eitaa logo
🇮🇷شهدای گمنام و مدافعان حرم🇮🇷
333 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.5هزار ویدیو
57 فایل
💐حرم مطهر امام زادگان،هاشم ابن علی علیه السلام و فاطمه بنت العسکری سلام الله علیها،مرقد مطهر شهدای گمنام و مدافعان حرم💐 🌹ارتباط با ادمین🌹 📲 @mahmood_S64
مشاهده در ایتا
دانلود
| افتخار مشترک ما بلد نیستیم زندگی کنیم! باید قبل از شیوه مردن، درس «زندگی کردن» را از آنها یاد بگیریم. آن وقت اگر شبیه شهدا به زندگی نگاه کنیم، همه آن چیزهایی که قبلا معمولی بودند خاص میشوند... آدم ها، موقعیت ها، برخوردها و حتی اتفاقها دیگر اتفاقی نیستند. همه آنچه از کنارشان ساده میگذریم مهم میشوند؛ به مهمی آن مقصد نهایی که تک تک این قدم ها برای رسیدن به آن لازم است. اگر اینها را پذیرفتیم تازه شاید بتوانیم اندکی از سرّ رفاقت سهرابی و شیبانی را بدانیم. رفاقتی که هر کدامشان را از یک گوشه ایران کیلومترها دورتر از وطن جمع می‌کند تا دوستی‌شان را ابدی کنند. شهید سهرابی و شهید شیبانی، در روز دوم تیرماه در منطقه حماء سوریه در تله انفجاری داعش گرفتار شدند و با هم به دیدار حضرت ارباب ارواحنافداه مفتخر شدند❤️‍🩹 🍃در ادامه متن ادبی زیبایی از شهید سهرابی که چند روز قبل از شهادت ایشان نوشته شده است را میخوانید: «اینجا می‌شود بهترین روزها و بدترین و تلخ و شیرین زندگی را مرور کرد. می‌توان دوران کودکی از آنجا که یاد یاری می‌کند را دوره کرد. می‌توان فکر کرد برای اصلاح و بهبود. رفتن و رفتن. چقدر دلبستگی. چقدر دلتنگی. آه خدایا! تمام عمر ما آدم نیمی به دلبستگی و نیمی به دل کندن در گذر است. کدام قبول توست؟ دل دادن و سر دادن برای خوبانت که زیباست. خدایا! ما را گرفتار دنیا نکن و مگذار دنیا فریبمان دهد که دانای حکیم فقط تویی.» و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
|دوست دارم نزدیک امام باشم✨ اواخر دهه ۶۰، در بهمن_ماه انقلاب_به دنیا آمد. اسمش را هادی گذاشتند چرا که آغاز زندگی اش گره خورده بود با امام هادی علیه‌السلام؛ شاید هیچ کس آن زمان نمی‌دانست که پایان زندگی دنیایی هادی نیز به آقا ختم میشود، در آن روزهایی که باز هم در بهمن ماه و در سامرا به شهادت رسید🕊🩸 هادی بود ، به نجف رفته بود تا درس طلبگی بخواند؛ نجف، همان شهر دوست داشتنی که پر از راز های مگو برای عاشقان این دیار است! به قول هادی: «نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است.» هادی رفته بود نجف که بماند؛ برای همین وصیت کرده بود که در وادی السلام دفنش کنند؛ گفته بود: دوست دارم نزدیک امام باشم💚 آری! او علی شناس خوبی بود... میگویند بعد از شهادت، یکی از نشانه هایی که سبب شناسایی هادی شده بود عکس «آقا» روی لباسش بود. اما ولایت مداری هادی فقط به عکس ختم نمیشد؛ این را از سابقه فعالیت فرهنگی و جهادی و پای کار بودنش در مراحل مختلف انقلاب از جمله فتنه ۸۸ می‌فهمیم🇮🇷✨ نمیدانم هادی اگر الان بود و امر ولایت را برای جهاد انتخاباتی میدید دقیقا چه کار میکرد؟ اما میدانم که هادی الان هست و مؤثرتر از قبل پای کار انقلاب🌿 این ما هستیم که باید انتخاب کنیم در این جهاد، همسنگر شهید ذوالفقاری و دیگر شهدا باشیم یا...؟|برای حفظ اسلام دادید🩸| |برای حفظ اسلام میدهم☝️| و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
| عیادت حاج قاسم شاید ٢۴ سال سن زیادی نباشد، اما می‌توان در همین زمان هم کاری کرد کارستان❗️ مگر آمده‌ایم که چند سال بمانیم و چه کنیم؟! مگر نه اینکه باید لحظه را شناخت و در آن نقش آفرید و اثری از نیکی و حقیقت بر جای گذاشت و رفت؟! پس هر چه زودتر به این درک برسیم نقش بزرگتری خواهیم داشت و هرچه شانه‌مان برای مسئولیت آماده‌تر باشد، نقش‌مان موثرتر خواهد بود. و «حامد» اینگونه بود⭐️ از کودکی که حسرت جاماندن از قافله عاشورای ۶١ بود و روضه علمدار مأمن و پناهش تا آن روزهای سال ٩۴ که همین عشق مقدس او را به سوریه فراخواند و به قافله آخرالزمانی سیدالشهدا او را رساند🍃 براستی که در این کاروان برای همه جا هست! حامد رفت، از حرم شریف اهل بیت علیهم السلام دفاع کرد، تاریخ را تکامل بخشید و اجازه نداد اسارت آل الله تکرار شود.🕊✨ حامد مجروح شد، جانباز شد، مگر چقدر شبیه علمدار شده بود که دو چشم و دو دستش را فدا کرد...❤️‍🩹 حاج قاسم در بیمارستان به دیدار جوان علمدار رفت، اشک ریخت، برای حامد نه، فرمود: «از جاماندن خودم اشک میریزم». حامد عزیزدردانه خانه بود، پسر ته‌تغاری خانه و عزیز خانواده! اما گویا برای خدا عزیزتر بود🥺 حامد رفت در چنین روزی از تیرماه سال ٩۴. و حالا وصیت به ادامه دفاع از حرم. حرم جمهوری اسلامی؛ به نیابت از شهدا و برای تعجیل ظهور وارث غدیر 🌱 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
. نامش مرتضی و سیره‌اش مورد رضایت مولایش حضرت مرتضی‌علی💚 همین بود که هرجا انقلاب لازمش داشت حضور داشت، آن هم در خط مقدم! آماده فداکاری بود برای انقلابی که قبل از طلوعش آن را درک کرده بود و قدر این آفتاب را می‌دانست و به عالم‌گیر شدنش باور داشت🌤 می‌پرسی نشانه‌اش؟ -شهادتش! در جزیره مجنون، عملیات خیبر...💔 باید هم وقتی از تبریزِ غیور، به عنوان اولین‌های سپاه به جبهه اعزام می‌شود، عاقبتی چنین زیبا داشته باشد. صدای آقا مرتضی اما می‌آید، و این روزها در آستانه انتخابات، بیشتر؛ بشنویم: 'با آگاهی کامل و با عشق به الله به این راه آمده‌ام تا برای رضای او جهاد کنم و اگر سعادت پیدا کردم به دیدار خدا بروم و از این تن خاکی عروج کنم و به خدا برسم، تقاضا دارم از دامن امام دست بر ندارید و اسلام را به وسیله فرد نشناسید بلکه افراد را با معیارهای اسلامی بشناسید..'✊🌱 |برای حفظ اسلام دادید🩸| |برای حفظ اسلام میدهم☝️| و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ |علمدار در همان روزهایی که رزمندگان ما در جبهه های غرب و جنوب، یکی از درخشان‌ترین مجاهدات تاریخ را به نمایش می‌گذاشتند جایی در نزدیکی تهران ابوالفضل به دنیا آمد🦋 ابوالفضلی که بعدها به «علمدار» معروف شد و مصداق جمله رُهْبَانٌ بِاللَّیْلِ لُیُوثٌ بِالنَّهَار⭐️ روضه خواندنش را نشنیده ام اما میگویند قشنگ میخواند و احتمالا روضه «علمدار» را قشنگ تر...❤️‍🩹 زندگی او هم با اهل بیت علیهم السلام و هم قرآن گره خورده بود؛ قاری قرآن و حافظی بود که آیه‌های قرآن را فقط نمی‌خواند و‌ عمل هم میکرد. همین آقا ابوالفضلی که اهل نماز شب بود و اهل روزه ماه رجب و شعبان، جوانی ورزیده و ورزشکار هم بود که کوه و آسمان و آب او را می‌شناختند!✌️ برای همین هم وقتی به سوریه رفت فرماندهی لشکری از زینبیون را به عهده او گذاشته بودند. شهید راه‌چمنی هم شبیه بقیه شهدای مدافع حرم علاقه زیادی به امام خامنه‌ای حفظه‌الله تعالی داشت...🌿✨ و همین خط ولایت بود که او را به مقصد نهایی انسانیت رساند و در فروردین سال ۹۵ در دفاع از حرم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما به شهادت رسید🕊✨ او رفت و هیئتی که بانی‌اش بود ماند و نماز صبحی که مسجدشان نداشت و ابوالفضل راهش انداخته بود! و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
|در جستجوی نور✨ برای عده‌ای همان روزهای پایانی دهه ۶۰ دفاع مقدس تمام شد! آرمان هایش هم...‼️ اما مگر میشود دفاع مقدس تمام بشود؟ اصلا مگر همت و باکری و خرازی تمام شدنی هستند؟ آنها تازه همان موقع که با شهادت پیوند خوردند آغاز شدند...🌿✨ و چه خوب قلب های نورانی و بصیر این حقیقت را درک می‌کنند! شبیه محمدرضا؛ محمدرضایی که با سن کم راهی جبهه ها شد اما مقصود خود را بعدها در سال ۷۴ به‌دست آورد...💖 محمدرضا متولد سال ۵۲ بود. جنگ که تمام شد با عده‌ای از رفقا سفر خود را برای «جستجوی نور» آغاز کردند. از تمام کارهای دنیا نصیبشان شده بود که در مناطق جنگی به دنبال پیکر مطهر شهدا بگردند و خانواده شهدا را از چشم انتظاری در بیاورند...🥺 مگر میشود بی اذن شهدا وارد این میدان شد؟ وشهدا به محمدرضا اذن دادند... شد «فرمانده قرارگاه عملیاتی تفحص غرب کشور» آقای فرمانده در این مدت کم کرامت از شهدا ندیده بود؛ یاد آن خواب استثنایی بخیر... وقتی که دو شهید خود نشانشان را به او گفتند و محمدرضا یکی از آنها را پیدا کرد و روزها دغدغه یافتن پیکر شهید دوم را داشت و آخر سر در همین مسیر هم به شهادت رسید...❤️‍🩹 ۲۲ فروردین ۱۳۷۴، محمدرضا به همان دوستانی که عمری به دنبالشان بود رسید و رسالت جدیدی پیدا کرد برای خدمت به این مسیر!🕊🌱 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
|السابقون السابقون... باید خیلی چیزها را از اول بخوانیم و بارها و بارها مرور کنیم... همان هایی که برایمان معمولی شده‌اند و ساده از کنارشان میگذریم! و محرم چه وقت خوبیست برای یادآوری...🍃 آخر انگار صدای دعوت ارباب ارواحنا فداه واضح تر از همیشه به گوشمان می‌رسد... همان صدای ماندگاری که پاسخش را افرادی قرن ها بعد در جمهوری اسلامی دادند☝️✨ مدافعان حرم. از همان مفاهیم آشنای ناآشنایی که ساده از کنارش میگذریم...«بخوانید» همان ها که دغدغه لحظات پایانی ارباب را دریافتند و نگذاشتند خیمه ها باز هم آتش بگیرد💔 و این مسیر نورانی شبیه تمام مسیرهای نورانی دیگر آغاز کننده خوشبختی داشته است که برگزیده برگزیدگان قمر بنی هاشم علیه السلام است🥺 محرم ترک اولین شهید مدافع حرم ایرانی بود. نمیدانم چه سری است که باید اینقدر گمنام برود؛ در روزهایی که اصلا نامی از مدافعان حرم شنیده نمی‌شود و اصلا به دلایل امنیتی نباید حرفی از شهادت در سوریه به میان آورده شود❗️ شاید ما هم نام محرم ترک را کمتر از بعضی دیگر از شهدای مدافع حرم شنیده باشیم. اما جالب است بدانیم که بعضی هایشان از نزدیک محرم را دیده بودند و او را الگوی خود قرار دادند و دیگران هم به ‌واسطه فتح الباب خون شهید محرم ترک، راهی سوریه شدند. و این افتخار محرم بود...🌟 همینقدر زیبا و بی سر و صدا! امروز، ما ممنونیم از اقامحرم ترک برای شروع مسیری که سند پر افتخار دیگری برای یکی از بزرگترین معجزات جمهوری اسلامی شد...🌱 انسان سازی! و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
| جان ارزشمند کریم آن روزها یک بچه دبیرستانی بود که از مدرسه به جبهه رفت تا در کردستان بجنگد❗️ سالها طول کشید تا باز هم حاج عبدالکریم برای جنگیدن در جبهه ها، تمام تلاشش را برای راضی کردن مسئول اعزام به کار گیرد🌱 از جهاد در کردستان تا شهادت در تدمر سوریه برای او یک عمر بود و جوانی و سرمایه و وقت و آبرویی که برای خدا خرج شده بود...🥲 و حالا نوبت به جان رسیده بود! جانی که آنقدر ارزشمند شده بود که خدا خریدارش بشود...❤️‍🩹 🍃همسر شهید عبدالکریم غوابش از او اینگونه تعریف میکند: •همیشه می‌گفت: اگر بگوید به درون آتش برو، بدون چون و چرا می‌روم. •به همه افرادی هم که قصد ورود به سپاه را داشتند گوشزد می‌کرد، باید دلسوز نظام و مطیع رهبر باشید اگر برای حقوق و کار می‌خواهید وارد سپاه شوید، همان بهتر که نیایید. و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
|غریبه آشنا! غریب بود اما امروز آشنای خیلی ها شده است...🌱 شهید مدافع حرم قاسم غریب فرزندی از روستای سیدمیران استان گلستان بود که حوالی دهه شصت در عید نوروز به دنیا آمد و سالها بعد در دهه نود در ماه رمضان به شهادت رسید🩸 از آن بهار تا آن بهار دیگر برای قاسم نه آنچنان زود گذشته بود و نه شاید آسان! آرزوی قاسم قیمتی بود و برایش باید بهای گران می‌پرداخت...🕊✨ بهایی به گرانقدری جانِ جوانی همچون قاسم که در دوران غیبت ایمان به غیب می‌آورد و چه بسا ثوابی بیش از آنان که در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله جهاد کرده اند دارد❤️‍🩹 و چه شاهدی بهتر از کلمات قاسم که آیینه بصیرت او هستند برای ما... :📝 •رفقا دنیا خیلی کوچک و زودگذر است، نکند که متعلقات و زر و زیورهای دنیوی، بین شما و شهادت فاصله بیندازد. •اگر آرزوی شهادت دارید نباید وابستگی به دنیا داشته باشید و خط مشی شما خط ولایت باشد و افکار گروه‌های منحرف و ضد ولایی در وجود و فکر شما تأثیر نگذارد. •ان‌شاءالله باید تا نابودی کامل استکبار جهانی، اسرائیل و آمریکا به‌پیش برویم و این پرچم مقدس انقلاب اسلامی را با دست رهبر عزیزمان به دست آقا امام زمان برسانیم. و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
. | داستان کربلا گفته بودیم که هر کس میخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند! داستان فدا شدن و فدا کردن هست و نیست ها در راه آرمان ها...💎 داستان ابراهیمی که پسرش را قربانی میکند و اسماعیلی که شوق فدا شدن دارد🕊🩸 مادر مصطفی و مجتبی بارها داستان کربلا را در روضه ها شنیده بود برای همین اینقدر بی عیب و نقص نقشش را بازی کرد... مادر پسرانش را برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها هدیه کرده بود؛ می‌دانست اینگونه بهترین مادر دنیا ، برایشان مادری میکند🥺 آن روزها سوریه رفتن برای ایرانی ها راحت نبود، اما مصطفی و مجتبی تصمیم‌شان را برای رفتن گرفته بودند؛ عجیب نبود؛ آنها هم داستان کربلا را خوانده بودند و می‌خواستند کربلایی باشند🌱 آخر سر اعزامشان با هویت افغانستانی آن هم از قم جور شد؛ جالب آنجاست که بعد از شهادت هم به علت مجهول بودن هویتشان دوباره به قم برگشتند و در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها طواف داده شدند💫✨ وقتی برای مراسم تشییع به مشهد برگشتند و نام شهیدان را گفتند خیلی ها متعجب شدند... برایشان عجیب بود که هر دو برادر با هم در سوریه شهید شدند...❤️‍🩹 طولی نمیکشید که تعجب جایش را به غم و احساس همدردی میداد؛ همدردی با خانواده شهدا و البته مادری که حالا نه مادر شهید که مادر شهیدان شده بود❗️ اما داستان گوشه‌ای دیگر، به سبکی متفاوت رقم میخورد🥲 مادر آمده بود برای آخرین بار صورت فرزندانش را ببیند و گونه‌شان را ببوسد اما چند قدمی که جلو آمد دوباره برگشت... علت را که پرسیدند پاسخ همان داستان کربلا بود🪞 مادر میخواست شبیه زینبی باشد که پسرانش را برای حسین فدا میکند و حتی از خیمه ها بیرون نمی‌آید تا بیاموزد اینگونه باید در راه خدا فدا کرد. بله! به قول شهید آوینی «هر كس می خواهد ما را بشناسد داستان كربلا را بخواند...» همان داستان اصلی زندگی تک تک ما که برای عاقبت بخیری باید پیدایش کنیم🍃 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
| داستان کتاب ها شهید که باشی دغدغه‌هایت هم با بقیه متفاوت میشود...✨ جور دیگری از مهمان‌هایت پذیرایی می‌کنی و جور دیگری هم به مهمانی میروی🙂 دلت نمی‌آید تنها سر سفره برکات معنوی بنشینی و خوب میدانی بیشتر کیفش شاید به همین دسته‌جمعی بودنش باشد❗️ ابوالفضل هم اینگونه بود؛ اهل مطالعه زندگینامه شهدا بود و البته فقط این نبود... خانه‌شان را تبدیل به کتابخانه‌ای کوچک کرده بود از مجموعه کتاب های شهدا🏠 آن هم به نیت مهمان هایی که به خانه‌‌شان می‌آیند و احتمالا دلشان بخواهد وقتشان را با کاری متفاوت پر کنند...🌱 ابوالفضل زمان مهمانی رفتن هم دست بردار نبود؛ هدیه خانواده کوچک آنها برای میزبان یک کتاب از زندگینامه شهدا به همراه داشت؛ هر خانواده دقیقا همان شهیدی که قرار بود گره گشای زندگی‌شان باشد..💖 اما شهادت برای ابوالفضل خلاصه در این سنت‌های حسنه هم نمیشد. او خود را اولین مخاطب کتاب هایش میدانست؛ میخواست نه فقط هدیه دهنده آن کتاب ها بلکه قهرمان آن کتاب ها هم باشد🥺🥲 و خدا عجیب به بعضی خواستن ها برکت میدهد و ابوالفضل دهه شصتی را در روزهای آسمان امن ایران به سوریه میبرد تا طعم شیرین شهادت را از میان کلمات کتاب ها بلکه با جان خود درک کند🕊 حالا ما هستیم و شهید ابوالفضل نیکزادی که باید از سیره‌اش بگوییم و کتاب هایش را به همدیگر هدیه بدهیم📚 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
. | شهادت؛ به جرم ایستادگی پای مردم نظام احسن است دیگر؛ مدیریت خدا آنقدر بی عیب و نقص هست که همه چیز در بهترین زمان و مکان ممکن اتفاق بیفتد...🌿 آن روزها مردم تازه انقلاب کرده بودند و قدرت اراده پولادین انسان تربیت شده در مکتب اسلام را با تمام وجود لمس میکردند❗️ همان اراده‌ای که قدم به قدم با تعالیم و احکام اسلامی ساخته شده بود؛ طبیعی است که چنین مردمی دیگر رمضان ها را جور دیگری سپری کنند و نگاهشان به روزه‌ی اراده ساز متفاوت از گذشته باشد 🌙✨ و رمضان سال ۶۰، روزه انگار برای مردم واجب تر شده بود؛ مردم شهر نگاهشان به جبهه ها بود و رزمنده هایی که جهاد اصغر و اکبر را در رمضان با هم آمیخته بودند🥲 اما ناگهان یک اتفاق نگاه ها را به سمت دیگری جلب کرد...خبرها از شهادت در جبهه دیگری روایت میکردند! سنگر خدمت و جهاد سیاسی. درست در همان روزهایی که وسط شهر و نه در جبهه جنگ امیر المؤمنین علیه‌السلام را مظلومانه به شهادت رساندند🩸 جرم علی به زعم آنان نماز و روزه اش نبود،_چون شاید معنای حقیقی نماز و روزه را هم نمی‌فهمیدند!_ مشکل حکومت داری و مشی سیاسی او بود💡 همان شیوه ای که سید حسین به واسطه طلبه بودنش خوب می‌دانست و چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن به دنبال همان نقش آفرینی سیاسی علوی بود که میدان سیاست را برای شیاطین خالی نمیکند. و آن روز ۲۱ رمضان سال ۶۰ انگار قرار بود اقتدای سیدحسین به مولایش کامل بشود...🕊 منافقین سید حسین بهشتی نژاد را در وسط شهر ترور کردند و درست است که مردم، نماینده مجلس و امام جمعه‌شان و یک مسئول خوب را از دست دادند...❤️‍🩹 اما به جایش «شهید بهشتی نژاد» را به دست آوردند تا دوباره معنای این جملات تاریخی شهید بهشتی را بفهمند که: "ما روزی به دست می‌آییم که شهید شویم؛ ما شهیدان را از دست نداده‌ایم بلکه آنها را به دست آورده‌ایم!"✨🌱 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
| هنیئا لک یا هنیه... اسماعیل هنیه وسط اردوگاه آوارگان فلسطینی به دنیا آمد و از همان کودکی با فقر و جنگ آشنا شد😢 سختی ها اما قدشان به قامت بلند اسماعیلی که قرار بود نقشی تمدنی در این عالم ایفا کنند نبود...🌱✨ اسماعیل ذخیره خدا بود تا در این دوران به جهان بیاید و از همان جوانی تا این روزها که شصت و چند ساله شده بود برای آزادی فلسطین بجنگد و راه فتح نهایی را بگشاید و پایانش را به دست ما بسپارد🕊🍃 آزادی فلسطین برای هنیه صرفا یک هدف ملی و وطن پرستانه نبود، این را از سرمایه ها و دارایی هایی که در راه این آرمان داده است باید فهمید❗️ آرمان هنیه آنقدر بزرگ بود که به راحتی بچه ها، عزیزان، مال، ابرو و جانش را برایش خرج کند...❤️‍🩹 اطمینان و آرامش و شجاعتی که از هنیه میدیدیم همه حاکی از یک جمله بود: اسماعیل بنده خدا بود و برای خدا زندگی میکرد و می‌جنگید. او تمام دارایی ها و حتی جانش را امانتی بیش نمی‌دانست که باید خرج آنجا که او میخواهد بشود. خبر شهادت میهمان عزیزانمان اگرچه برای ما سخت است اما برای هنیه خوشحالیم💫 چرا که به قول امام خامنه‌ای: "شهید هنیه سالها جان گرامی‌اش را در میدان مبارزه‌ئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آماده‌ی شهادت بود" و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
| شهادت؛ آرزو یا هدف؟! ایام عید بود...🌷 تصمیم گرفت دل محمد را نشکند و روی حرفش نه نیاورد؛ آمد بالای سرش چفیه را کنار زد، دستی روی محاسنش کشید و محکم گفت: «محمد عزیزم! شهادتت مبارک بالاخره به آرزویت رسیدی!» تا این جمله را گفت گل از گل محمد شکفت و از نقش شهیدش بیرون آمد و حسابی همسرش را تشویق کرد!😅 خیلی طول نکشید که این خاطره دوباره تکرار شد...آن روزی که پیکر شهید را آورده بودند، وارد سردخانه شد و یاد همان روزی افتاد که محمد میخواست با نقش بازی کردن او را برای شهادتش آماده کند❤️‍🩹 رفت جلو و به صورت آرام محمد نگاه کرد و دوباره گفت: «محمد عزیزم! شهادتت مبارک،بالاخره به آرزویت رسیدی!» «کامل بخوانید» و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ | شهدا دعایمان کنید! سفر حج که رفته بودند رفیق محمد پرسیده بود: «وقتی کعبه رو دیدی از خدا چی خواستی؟!» محمد هم گفته بود: «از خدا خواستم تا جایی که می تونم از دشمنان رو بکشم و خودم هم شهید بشم!» آن روز انگار مهر اجابت بر این دعای آشنا با صدای آشنا خورده بود و یادگار دفاع مقدس سالها بعد از شهادت رفقای جبهه‌اش در درگیری با گروهک پژاک به شهادت رسید🕊 هزار و یک که نه خیلی بیشتر میتوان از زندگی حاج محمد درس گرفت اما به قدر رزق امشبمان یکی را انتخاب میکنیم. یکی که باید در یک بودنش شک کرد❗️ «استقامت» همان راز خوشبختی که دست حاج محمد را ده ها سال بعد در دهه ۹۰ در دستان دوستان شهیدش در دهه ۶۰ گذاشت❤️‍🩹 سردار محمد جعفرخانی تمام این سالها حواسش به برگه اعزام همیشگی که تاریخ پایان نداشت بود. حواسش بود که کار برای انقلاب مرخصی ندارد که مرخصی رفتن های معمول هم خود برای انقلاب و کار انقلاب است✨🌱 خلاصه این روزها که نزدیک قله، هوای مه گرفته امتحان هایمان را سخت تر کرده است عجیب به همان «استقامت پای آرمان های انقلابِ» حاجی نیازمندیم. شهدا دعایمان کنید!🥲 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
|مادرها اثرگذارند🦋 این میشود سومی.. سومین اسماعیلی که در این راه قربانی میکند! مادر مصطفی را میگویم...🌱 پیش از مصطفی دو پسر دیگرش در جبهه دفاع مقدس شهید شده بودند و سه پسر دیگر هم جانباز! چگونه میتوان با محاسبات مادی،مقام شیرزنی که اینچنین فرزندانی را تربیت میکند بسنجیم؟!⭐️ مادر، شاید می‌دانست که دیر یا زود مصطفی هم میرود... او برای ماندن ساخته نشده بود! چه آن دوران دفاع مقدس که سن شناسنامه اش را برای رفتن به جبهه تغییر داد و چه این سالها که پای پیچ و خم های اعزام به سوریه صبوری کرد و نهایتا به خواسته ‌اش رسید.🕊 در آخرین پیوست وصیت نامه‌اش حدود ۱۵ روز قبل از شهادت گفته بود: 'خدا را شاکرم در ایام شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) توفیق زیارت حرم امام رضا(علیه‌السلام) را پیدا کردم. از آقا خواستم که برگه اعزام من را با دست شکسته امضاء و مهر آن را بزند'💔 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
. شهید عماد مغنیه؛ بعضی هایمان وقتی اسمش را میشنویم، یاد امام‌مان می‌افتیم؛ امامی که نه فقط متعلق به ایرانیان، نه فقط متعلق به مسلمانان و نه فقط متعلق به آنهایی است که در زمانه او زندگی میکردند... به قول آقاجان:«حاج عماد هم خود را فرزند امام میدانست؛ چون امام به او روح داده بود؛ امام او را زنده کرده بود.»💚 شهید مغنیه ما را یاد حاج قاسم هم ‌می‌اندازد؛ هر دو علمدار بودند برای امامشان...آخر سر هم، هر دو به حضرت علمدار روحی فداه ملحق شدند🕊✨ حاج رضوان!‌ وقتی اینجوری صدایتان میکنم یاد روضه رضوانی می‌افتم که قرار است میزبان شما باشد..🌱 یا شاید همان روضه رضوانی که هر شب جمعه مهمانش هستید❤️‍🔥 پیش حضرت ارباب برای سلامتی یار دیرینه‌تان، سیدحسن هم دعا کنید... و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ | دعا برای سید❤️‍🩹 وقتی داشتم این عکس رو می‌گرفتم؛ یه دختر لبنانی کنارم بود...🍃 کلی با هم حرف زدیم! عکس آقا رو که دید با یک ذوق خاصی گفت :«به به سید القائد» منم خندیدم و ازش حال سید حسن رو پرسیدم؟ گفت حال سید خوبه و دوتایی برای سید دعا کردیم. نمی‌دونم الان حال اون دختر چطوریه. اصلا زنده هست یا شهید شده؟!🕊 کاش بود و دوباره محضر ارباب بودیم و اینبار به جای دعا از طرف سید به آقا سلام می‌دادیم... یا نه از سید می‌خواستیم پیش حضرت ارباب یادمون کنه! دعا کنه برامون که این بار دیگه بیدار بشیم و برای انجام وظیفه نه بترسیم، نه تنبلی کنیم و نه عافیت طلب بشیم...🥺 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ | رو سفیدم کردی! ازمحافظش پرسیدن: چقدر سیدحسن رو قبول داری؟ گفته بود: اونقدی که حاضرم سرمو براش بدم‼️ مجری ادامه داد: آقای خامنه‌ای رو چقدر قبول داری؟ جواب داد: اونقدری که حاضرم سر سیدحسن رو براش ببرم!🥺 شنیدم که سید بعدشنیدن مصاحبه بامحافظش بهش گفته بود: «ممنونم از جوابت،روسفیدم کردی»❤️‍🩹 🍃پ.ن: حواسمون باشه... بحمدلله و المنه سید علی هنوز هست...! پشتش باشیم...🌙✨ نشه که فرمان جهاد امام خامنه ای برای فلسطین زمین بمونه...💔 و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ | یاعلی! 🌙یه شبی داشتیم تو صفین به اسم «لیلهة الهریر» نقله در اون شب مبارک برق شمشیر امیرالمومنین «ع» در این سوی میدان جنگ دیده می‌شد و آن‌سوی میدان، دشمنی رو دونیم می‌کردن. اون شب معاویه درحالی که ضجه می‌زد از میدان جنگ فرار می‌کرد و هریر به معنای ضجه و‌ ناله‌ست و اون شب یکی از خفت‌بارترین شب‌ها برای دشمنان خدا و یکی از غرورآمیز‌ترین شب‌ها برای مسلمین بود.✨ صدای ضجه‌ و مویه صهیونیست‌هارو می‌شنوید؟ ما درحال تجربه گوشه‌‌ی کوچکی از شعف لیلة الهریر به مدد شیعیان و خاک پای مولا امیرالمومنین«علیه السلام» هستیم...✊ 💚بایستید تا صاحب‌مون بیان، وقتی تشریف بیارن هریرهای اصلی شنیده‌ خواهد شد و‌ دادهای مظلومین ستانده خواهد شد... پ.ن: تقدیم به تمام شهدایی که امروز ایستاده بودن و از اون بالا عملیات رو مدیریت میکردن و به خاطر شاد بودن دل ما حسابی شاد بودن...❤️‍🩹 خیلی ها! اسم کی اول به ذهنتون اومد؟! و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
| بازگشت به آغوش امام میگویند ولایت فقیه خط قرمز مرتضی بود! ولایت فقیه بود و فرمایشات آقا و تأکید مرتضی مسیب زاده...🍃✨ وقتی ولایت در زندگی‌‌ات حرف اول را بزند، دنیایت متفاوت خواهد شد... اشک و لبخندت، تازه معنا پیدا میکنند و میفهمی باید برای چه زندگی کنی! آن وقت است که دیگر برای افق های کوچک حیف هستی و باید برای خودت آرزوهای بزرگ داشته باشی...💎 شبیه آن روز استثنایی برای مرتضی در حرم امام رضا علیه‌السلام، وقتی که پای سفره عقد به اسما گفته بود برایش دعای شهادت کند... دعای شهادتی که زود مردن نیست خوب مردن است یا به تعبیر دقیق تر زنده شدن🥲 و مرتضی این را خوب می‌دانست که در تمام این سالها شهادت را نه فقط به عنوان دعای قنوت نمازش بلکه یک افق و هدف دست یافتنی می‌دانست که برای رسیدن به آن باید جهاد کرد. جهادی که روزی او را به پایگاه بسیج و کانون های فرهنگی کشانده بود و روزی دیگر عازم سفر سوریه کرده بود تا در کنار محمودرضا بیضایی مدافع حرم اهل بیت علیهم السلام باشد❤️‍🩹 و همین جهاد سخت و شیرین بود که درست در روز رحلت حضرت امام 'رحمة الله علیه' ، ابراهیم را به آغوش آقاروح الله بازگرداند🕊✨ تا هم ابراهیم از امام تشکر کند که مسیر جهاد را به او آموخت و هم امام از ابراهیم برای اینکه پای کار آقاسیدعلی ماند. و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ | استراتژیست یگان رضوان حزب‌ اللّٰه✨ 💎 سردار رشید و اندیشمند ايرانی، از نوجوانی در جبهه‌های دفاع مقدس حضور داشت، سابقه حضورش به عملیات‌های چریکی شهید چمران می‌رسد. زندگی مجاهدانه‌اش دیدنی است: از هشت سال حضور در دفاع مقدس از هم‌رزمی با شهید احمد کاظمی از فرماندهی لشکر نجف اشرف از معاونت عملیات سپاه تا آن دو مقطع معاون عملیات سپاه در لبنان! از دکتری مدیریت استراتژیک از دانشیاری دانشگاه و تالیف چهار کتاب از شناخت کامل مقاومت و دشمنش تا طراحی ساختار واحد رزمی رضوان حزب الله لبنان! از تشکیل قرارگاه امام حسین علیه السلام از مقابله با اغتشاشات و تامین امنیت داخلی از جنگ با داعش تا فرماندهی عملیات‌های هفت سال اخیر حزب الله لبنان! و چند ماه پیش؛ از شهادت شهید زاهدی❤️‍🩹 تا جانشینی ایشان به عنوان معاون عملیات سپاه در لبنان! 🍃✨سردار! می‌گویند سید عزیز و شهید مقاومت شما را به نام صدا می‌کردند و شخصا خواستند که شما جانشین سردار زاهدی باشید و تعداد تقدیرنامه‌های حزب الله از شما بیشتر از تقدیرنامه‌های ایرانی است. و حالا شما را می‌خوانند و ما هنوز نمی‌دانیم شما مثل سردار دل‌ها شهادت خونین داشته‌اید یا مانند سید عزیز شهادتی آرام و خموش💔 ولی می‌دانیم خدای متعال به ما لطف فرمود و شما فخر ما شدید با همراهی و پشتیبانی‌تان نسبت به سید عزیز مقاومت...🕊 و حق این همسنگری را ادا کردید و حالا هم فخر ما در جوار سید هستید. سلام ما را به سید و مولایشان برسانید و بگویید هوای پاره قلبی که از ما با خود برده را داشته باشند...🥺
|مکتب مصطفی به بهانه جهاد فوری و قطعی تبیین در عرصه مبارزه نظامی و فرهنگی با دشمن، پای وصیت‌نامه یکی از قهرمانان فرهنگ سازی که هم در حیات و هم در شهادتش پیشرو عرصه کار فرهنگی بود، مینشینیم؛ با دقت بخوانید❗️ 🍃چند نکته را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم: 🔹۱- وقتی کار فرهنگی را شروع می کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم ... 🔹۲- وقتی که کارتان می گیرد و دورتان شلوغ می شود تازه اول مبارزه است زیرا شیطان به سراغتان می آید اگر فکر کرده اید که شیطان می گذارد شما به راحتی برای حزب الله نیرو جذب کنید ، هرگز... 🔹۳- اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سر بزنید ، زندگی نامه شهدا را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید ... 🔹۴- سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد. 🔹۵- دعای ندبه و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید. 🔹۶- خود سازی دغدغه اصلی شما باشد. 🩸🕊شهید سید ابراهیم صدرزاده و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
|شهیدِ باب‌الحوائج نامش مجتبی بود و دلداده امام حسن مجتبی علیه‌السلام💖 میگویند گفته بود میخواهد مزارش سنگی نداشته باشد و خاکی باشد...🥺 مجتبی دهه هفتادی بود؛ متولد اول فروردین... اما آن سال هدیه آخرین تولدش را پیش از آمدنش گرفت! بزرگترین هدیه زندگی‌اش🕊✨ در روزهای آخر سال ۱۳۹۹ همان روزهایی که خیلی هایمان در گیر و دار مقدمات عید بودیم، خبر آمد که دو شهید دیگر، در مسیر مقدس دفاع از حرم عمه سادات علیها سلام آسمانی شدند. شهید مهدی بختیاری و البته مجتبی🩸 خودش دلش میخواست کنار شهدای گمنام باشد...⭐️🌱 همان جا هم شد مزارش. حالا دیگر اسمش را گذاشته بودند «شهید باب الحوائج»! می‌آمدند سر مزارش و با واسطه گری او پیش خدا، به مراد دلشان می‌رسیدند...💎 چه بشارت امیدوار کننده ای! مگر میشود که شهید، جواب آنهایی که از راه دور صدایش میکنند ندهد؟ و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol
﷽ |قهرمان🏆 حسین املاکی نابغه‌ای بود برای خودش... خلاقیتش در ارائه شناسایی‌ها و طرح نظامی به قدری عالی و دقیق بود که گویا سال‌ها در دانشکده‌ها دروس علوم عالی نظامی و رزم آموخته بود!📝✨ دقیقا همین آقای فرمانده، از جبهه که به مرخصی می‌رفت در روستای پدری‌اش که از مناطق صعب العبور به حساب می‌آید سر زمین کارگری میکرد🌿 این روزهای آخر جنگ، در پاسخ دوستی که پرسیده بود اگر جنگ تمام بشود و شهید نشوی چه کار میکنی، وعده داده بود و گفته بود: من شهید می‌شوم، حتماً شهید می‌شوم!🕊 و در روزهای ابتدایی سال ۶۷، که بهار نوید تحولی دوباره را میدهد، حسین عمیق ترین تحول زندگی‌اش را تجربه کرد...❤️‍🔥 چه تحولی! و چه زیارتی! السلام علی الحسین... _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ 🦋امام خامنه‌ای حفظه الله طی بیاناتی به شهید کشوری لقب «قهرمان» را داده بودند: 'شهید املاكیِ شما - جانشین فرمانده لشكر گیلان - وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجیِ بغل دستش ماسك نداشت؛ او ماسك خودش را برداشت و به صورت بسیجیِ همراهش بست! قهرمان یعنی این. البته هر دو شهید شدند؛ اما این قهرمانی ماند؛ اینها كه از بین نمی‌رود؛ «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللَّه امواتا بل احیاء»؛ اینها زنده‌اند' و💐 📲 https://eitaa.com/shahid_AranandBidgol