فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺خجسته میلاد بانوی بزرگ اسلام، مظهر صبر و شکیبایی، حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بر امام زمان (عج)،نایب بر حقشان وتمام شیعیان جهان و شما خوبان همراه مبارکباد.
خدا در مکتـب صبـر على پرداخـت زینـب را
بـراى کربـلا بـا شیـر زهـرا ساخـت زینـب را
بسان لیلـة القـدرى که مخفى ماند قـدر او کسى غیرحسین بن على نشناخت زینب را
در یکی از کلاسهای دانشگاه، بحثی داغ در مورد انتخاب همسر توسط پسران در جریان بود.
موضوع بحث این بود که چرا برخی پسران با وجود داشتن روابط متعدد با دختران مختلف، در نهایت به دنبال دختری پاک و بیتجربه در زمینه ارتباط با پسران برای ازدواج میگردند. این موضوع برای بسیاری از دانشجویان، از جمله من، غیرقابل درک بود.
در حین بحث، استادمان خاطرهای جالب تعریف کرد:
ایشان که در گذشته مشاور دانشجویان در دانشگاهی دیگر بودند،
روزی دختری به نام سارا که قبلاً نیز در یکی از کلاسهایش حضور داشت، به اتاقش مراجعه می کند. سارا که از نظر حجاب و رفتار چندان پایبند به عرف جامعه نبود، در کلاس نیز با پسران شوخی میکرد و به اصطلاح عامیانه، "تیپ دختران امروزی" را داشت.
سارا با سلام و احوالپرسی از استاد، تقاضای صحبت خصوصی کرد و پس از اجازه استاد، شروع به صحبت کرد:
"حاج آقا، من قصد دارم در مورد موضوعی با شما صحبت کنم. راستش توی کلاس ما پسری هست که خیلی بهش علاقهمند شدم، اما خجالت میکشم که خودم به او بگویم. میخواستم شما به عنوان واسطه این موضوع را به او بگویید.
ما توی کلاس خیلی راحت با هم صحبت و شوخی میکنیم. احساس میکنم روحیاتمان به هم میخورد و از بقیه دختران دانشکده راحتتر با من حرف میزند.
از نگاهش هم مشخصه که به من علاقهمنده، ولی من خجالت میکشم که بهش بگم. میشه شما این کار رو برای من انجام بدین؟"
سارا پس از گفتن این حرفها، به بهانهای از اتاق خارج شد.
هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که همان پسری که سارا به خاطر او به اتاق استاد آمده بود، وارد شد. استاد با خود فکر کرد که حتماً این پسر هم به خاطر سارا آمده و چه خوب که خودش پیشقدم شده و نیازی به واسطهگری او نیست.
پسر با لحنی خجالتزده گفت:
"حاج آقا، من توی یکی از کلاسها دختری رو دیدم که خیلی بهش علاقهمند شدم و میخوام ازش خواستگاری کنم، ولی خجالت میکشم و نمیدونم چطور بهش بگم."
استاد پرسید: "اون دختر کیه؟"
و پسر در جواب گفت: "خانم مریم ...."
استاد با شنیدن اسم مریم، تعجب کرد. مریم دختری بود که در دانشکده به "مریم مقدس" معروف بود.
او دختری بسیار باحجاب، متین و باوقار بود که به ندرت با پسران صحبت میکرد و بیشتر حواسش به درس و کتابش بود.
استاد به پسر گفت:
"تو که به این دختر نمیخوری! من چندتا کلاس باهاش داشتم.
مریم خیلی سرسنگین و باوقاره.
من تا به حال توی هیچکدوم از دختران این دانشکده به اندازه او حجب و حیا ندیدم.
در ضمن، تو که روابط عمومیت خیلی خوبه! فکر میکنم خانم سارا (همان دختری که قبل از تو به اتاقم اومد و از من خواست واسطه بشم) بیشتر به دردت میخوره!"
پسر قبل از اینکه استاد حرفش را تمام کند، با لحنی قاطع گفت:
"من از دخترانی که خیلی راحت با نامحرم ارتباط برقرار میکنن و پوشش و حجاب درست و درمانی ندارند، بدم میاد.
من میخوام همسر آیندهام فقط مال خودم باشه.
میخوام خندهها، شوخی ها و زیباییهایش فقط برای من باشه و همه درددلهایش را با من در میان بگذارد. حالا شما به من بگید چطور میتونم با دختری که قبل از ازدواج هیچ چیز برای همسر آیندهاش نگه نداشته زندگی کنم؟!
من همون دختر سرسنگین و باوقار رو میخوام که لبخندش رو تا به حال هیچ مردی ندیده.
همون دختری که توی ته کلاس میشینه و حواسش به جای اینکه به حرفهای پسران باشد، فقط به درسش فکر میکنه و نمرات عالی داره.
همون دختری که حجب و حیا و وقارش باعث شده که هیچ مردی جرات نکنه باهاش شوخی کنه.
و من هم به همین خاطر مزاحم شما شدم، چون اونقدر باوقاره که من خودم خجالت میکشم که بهش بگم!
این داستان رولطفانشربدین تا هشدار وتلنگری باشه برای اون دسته از بزرگوارانی که فکرمیکنندارتباط صمیمی بانامحرم به معنی شکل گیری عشق وعلاقه دوطرفه است
شایداین داستان واقعی کمکی به جوانها کنه
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9702
28.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ازشهدا
🌷 به روایت مداح گرامی آقای سلحشور
شهدا شرمنده ایم...
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9703
داعشی ها محاصره اش کردن
تا تیر داشت با تیر جنگید
تیرش تموم شد
داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش
همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود
خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد
ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد...
تشنه بود آب جلوش می ریختن روی زمین
فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس
برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش
کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم
اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید...
ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خِر خِر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی...
اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب...❤️
اصلا من آمدم سرم رو بدم...
یا علی یا زهرا...🍀
میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد
بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن برای حاج قاسم...
🌹امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 💔
🌷شهید_رضا_اسماعیلی
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9704
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک، نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه، صدیقۀ صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9705
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه چالش قشنگی 😍رزق حلال👆
❤️پدر كه باشی سردت می شود ولی
✨كت بر شانه فرزند می اندازی.
❤️چهره ات خشن می شود و دلت دريايی،
✨آرام نمی گيری تا تكه نانی بياوری.
❤️پدر كه باشي به جرم پدر بودنت
✨حكم هميشه دويدن را برايت بریده اند ،
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9706
ممنون که هر روز بامعرفی و پیامهای رضایت ازکانال به ما انرژی میدین🙏😍
ازاینکه بالینک ؛مطالب رونشرمیدین بینهایت متشکرم.اجرتون باشهدا✨💌
شهیدی که در میلاد حضرت زینب (سلام الله علیها) گرهگشایی میکند💫
دختر شهید میگوید: «پدرم در ایام ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)، عجیب بذل و بخشش میکند🌿»
زینب نوروزی که شش ماه پس از شهادت پدرش به دنیا آمده، میگوید «برخی از آشنایان و مردم شهر ماهها در انتظار شب میلاد حضرت زینب (سلام الله علیها) هستند تا در این روزها عیدی و حاجت خود را از او بگیرند✨.»
🕊هدیه به روح مطهر شهید سه شاخه
گل صلوات🍃
🌷شهادت:عملیات والفجر ۸
🌷مزار شهید:امامزاده یحیی سمنان
🌷#شهید_حسین_نوروزیفر🌷
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9707
#فدائیِ_حجب_و_حیاء_و_شرف.
خالده ترکی عمران؛ زنی از اهالی بصره عراق.
شغل : معلم.
در تاریخ 4 اپریل 2016 در حالیکه با ماشین شخصی خود روانه محل وظیفه اش بود، ماشین نزدیک به وی بر اثر کمین دچار انفجار و حریق میگردد و ماشین وی نیز آتش میگیرد.
خانم خالده درحالیکه لباسش آتش گرفته بود از ماشینش پیاده میشود اما بعد از اینکه متوجه میشود که پوشاک تنش درحال سوختن است و جسمش عریان خواهد گشت، به غیرت و حیاء میاید و راضی نمیشود تا جسمش در مقابل مردم عریان گردد، بناءً دوباره طرف ماشینش برمیگردد و دروازه را باز نموده داخل ماشین می نشیند.
یکی از افراد پلیس درحالیکه گریه میکرد باصدای بلند فریاد میزند که من مانند برادرت هستم، از ماشین پیاده بشو ترا با لباس خودم میپوشانم؛ اما وی از پایین شدن امتناع میورزد و ترجیح میدهد بسوزد تا مبادا کسی جسمش را ببیند.
عراقی ها وی را شهیدِشرف وناموس، لقب گذاشتند.
و در میدان هوایی بصره اطراف ماشینش حفاظی کشیدند از وی تندیس ساختند تا یادش جاویدان بماند.
نکته: یکی بخاطر ترس از عریان شدن جان میدهد و دیگری برای عریان شدن به خیابانها میاید.😥
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9709
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه بچه کوچیک دارید
تو خونه موقع نماز؛ زبان بدن خود را کنترل نمایید با تشکر😄
#فرزند_آوری
#حکم جهادرهبری
●اگر روزی شهداء مانند اصحاب کهف از آرامگاه ابدی خود برخیزند و به شهرهائی برگردند که بیش از۴۰سال پیش از آنجا به جبههها اعزام شدند و به خیل شهداء پیوستند، با دیدن صحنههای زیر، چه آرزویی میکنند!!؟
●چادرهایی که افتاده اند
●روسریهایی که عقب رفته اند
●سرهایی که بی رو سری شده اند
●بدنهایی که برهنه شده اند
●مردانی که بیغیرت شده اند.
●زنهایی که بی حیا و بی عفت شده اند
●سینه چاکانی که بیتفاوت شده اند
●بیتفاوتهایی که ساکت شده اند
●شکم هایی که از حرام پُر شده اند
●بی دردهایی که مرفه شده اند
●مرفهینی که بی درد شده اند
●کاخهایی که برگُرده مستضعفین بنا شده اند
●مسئولینی که دنیاپرست شده اند
●آقازادههایی که منحرف شده اند
●منحرفینی که وطن فروش شده اند
●یقه بستههای ظاهرالصلاحی که با دشمن هم سفره شده اند
●دوآتیشه های ضدآمریکائی که طرفدار آمریکا شده اند
●غرب رفته هایی که طرفدار غرب شده اند
●همراهانی که از قطار انقلاب پیاده شده اند
●خط امامی هایی که از خط امام خارج شده اند
●وصیت نامههایی که فراموش شده اند.
●ارزشهایی که عوض شده اند
●عوضی هایی که ارزشمند شده اند
●شعارهایی که کم رنگ شده اند
●رزمندگانی که منزوی شده اند
●پیش کسوتان جهاد و شهادت که در کوچه پس کوچه های زندگی فراموش شده اند
●انقلابیونی که مطرود شده اند
و در یک کلام:
امام و ولیفقیه که در میان مسئولانی منفعتطلب؛ تنها و مظلوم است!!!
●فکر میکنید که شهدا با دیدن این صحنهها چه خواهند کرد؟!!!
آیا مانند اصحاب کهف آرزوی بازگشت به جایگاه ابدی را میکنند؟!!!
●روزگار غریبی شده است!!!
دین، احکام نورانی اسلام، ولایتفقیه، انقلاب و ملت در اوج مظلومیت است!!!
●از خواب گران بیدار شویم که در غیراینصورت بقول امام علی(ع) بالگد دشمن از خواب بیدار می شویم!!!!
✍جامانده از قافله شهداء.
اللهـم عجـل لولیڪ الفرج.
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9710
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلنگرانه....زندگی کن...
به دنبال بعدا چی میشه قبلا چی شد نباش...
▪️یک اشتباه مرگبار در زندگی
رفقای پویشی:پنجشنبه رسید...
صلواتهای هفتگی فراموش نشود.
دوستان جدید هر تعداد که مایلین هرهفته برای ظهورآقا وشهدا هدیه کنید
شادی روح شهدا و اموات صلوات✨
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9711
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جبهه_مقاومت
#مادرانه
💔اولين ديدار جانباز عمليات
تروریستی پیجری رژیم صهیونی،
خانم روان الموسوي بافرزندانش؛
این خانم لبنانی یک دست و دو
چشمش را تقدیم مقاومت کرده
است...
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9713
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فدای کاشی حرم بی بی زینب س
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9714
روز پرستار برتمام پرستاران مسلمان وشیعه در سراسر این کره خاکی مبارک.
پرستاران کانال التماس دعا
عیدیتون لبخند امام زمان.
بی بی گره گشای زندگیتون.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔به امام زمان (عج) اعتماد کنیم...
🤲 الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
منوببخش اگر به دنبال جلب توجه آدمابودم و ازمحبت پدرانه شما غافل شدم امام مهربانم...
آدمی تاچماق منت آدمیان برسرش نکوبند
هشیارنمیشه😢
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9715
#محبتِ بی منّت😢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلنگرانه
قصه زندگی آدمهای دلسوزِ اطراف ما...
مراقب ساعتای زندگی تون باشید
رفقای پویشی:پنجشنبه رسید...
صلواتهای هفتگی فراموش نشود.
دوستان جدید هر تعداد که مایلین هرهفته برای ظهورآقا وشهدا هدیه کنید
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9716
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عیدانه🤣🤣🤣
📌حجت الاسلام موسوی واعظ
#طنز ..عیدتون مبارک💐
قضیه جایزه دادن حاج آقا به مکبر مسجد💌💰😂👌📔
✨عیدیتون بهشت...
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9717
🌷شهید چیت سازیان:
اگربنا بودآمریکا راسجده کنیم انقلاب نمیکردیم،
ما بنده خدا هستیم فقط برای او سجده میکنیم
اگرمارا قطعه قطعه کنند
و زیر تانک ها از بین ببرند
ما قطعه قطعه بدنمان میگوید
مرگ برآمریکا
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9718
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دعا رو همه آمین میگیم👆
🟢 حضرت صاحبالزّمان عجلالله:
✍🏼 به شیعیان و دوستان ما بگوئید که
♥️ خـدا را به حقّ عمهام
🌷حضرت زینب (سلاماللهعلیها)
قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند.
📚شیفتگان حضرت مهدی (عج)، جلد۱، صفحه ۲۵۱
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9719
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقاجان..میلادعمه سادات مبارک.💐
🌼سلام علی آلِ یاسین.
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
🇮🇷ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم.
🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐
👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود.
هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات.
اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲
━━━✥⃝آمین یارب العالمین.
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
🌤 اللّٰهُمَــ ؏َجِـلْ لِوَلیــِـــڪَ الـْفَرَّجْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی به امیدتو...🌸🍃
بخوان دعـای فـــرج را، دعـا اثر دارد
دعـا، کبوتر عشق است بال و پر دارد
مراقبت بکن از دل، که یوسف زهــرا
زِ پشت پردهی غیبت به ما نظر دارد
اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج💚
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
از امروز پویش سوره نصر به نیت فرج امام زمان عج و پیروزی رزمندگان اسلام و جبهه مقاومت جان برکفان وطن داریم
با ۳صلوات برمحمد وآل محمد✨💌
#داستان گریه برای شاه
ناصرالدین شاه قاجار در حین ورود به کربلا بعد از غسل زیارت ابتداء به حرم سقای لب تشنگان آقا ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف شد .
وگفت: این دستگاه سلطنت است و با اصول آن من آشناتر از شما هستم. کسی که بخواهد بحضور شاهنشاه برود، اول باید نخست وزیر دربار را دیده وکسب اجازه نماید.
قبل از وارد شدن به حرم مطهر حسینی به صدر اعظمش گفت: یک روضه خوان خوبی پیدا کن تا من گریه کنم.
صدر اعظم طبق دستور رفت چند تا از بهترین روضه خوانهای کربلا را آورد. هر چه روضه خوانها خواندند شاه ابدا گریه اش نگرفت! صدر اعظم ترسید، به علمای کربلا گفت اگر شاه به گریه نیفتد کار خراب میشود. رفتند روضه خوان گمنامی آوردند. روضه خوان، سیدی پیر اما خبره وکاردان به نام سید حبیب بود به صدر اعظم گفت: من شاه را میگریانم.
به مجرد اینکه نزدیک شاه رسید خطاب به قبر امام حسین علیه السلام عرض کرد:
یا حسین تو در وسط میدان کربلا، آن وقت که یکه و تنها شدی هی داد می زدی "هل من ناصر"حالا این ناصر آمده، اما حیف که دیر آمده!
شاه همین که این را شنید به اندازه ای گریه کرد که صدراعظم ترسید برای شاه اتفاقی بیفتد. به روضه خوان گفت: بس است دیگر نخوان.
ناصر الدین شاه بعد از این صحنه که به حال عادی خود بازگشت، با سوز و گداز این رباعی را به حضرت امام حسین(ع) عرض کرد:
گر دعوت دوست می شنودم آن روز
من گوی مراد می ربودم آن روز
آن روز که بود روز هل من ناصر
ای کاش که ( ناصر) تو بودم آن روز
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9719
💫پارت (۲۱)
جلد دوم کتاب ازقفس تاپرواز
خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر🌷
📝معیــــار ازدواج
🌷 محمّد بیست سالش را تمام کرده بود و رعناتر از قبل به نظر می رسید. فکرهایی برایش داشتم و دختران فامیل و روستا را هر شب مرور می کردم تا به خواب می رفتم.
🌷 من هم مثل سایر مادرها آرزویی داشتم که باید به سرانجام میرساندم. محمّد در شهرستان کاشان تحصیل میکرد و یک دیگر را دیر میدیدیم، وقتی هم که به دیدار خانواده می آمد زود می رفت.
🌷 به دوستان پیام آمدنش را داده بود، در پوست خود نمی گنجیدم
پیش از رسیدنش مثل همیشه اتاقش را گردگیری کردم، سماور زغالی را به راه انداختم و دمنوش کاکوتی(آنُخ) را آماده کردم، چند مدل غذا مثل فَطیرمسکه، آش ماست آبه و ترکمنی تدارک دیدم تا پسرم جان بگیرد.
🌷 انتظارم به سر و مسافرم از راه رسید، چشمم به جمالش روشن شد. محمّد از آن همه غذا فقط فطیرمسکه را خورد و از پختن چند نوع غذا منصرفم کرد
🌷آخرشب فرصت را غنیمت دانستم و بادواستکان چای کشمش؛سخن را به طرف ازدواج فلان فامیل کشاندم و پرسیدم :به نظر تو یک دخترِ خوب چگونه باید باشد؟ محمّد پاسخ داد: نابینا، ناشنوا، لال و فلج باشد.
پرسیدم شوخی میکنی؟
گفت: اتّفاقاً جدّی عرض کردم.
🌷با عصبانیّت گفتم: پس بگو میخواهم با آبروی تان بازی کنم.
خندید و گفت: منظورم چیز دیگریست،
⚡️نابینا باشد یعنی از گناه چشم بپوشاند،
⚡️ناشنوا باشد یعنی از شنیدن گناه پرهیز کند،
⚡️لال باشد یعنی زبان را به گناه نچرخاند،
⚡️فلج باشد یعنی قدم در مسیر گناه نگذارد.
🌷گفتم: همۀ آنهایی که برایت در نظر داشتم ازدواج کرده اند، محمّدلبخندی زد و گفت: مادر! حرف دلت را بگو. گفتم: من یک مادرم، می خواهم دامادیت را ببینم، نفسی بیرون داد و گفت: ببین هنوز دهانم بوی شیر می دهد، بگذار درسم تمام شود تا خدا چه بخواهد
🌷با شوق ادامه دادم در مجلس فامیل؛ دخترِ زهرا خانم را دیدم، بسیار نجیب و با کمالات است خیلی به دلم نشست، من ظاهر می خواهم تو باطن، چه بهتر از این...
اگر موافق باشی نشانش کنم بعد که تحصیلت تمام شد جشنتان را می گیریم، نظرت چیست؟
🌷محمّد با جدّیت و مؤدّبانه، روی دو زانو نشست و گفت: مهلتم بده، مادر!
گفتم: این دختر خواستگاران زیادی دارد، قول میدهم تا دفعۀ بعد که برگردی ازدواج کند
🌷نکند کسی را در نظر داری؟
محمّد سری تکان داد و گفت: البتّه.
با کنجکاوی گفتم: او کیست؟
گفت: حور العین بهشتی.
گفتم: مسخره ام میکنی.
گفت: خدا نکند.
🌷 بلندشدوهمینطور که رختخواب ها را پهن میکرد، گفت: مادر فعلا کسی را برایم نشان نکن، محیط کوچک است، دوست ندارم آبروی کسی زائل شود و بیهوده مسلمانی را چشم انتظار خود بگذارم.
🌷گفتم: یعنی میشود آرزو به گورم نکنی و تو را در رخت دامادی ببینم
گفت: قول می دهم با لباس جبهه بر تخت دامادی بنشینم.
گفتم: اذیّتم نکن.
محمّد به نشانۀ تسلیم دستانش را بالا برد.
و گفت: عجله نکن مادر!
🌷به زودی مرادم را خواهی دید.
۳ماه بعدمحمدم به آرزویش(شهادت) رسید
"شهیدبرزگر"💫
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/9723