺁﻧﺎن که ﺩﻭستمان ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺒﺮیم الهی آمین 🙏 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از آیت الله بهجت(ره) پرسیدند چه کنیم نماز صبحمان قضا نشود ⁉️ در پاسخ فرمودند : کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد. 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به همراهان خوب این کانال تشکر ازشما که بلطف خدا وشهدا درافتتاح کانال مارویاری کردین وبه سال نرسیده موجب سرفرازی ماشدین... 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما دلتنگ‌ کسی‌‌ هستیم‌‌ که‌؛ خودمان‌‌ باعث‌‌ و‌ بانی‌‌‌ نیامدنش‌‌ هستیم‌!‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🤲🏻 ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─ ازحضور وفعالیت شما خوبان سپاسگذاریم ازاینکه کانال شهیدرو به دوستان خود معرفی میکنید بینهایت متشکریم. 👌قابل توجه دوستان جدید: ضمن عرض خیرمقدم پُستهاهر۲۴ساعت شبها بارگزاری می‌شود. التماس دعا 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه... به نیت نزول رحمت الهی هدیه به اهلبیت (ع) تعجیل درفرج امام زمان (عج) وامام وشهدا مخصوصا شهیدبرزگر... ۳صلوات محبت کنید... ذکرِ تعجیلِ فرج؛ رمزِ نجاتِ بشر است ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد... 🆔@ShahidBarzegar65
عیدی پدر... خاطره‌ای تکان دهنده از استاد شفیعی کدکنی نزدیکی‌های عید بود من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم صبح بود رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم از پله‌ها بالا می‌آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه‌ای را شنیدم از هر پله‌ای که بالا می‌آمدم صدا را بلندتر می‌شنیدم استاد کدکنی حالا خودش هم گریه می‌کند پدرم بود مادر هم او را آرام می‌کرد می‌گفت: آقا خدا بزرگ است خدا نمی‌گذارد ما پیش بچه‌ها کوچک شویم فوقش به بچه‌ها عیدی نمی‌دهیم اما پدر گفت: خانم نوه‌های ما در تهران بزرگ شده‌اند و از ما انتظار دارند نباید فکر کنند که ما ... حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه‌های پدر را از مادرم بپرسم دست کردم توی جیبم صد تومان بود کل پولی که از مدرسه به عنوان حقوق معلمی گرفته بودم روی گیوه‌های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه‌های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم آن سال همه خواهر و برادرام از تهران آمدند مشهد با بچه‌های قد و نیم قدشان پدر به هر کدام از بچه‌ها و نوه‌ها 10 تومان عیدی داد، 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد اولین روز بعد از تعطیلات بود چهاردهم فروردین که رفتم سر کلاس بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نوئی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش رفتم بسته‌ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد گفتم: این چیست؟ گفت: باز کنید می‌فهمید باز کردم 900 تومان پول نقد بود گفتم: این برای چیست؟ گفت: از مرکز آمده است در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه‌ها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند راستش نمی‌دانستم که این چه معنی می‌تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید هزار تومان باشد نه نهصد تومان! مدیر گفت: از کجا می‌دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟ گفتم: نه فقط حدس می‌زنم همین در هر صورت مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می‌دهد روز بعد همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود که خودم رفتم از او گرفتم اما برای دادنش یک شرط دارم گفتم: چه شرطی؟ گفت: بگو ببینم از کجا این را می‌دانستی؟! گفتم: هیچ؛ فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو برمی‌گرداند گمان کردم شاید درست باشد 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر قدمی برای اهلبیت برداشتی.. ایشان چندبرابر برات جبران می‌کنند. از خانم حضرت زهرا (س) کم نخواه 🆔@ShahidBarzegar65
💫پارت(46) جلداول کتاب ازقفس تاپرواز خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷 📝روزه♡ 🌷محمدم ۱۲سالش رو تازه تموم کرده بودوباشروع انقلاب تصمیم بزرگی گرفت اونم کجا.مدرسه علمیه😍 اون سال تابستون باماه مبارک مصادف شدوگرمای شدیدهوا ثواب روزه داری رو بیشتر می‌کرد. یه روز غروب محمّد با حالت غش و ضعف خونه رسید و به محض شنیدن اذان فتیرقتلمه ای را باچندتا استکان چای خورد وباعجله به مسجد رفت. فکر میکردم از جنب و جوش زیاد گشنه شده .واسه همین هیچی بهش نگفتم 🌷سحر فردا محمّد با صدای ساعت زنگی از خواب پرید، و از غذای من خورد. اوضاع به همین شکل تا چند شب گذشت . همه چیز رو ازچشم صدای ساعت زنگی میدیدم.براهمین ساعتو توی ایوان گذاشتم تا بچه ها بدخواب نشن اما بازم محمد برای صبحانه و ناهار منزل نمی موند. محمدبا داداشش حاج هیبت یک‌جور رابطه پدرپسری داشتن 🌷 فکر می کردم میره خونش وبعدش با حاجی توی تاکستان خوش میگذرونه. 🌷اون شب طبق معمول، محمد اذان مغرب پیدایش شد و افطاری مفصلی خورد و به مسجد رفت. ظهر روز پنجم با کنجکاوی نزد حاجی رفتم تا از محمد خبر بگیرم 🌷 عروسم(همسرحاج هیبت) گفت:این چندروز اصلا محمد منزل ما ناهار نخورده؟ با ناراحتی دم در منزل نشسته بودم که محمد از طرف مسجدپیداش شد وخودشو به چشمه رسوند .تا زانو توی آب رفت صورتش مثل کوره آتیش وخودش بیحال وتوان. بادیدن این حالش باعصبانیت گفتم: آهای پسر! 🌷مگه بی صاحبی؟ از صبح تادیروقت کجا میری؟ نگفتی از دلواپسی دق میکنم؟ محمدتا صداموشنید با هراس نگاهی روی پل انداخت وباشرمندگی گفت خدا نکنه .من که کاربدی نکردم. 🌷گفتم قسم به ارواح خاک پدرت بگو این روزا به دور از چشم من چکار میکنی؟ محمدنفس زنان جلو آمد و با گوشه چادرم صورتش را خشک کرد گفت: فدات شم مگر نمی خوای پسرت سرباز امام زمان بشه؟ خُب این روزها روزه گرفتم ببینم از عهده انجام واجبات بر میام یا نه؟ این دق کردن داره؟ 🌷گفتم: خدا منوببخشد پس چرا نگفتی غذا برات آماده کنم؟بعدشم مادرجان ؛ هنوز تا سن تکلیفت خیلی وقت داری. گفت :خب ترسیدم اجازه ندی دیگه! مادر.. محمدت برای طلبگی باید ساده زیست بشه .غذای شاهانه ومفصل تعطیله. پرسیدم:چرا؟ گفت:بایدبدونم لیاقت نان ونمک امام زمان رودارم یانه؟ پرسیدم الآن از کجا می آمدی؟ سرشو پایین انداخت : هر ظهر مسجد میرم تا به نیت پدرم نماز قضا و قرآن بخونم تا غروب آفتاب هم خونه میومدم . 🌷محمد برای رفع دلخوریم مدام دلیل می آورد. با خود می گفتم: "فاطمه! تو که طاقت دوری چند ساعت از محمدت رونداری چطوری باید یک هفته بدون او زندگی کنی"؟تا از حوزه بیاد. 🌷 ولی باز خودمودلداری می دادم و میگفتم :روزهای تحصیلش تمام میشه و پسرم با افتخار پیشم برمیگرده. اما با شروع جنگ ۸ساله علیه ایران.. جدایی هولناکی بینمان رقم خورد، هیچوقت گمان نمی کردم روزگار پیکرِ جگر گوشه ام رو درسن جوانیش از من بگیره والان خاطراتش برام بمونه. 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگوارانی که آشپزی میکنید.. این کلیپ حتما به دردتون میخوره... انشالله برکت وثروت توی زندگی همتون جاری باشه 🙏ماروهم دعا کنید 🆔@ShahidBarzegar65
وقتى بچه بودم میگفتند هروقت به تنهایی توانستی بند کفشهایت را ببندی بزرگ شده ای اما من به فرزندم خواهم گفت هر وقت از بخشیدن کفشهایت به انسان پا برهنه ای خوشحال شدی بزرگ شده ای 🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنفکری... ما تو این زندگی، مدام دنبال چی هستیم؟؟ وقتی خانه تکانی می کنی چیزهایی پیدا می شوند که مدتی برای پیدا کردنشان زمین و زمان را بهم ریخته ای و از نبودنشان اعصابت خط خطی بود. امروز که آن گمشده ها را میبینی، میبینی که زندگی بدون آنها هم جریان خود را داشته دنیا هم همینطور است... امروز هستیم، فردا نه! در نبودمان جایگزینهایی هستند که دنیا از حرکت نایستد! خانه تکانی این مزیت را دارد که به ما یاد می دهد که هیچ تقدیری فاجعه نیست باور کنید... مافقط به حضور خدا درقلبمان محتاجیم وبس... 🆔@ShahidBarzegar65