👌بسیار زیباست 🔰نجات و هدایت یک مسیحی به خاطر دستگیری کردن از مردم 🟢 در زمان مرحوم والد- مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی- یک روز ظهر که از دفتر خارج شدم، یک آقای خیلی موقرِ کت و شلواری که ساک کوچکی در دستش بود تا من را دید، گفت: با شما کاری دارم، عرض کردم: من خسته‌ام صبح تا حالا دفتر بودم، عصر مجددا برمی‌گردم در خدمتتان هستم. گفت: کار من خیلی ضروری است، خواهش می‌کنم حرفم را بشنوید. برگشتم و گفتم: فرمایش شما چیست؟ گفت: من مسیحی و تکنسینِ نصبِ موتورِ چاه‌های عمیق هستم. الآن برای ۱۵ چاه در کرج قرارداد بسته و روزها آن جا هستم, برای نصب این موتورها. سه شب پیش در عالم رؤیا یک بانویی که روبند برصورتش داشت به من گفتند: صلوات بفرست! گفتم من مسیحی هستم و صلوات، مال مسلمان‌هاست. تا این را ‌گفتم، حضرت ‌رفت. فردا شب هم عین همین قضیه تکرار شد منتهی همراه یک بانوی دیگر، من فهمیدم این بانویی که شب قبل و امشب آمده همین بانویی است که در قم مدفون است، باز هم فرمودند: صلوات بفرست! و من همان جواب را دادم و ایشان رفتند، شب سوم امام خمینی به خوابم آمد و با تشر فرمودند: می‌خواهند هدایتت کنند، متوجه نمی‌شوی؟ گفتم چکار کنم؟ گفتند: برو قم و مسلمان شو، بی‌بی آمده تو را مسلمان کند! آن آقا گفت من در عالم رؤیا آمدم پیش شما شهادتینم را گفتم، الآن هم آمدم بگویم چکار کنم؟ وضع مالی من بسیار عالی است، گفتم: فعلاً شهادتین را بخوان! دو سه روز هم نگهش داشتیم و نماز و برخی احکام ضروری را یادش دادیم. آن روز من به آن مسیحی گفتم تو در زندگی‌ات چه کار کرده‌ای که حضرت این چنین هدایتت فرموده؟ گفت: سرم به کار خودم هست و کاری به کسی ندارم، گفتم نه، یک کاری کرده‌ای. کمی فکر کرد و گفت: من یک کاری انجام می‌دهم که حتی بچه‌هایم هم خبر ندارند، شب‌های شنبه و یکشنبه که تعطیل هستیم، عقب ماشینم را پر از خوار و بار و چای و روغن می‌کنم و می‌روم انتهای حلبی‌آباد تهران و آن را درب خانه‌ها می‌گذارم و می‌روم، گفتم: علت همین است، شما از مردم دستگیری کرده‌ای و خدا هم به وسیله حضرت معصومه از تو دستگیری کرد! ببینید چه چیزی از هدایت بالاتر است، در نمازهایمان می‌خوانیم «اهدنا الصراط المستقیم» باید جلوی ضریح حضرت دو زانو بنشینیم و تضرع کنیم مبادا ۶۰ ساله شویم و یک وقت غیر المغضوب علیهم و لا الضالین باشیم. 📚سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری شفقنا، آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی، ۱۴۰۳/۷/۲۳ 👌بسیار زیباوشنیدنی https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9389

🌷 خاطره طنز شهید مصطفی صدرزاده از اومدن به سوریه! سالگرد شهادتت مبارک باغیرت✨ 👌وقتی شهیدصدر زاده به بهانه نونوایی میره جبهه🤣و البته یکبار قبل رفتن خواست بااطلاع خانواده راهی بشه مُچشو گرفتن؛🤣 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9390

پارت ۹۰ ازمجموعه خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر داستان/مبارزه باقاچاق روایتگر: آقای اسدالله اسدی دوست شهید 📚کتاب ازقفس تاپرواز https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9392 تشکر ازشما🙏

یک دقیقه این متنُ بخون چقدرقشنگه ⛈ باران و برف نمی بارد؟ 🛍 بازار ها رونق ندارد؟ 💵 کاسبان و تجار سود نمیکنند؟ 🤒 گرفتار مریضی های عجیب شدیم؟ 🐑 بیماری صدها هزار دام و طیور مارا نابود میکند؟ 🍉 سرما میوه های مان را نابود میکند؟ 💦 رودخانه های مان خشک شده؟ 🌊 تالاب ها و دریاچه ها خشک شده اند؟ 🌄 سدها آب ندارند؟ 💸 دچار گرانی های وحشتناک شدیم؟ ⚰ مرگ های ناگهانی امانمان نمیدهد؟ 💥 زلزله و سیل و سرما جان عزیزانمان را میگیرد؟ 🌪 گرد و غبار و آلودگیه هوا نفسمان را بریده؟ ❓ میپرسی چرا؟ فقط یک دلیل دارد ⚠(دچار خشم خدا شدیم) ⚠ ❓ میپرسی چرا؟ چرا دچار خشم خدا نشویم ؟؟؟ 🚷 وقتی غش در معامله می کنیم ⚖ وقتی کم فروشی میکنیم 📈 وقتی احتکار میکنیم تا گران شود 💶 وقتی ربا و نزول در بازار بیداد میکند 🤝 وقتی فروشنده به خریدار رحم نمیکند 👨‍⚕ وقتی طبیب به بیمار رحم نمیکند 👥 وقتی مردم به هم رحم نمیکنند 🐩 وقتی سگ بازی می شود افتخار 👫 وقتی محرم و نامحرمی معنا ندارد 👑 وقتی حیا و غیرت از بین رفته 🗣 وقتی همه به هم دروغ میگویند 🕌 وقتی نماز و روزه فراموش میشود 🧕 وقتی حجاب تحقیر میشود ♨️ وقتی ترک محرمات و جدیت در عبادات نداریم 🥦 وقتی سبزی فروش ، سبزی آبزده میفروشد 🍞 وقتی نانوا نان بی کیفیت میپزد 🍖 وقتی قصاب آشغال گوشت چرخ میکند 🚗 وقتی تعمیر کار خرج تراشی میکند 🔬 وقتی دکتر زیر میزی میگیرد 📺 وقتی فیلم و سریالها ترویج بی بند و باریست 🏦 وقتی بانک ها ربا خواری میکنند 🚯 وقتی همه به هم خیانت میکنند 💥 وقتی ... وقتی ... و... ☝️ وقتی خدا را فراموش کرده ایم و امرش را سبک میشماریم چرا دچار خشم خدا نشویم؟! توبه و عمل صالح.... تنهاراه نجات مسلمین جهان 💌 این متن رو اینقدر پخش کنید تا برسه به دست هر کی که حساب و کتاب قبر و قیامت را  فراموش کرده. https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9393

وحشتناکه...😱 اگر یک دقیقه دیگه اون آقا دیرمیرسید عقاب بچه رو برده بود توی طبیعیت مواظب بچه ها باشین😨 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9396

رهبری در حال دِرو کردن گندم🌾😳 بزارین یک خاطره قشنگ هم از شاه بگم قبل ازانقلاب در ایران برف سنگینی اومد شاه هم زن وبچشو برداشت رفت اسکی بازی؛ خب تا اینجاش بنظر عادیه. اما همه مردم که مثل شاه ونورچشمی هاش امکانات رفاهی نداشتن؛ نفت کوپنی بود و گازکشی هم نبود خلاصه شدت بارش برف به چند متر میرسه ؛ به طوری که گذرگاه شهر وروستاها بسته میشه و حتی چندین روستا زیر برف ناپدیدمیشن. ومردم مظلوم این روستاهابخاطر اینکه هیچ مسئولی به دادشون نمیرسه زنده زنده زیر کوه برف دفن میشن. خبر دهان به دهان چرخید تا به شاه رسید به نظرتون شاه؛ شال وکلاه میکنه مثل رهبر میره روستا⁉️ نَ جانم... شاه در حالیکه قهقهه مستانه میزد با طعنه مسخره شون کردو به تفریحش ادامه داد. وتازه از اینکه باخبر مرگ ومیر اوقات خودش و خانوادشون رو تلخ کردن کلی به نوچه هاش فحش داد. حالا چی شده مگه.. کشورمون از وجود گدا گشنه ها پاک شد. حالا نسل جدید که تصوری از شاه ندارن فکرمیکنند شاه آدم انسان دوستی بود رفقای جهادتبیین این وظیفه من وشماست تا چهره واقعی شاه و رهبر رو به مردم نشون بدیم. مردم شعورشان بالاست فقط کافیه براشون توضیح بدی .https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9397 نشربدین رفقا..رهبری ناشناخته است.

تقدیم به بچه های قدیم دهه شصتی‌ها با دیدن این کلیپ خیلی حالشون خوب میشه #نوستالژی دقیقا دوران حال خوب مردم از زمان انقلاب تا سال ۱۳۸۰ که خبری ازموبایل وتکنولوژی نبودشکل گرفت و مردم با حس وحال خوب زندگی کردن. اکثریت میگن اوجِش دهه شصت بود.. بنظر شما کدوم دهه⁉️ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9398

🌹سردارفرمانده گردان بلال لشکر 7 ولی عصر شهیدحسن بویزه و مادرش که هر دو با هم در بمباران دزفول آسمانی شدند. می گفت :مادرم با دسترنج حاصل ازفروش خَتمی ( سدر ) بزرگمان کرد. برگهای درخت کُنار(سدر) راخشک می کرد و توی جَوَن ( چیزی شبیه به هاون بزرگ ازجنس چوب) می کوبید و ختمی ها را الک می کرد و می فروخت. این تنها رزق حلالی بود که سر سفره مان می آمد یک ترازوی زنبیلی داشتیم که مادرم در آن خَتمی وزن می کرد و می فروخت. روزی هنگام فروختن ختمی کنارش بودم و دیدم که زنبیل وزنه ها بالا رفت و زنبیل ختمی ها آمد پایین. خیلی بیشتر از وزنه های توی زنبیل ختمی کشید برای مشتری. تازه وقتی خواست ختمی ها را به مشتری تحویل بدهد، یک مشت دیگر هم ریخت رویشان زبانم به اعتراض باز شد. گفتم:«مادر! این چه طرز وزن کردن است؟! خیلی بیشتر از پولی که گرفتی ختمی دادی! اینطوری که ضرر می کنی! پس این چند ساله همه اش اینگونه ختمی فروخته ای؟!» آرام لبخندی زد وگفت:«مادر! مشتری را دیدی که با لبخند از اینجا رفت؟» گفتم: «آری! دیدم!» گفت :«همین لبخندبرای من کافی است! همین که با رضایت و دل خوش از اینجا می رود بیرون، من مزدم را گرقتم https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9401

بریم تا در پُست بعدی علاوه بر تصاویرزیبا و شعر الله الله یک قدمی برای مادران چشم انتظار و نوظهور برداریم😊

👌 خواص سوره‌های قرآن برای مادرها ❤️سوره یونس: برای بچه دار شدن 💛فجر:‌ فرزند پسر 💚قلم: حفظ جنين، زیاد شدن هوش و حافظه‌ی كودك 💙غاشيه: آرام شدن گريه نوزاد 💜یوسف: زیبایی فرزند ❤️آل عمران: سهولت زايمان 💛ذاريات: سهولت زايمان 💚انشقاق: سهولت زايمان 💙حجر: ازدياد شير زنان 💜ياسين: ازدياد شير در زنان ❤️حجرات: ازدیاد شير مادر 💛قاف: ازدياد شير مادر 💚بروج: آسان از شیر گرفتن کودک 💙اسراء: به حرف افتادن كودک 💜فلق: در امان بودن از بيماری كودك ❤️ناس: در امان بودن از بيماری کودک 💛مريم: به دست آوردن ثروت و فرزند 💚جاثيه: حافظ و نگهدار کودک 💙احقاف: سالم ماندن در برابر بيماری، آرامش يافتن از زمان كودكی ❤️بينه: سود بخشيدن به زن باردار 💛ابراهيم: جلوگيري از گريه و و حشت كودك، گرفته شدن از شير مادر، رفع ناراحتی كودكان 💚ختم قرآن: زیبایی جنین 💙يس: زیبا و با هوش شدن فرزند 💜 محمد: زیبایی فرزند ❤️ والعصر: صبور شدن کودک 💛فجر: داشتن فرزند خوش روزی و قدم 💚حجرات: محافظت از سقط جنین 💙انبیاء: صالح شدن فرزند 💜بلد: در امان ماندن كودك از بيماری، دفع درد در كودک ❤️ برای محافظت از چشم زخم خوردن فرزند و شفای آنان از مریضی: ✨ اللَّهُمَّ يَا ذَا السُّلْطَانِ الْعَظِيمِ وَ الْمَنِ‏ الْقَدِيمِ‏ وَ الْوَجْهِ‏ الْكَرِيمِ‏ يَا ذَا الْكَلِمَاتِ التَّامَّاتِ وَ الدَّعَوَاتِ الْمُسْتَجَابَاتِ عَافِ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ ( به جای دو اسم، اسم فرزندت را ببر)مِنْ أَنْفُسِ الْجِنِّ وَ أَعْيُنِ الْإِنْسِ✨ روزتون پر از استجابت دعا خدایا: هرکس آرزوی فرزندداره بحق امام رضا وجوادش ع حاجتش برآورده بخیربگردان. هرکس فرزند داره عاقبت بخیربفرما

یک زن میتونه تاریخ ساز بشه 🕊داستانِ رسیدِ النگوهای پیرزن✨ پیرزن سالن باریک رو شمرده شمرده قدم برمیداشت تا اینکه نفس زنان خودش رو به اتاق فرماندهی رسوند در زد:بفرمایید....سلام مادرجان اینجا اتاق کمک به جبهه است⁉️ بله....چطور؟! آرام آرام طلاهاشو گذاشت روی میز. خداقبول کنه مادرم... مسئول دفتر؛ رسید طلا ها رو می نوشت که پیرزن بدون هیچ صحبتی داشت اتاق رو ترک میکرد یهو مرد سرشو بالا گرفت بفرمایید عِ....مادر کجا....⁉️ رسیدتون یادتون رفت.... پیرزن به زحمت برگشت و با یک لبخند معنادارگفت: پسرم....من ۴تا پسرم رو در راه اسلام تقدیم کردم رسید نگرفتم اونوقت الان بخاطر ۴تا النگو رسید بگیرم https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9402