🇮🇷پنجمین سالگرد شهادت سرلشکر پاسدار شهید #حسین_همدانی
و
🇮🇷شهدای #مدافع_حرم استان همدان
🕰چهارشنبه ۱۶ مهر ماه
🔮همزمان با نماز مغرب و عشا
📌حسینیه امام خمینی(ره)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
مجمع جهانی خادمین شهدا(کانون فرهنگی رشجا)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسلمان نمایان تکنوکرات
ره آوردتان چیست؟ جز منکرات...
مرحوماقاسی
كانال رسمي ( مجمع جهاني خادمين شهدا)
🇮🇷پنجمین سالگرد شهادت سرلشکر پاسدار شهید #حسین_همدانی و 🇮🇷شهدای #مدافع_حرم استان همدان 🕰چهارشنبه ۱۶
🌹به مناسبت سالگرد شهادت حبیب حرم..🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
📘کتاب:مهتاب خین
📚 کتابخانه دیجیتال مجمع جهانی خادمین شهدا
جگر محمّدلو،یک روستای مخروبه ای قرار داشت که آن جا هم می رفتیم و از داخل آن روستای مخروبه،مواضع دشمن را شناسایی می کردیم.
در دوتا از ماموریت های شناسایی این محور،محمود شهبازی هم با ما آمد و از قضا،در هر دو نوبت هم شلوغ کاری و بازیگوشی کرد!(می خندد)...
_چطور
_بار اوّل که او را با خودمان بردیم،رفتیم ان روستای خرابه ی جلوی روستای جگر محمّد لو.آن جا می رفتیم کلبه های خرابه و از لای منافذ دیوارها به سمت دشمن دوربین می کشیدیم. نحوه ی شناسایی هم به این ترتیب بود که گروهی وارد مواضع دیدگاه نمی شدیم.یکی،یکی می رفتیم آن جا،اوّلی به حالت خمیده می رفت و دوربین می کشید و سایرین در نقطه ای دورتر می ماندند به انتظار مراجعت او،نفر اول که بر می گشت،دوّمی می رفت و قس علی هذا.
اعضای تیم شناسایی عبارت بودند از:قدیر نظامی و حبیب الله مظاهری.حبیب می خواست نسبت به آنجا توجیه باشد لذا او را هم با خودمان برده بودیم. نفر چهارم هم شهبازی.
اوّلین نفر که رفت و خط دشمن را دید زد و برگشت،شهبازی بود.
آن جا من کنار آقای قدیر نظامی ایستاده بودم،آخر او شناسایی بیشتری در آن جا انجام داده بود و از من توجیه تر بود. ایشان داشت من را توجیه می کرد. حبیب مظاهری هم در آن ته روستا، منتظر بود تا نوبت اش بشود و بیاید توجیه بشود.
ناگهان دیدیم محمود شهبازی،در حالی که اسلحه اش را به صورت حمایل فنگ در آورده، دارد مثل تیر رو به سمت عقب می دود. مو به تن مان راست شد و با خودمان گفتیم قطعا عراقی ها متوّجه حضور ما در روستا شده اند و این طرف آمده اند تا ما را اسیر بگیرند که محمود، دارد این طور سراسیمه می دود و دور می شود!
ما هم دوربین را برداشتیم و پشت سر محمود، شروع کردیم به دویدن. حالا او دارد جلوتر می دود، ما هم پی اش داریم می دویم(می خندد). منتها می دیرم همان طور که دارد می دود، با یکی از دست هایش،انگار دارد چیزی را از سرو صورتش دور می کند، حیرت کرده بودیم چرا این طوری می کند؟ سرانجام وقتی به او رسیدیم،معما حل شد.
معلوم شد وقتی ما مشغول شناسایی بوده ایم،محمود که حوصله اش سر رفته بود،
بازی گوشی اش گل می کند و میرود سر وقت کندوی عسلی که به تنه ی درختی چسبیده بود،بعد تکه ای از عسل را با موم گرفته و بیرون کشیده تا بخورد.زنبورهای عصبانی هم به او حمله کرده اند و او همانطور که دارد میدود،با یک دست عسل می خورد و با دست دیگرش،با زنبور ها میجنگد!
وقتی به او رسیدیم،دیدیم همچنان آن تکه موم عسل را توی مشت گرفته و با دست آزادش دارد تهاجم زنبورها را پس می زند.حتی حاضر نشد آن موم را رها کند.خب اگر این کار را می کرد،طبیعتاً زنبورها ولش میکردند.به او که رسیدیم دیدیم لب و چانه اش پر از عسل است و می جنبد،ولی حاضر نیست بقیه موم را دور بیندازد![می خندد]
-قطعاً زنبور ها درست و حسابی از خجالتش در آمدند؟
-بد جور!تمام سر و صورت و گردنش را نیش زده بودند،حالا ما را می بینی؟دادمان به هوا بلند شد و گفتیم آقا آخر این چه کاری بود تو کردی؟گوش شیطان کر،مثلا آمده ایم شناسایی،این چه بساطی است راه انداختی؟هیچی نگفت،فقط می خندید.
البته وقتی به مقرمان برگشتیم،تازه جای نیش ها بر سر و صورتش شروع به خارش شدید کردند.طوری که چند روز آزگار داشتیم او را مداوا می کردیم!تمام گردن،گلو،صورت و دور چشم هایش ورم کرده بودند و عجیب قیافه ای پیدا کرده بود.بالأخره با همان سر و صورت متورم،برگشت همدان،ما هم موقتاً نفس راحتی کشیدیم.
-چرا موقتاً؟
-آخرحدود25 روز بعد،در اوایل مرداد1360 دوباره آمد سرپل ذهاب.هوا خیلی گرم بود.باز آمد گفت:برادر همدانی،من هم می خواهم با شما به شناسایی بیایم،گفتیم:بسیار خوب.
-یعنی شما از شلوغ بازی هایش عبرت نگرفته بودید؟
-چه کار می توانستیم بکنیم؟[می خندد]...می آمد دیگر،فرمانده مان بود،حریفش که نمی شدیم.
🌐مجمع جهانی خادمین شهدا(کانون فرهنگی رشجا)
https://eitaa.com/shahid_ketab110/451
♻️منابع مرتبط و مهم جهت بررسی در ضرورت انتقال صنایع آب بّر
▶️https://www.ettelaat.com/mobile/?p=119209&device=phone
▶️https://www.isna.ir/news/97112311829/انتقاد-از-توسعه-صنایع-آب-بر-در-محدوده-های-خشک کشور_کردوانی
▶️http://water.wikipg.com/میزان-مصرف-آب-در-تولید-فولاد/
▶️http://ayaronline.ir/1396/12/269829.html
#آب در کنار فولاد یا فولاد در کنار آب؟!
▶️https://shoaresal.ir/fa/news/80653/میزان-مصرفی-آب-در-تولید-هر-تن-فولاد-۲۳۰-هزار-لیتر-آب
▶️https://ahan1.com/صنعت-فولاد-و-بحران-آب/
▶️https://www.icana.ir/Fa/News/331516/ضرورت-احداث-کارخانه-فولاد-در-نزدیکی-معدن-آهن-و-سد-پر-آب
▶️http://mihansanat.com/fa/news/1/73787/مصرف-آب،بزرگترین-چالش-پیش-روی-صنعت-فولاد-کشور-است/
▶️https://fooladiran.com/page102493
#فولاد گرفتار بحران آب
▶️http://tandorostnews.com/fa/news/2816/افشاگری-های-مدیر-باسابقه-صنایع-فولاد-ایرانآب-انتقالی-اصفهان-به-یزد-در-فولاد-مصرف-می-شود-سیاستمداران-اصفهانی-صنایع-فولاد-را-از-بندر-به-اصفهان-بردند
▶️https://www.tabnak.ir/fa/news/788278/آب-انتقالی-اصفهان-به-یزد-در-فولاد-مصرف-می-شود-سیاستمداران-اصفهانی-صنایع-فولاد-را-از-بندر-به-اصفهان-بردند
PTT-20201006-WA0037.opus
93.6K
1--
به نام خدا ..
❇️کنفرانس انلاین
💠موضوع: چرایی اهمیت انتقال صنایع آب بر به کنار سواحل دریا
استاد گرامی ،حمدان مقدم
PTT-20201006-WA0038.opus
176.2K
--2
به نام خدا ..
❇️کنفرانس انلاین
💠موضوع: چرایی اهمیت انتقال صنایع آب بر به کنار سواحل دریا
استاد گرامی ،حمدان مقدم
PTT-20201006-WA0039.opus
120.6K
--3
به نام خدا ..
❇️کنفرانس انلاین
💠موضوع: چرایی اهمیت انتقال صنایع آب بر به کنار سواحل دریا
استاد گرامی ،حمدان مقدم
PTT-20201006-WA0040.opus
246.6K
--4
به نام خدا ..
❇️کنفرانس انلاین
💠موضوع: چرایی اهمیت انتقال صنایع آب بر به کنار سواحل دریا
استاد گرامی ،حمدان مقدم
PTT-20201006-WA0041.opus
121.6K
--5
به نام خدا ..
❇️کنفرانس انلاین
💠موضوع: چرایی اهمیت انتقال صنایع آب بر به کنار سواحل دریا
استاد گرامی ،حمدان مقدم
PTT-20201006-WA0042.opus
142K
--6
به نام خدا ..
❇️کنفرانس انلاین
💠موضوع: چرایی اهمیت انتقال صنایع آب بر به کنار سواحل دریا
استاد گرامی ،حمدان مقدم
PTT-20201006-WA0044.opus
48.6K
--7
به نام خدا ..
❇️کنفرانس انلاین
💠موضوع: چرایی اهمیت انتقال صنایع آب بر به کنار سواحل دریا
استاد گرامی ،حمدان مقدم